به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در حالی که همین چند سال پیش اینترنت فضای ارتباطات را تکان داده بود و در کنار آن گوشیهای موبایل نیز کم کم در دست همگان یافت میشد، با ترکیب این دو پدیده و به وجود آمدن گوشیهای هوشمندی که قابلیت اتصال به اینترنت را داشتند، دنیای ارتباطات چهره تازهای به خود گرفت.
در کنار اینها شبکههای اجتماعی با تکیه بر بستر اینترنت دنیای مجازی را به گونهای جدید و از نو ساختند. این جزء نسبتا نوظهور دنیای ارتباطات به قدری قدرتمند وارد شد که حتی از کل خود پیش افتاده و حتی در تعابیری درباره گذر از عصر ارتباطات به عصر شبکههای اجتماعی سخن گفته میشود.
این روزها میتوان تاثیر شبکههای اجتماعی را در فضایی فراتر از ارتباطات و اطلاعرسانی مشاهده کرد و حتی فضاهای جدیدی از نگاههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را هم در آن دید.در یک دهه گذشته فارغ از تاثیرهایی که شبکههای اجتماعی بر حوزههای فرهنگ و اقتصاد گذاشتهاند، آثار جالب توجه این پدیده در فضای اجتماعی و سیاسی ملموس است. انقلابهای رنگی در برخی کشورهای استقلال یافته جماهیر شوروی، جنبش موسوم به بیداری اسلامی یا همان بهار عربی و حتی وقایع پس از انتخابات ریاستجمهوری سال 88 ایران را از مواردی میدانند که شبکههای اجتماعی بر آنها تاثیر ویژهای داشتهاند.
انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا نیز به گفته بسیاری از کارشناسان سیاسی، بیش از هر چیز حاصل تاثیر پیوند تلاشهای سیاسی و انتخاباتی با استفاده از قابلیتهای شبکههای اجتماعی بوده است. این روزها با جستوجویی ساده در فضای مجازی، میتوان مقالات و گفتارهای مختلفی را درباره اثرگذاری شبکههای اجتماعی بر فضای سیاسی و به ویژه فضای انتخاباتی مشاهده کرد.
در این میان هرچند شاید همچنان نتوان از نقش ویژه توییتر در میان شبکههای اجتماعی گذشت، با کمرنگتر شدن فضای شبکهای مانند فیسبوک، ماجرا در فضای جدیدی به اسم شبکههای اجتماعی موبایلی پررنگتر شده است.
این روزها نام اپلیکیشنهای شبکههای اجتماعی موبایلی، از وایبر گرفته تا واتسآپ، تانگو، لاین، بیتاک و البته تلگرام از جنبههای مختلفی شنیده میشود. این نامها گاهی از دوستانی شنیده میشوند که میخواهند در یکی از این فضاها ارتباطی تازه بنا کنند و از وجود اکانت کاربری در آن سوال میکنند و گاه از سوی جامعهشناسان یا روانشناسان و حتی پزشکان به عنوان یک فضای اثرگذار بر زندگی انسانها مورد توجه قرار میگیرد.
در این میان، ایرانیها با مطرح شدن و مورد استقبال قرار گرفتن هر شبکه اجتماعی جدید، نام این شبکهها را ابتدا در میان نگرانیهای مسئولان درباره سوءاستفادههای احتمالی و ممکن از آنها میشنوند و سپس گاه و بیگاه از فیلتر کردن این شبکهها سخن به میان میآید و هر روز اخبار جدیدی به گوش میرسد. به دنبال هر اختلالی در این شبکهها، این شایعه دهان به دهان میچرخد که فلان شبکه در محاق فیلتر گرفتار شده است.
این در حالی است که پرنده تهدید و شرط و شروط در مورد فیلتر شدن یا نشدن شبکههای اجتماعی همواره بر فراز سر آنها در حال پرواز است و هر روز از تریبونهای رسمی حرف جدیدی در این باره شنیده میشود. نکته جالب توجه این جاست که به نظر میرسد موضوع تصمیمگیری در مورد فیلترینگ این شبکهها یک مرجع مشخص و واحد ندارد و هر کس در این زمینه دستی بر آتش دارد، خود را محق میداند که در این باره اظهار نظر کند.
در این میان آن چه فراموش میشود، نگاه مردم به ماجراست؛ مردمی که با مورد توجه قرار گرفتن یک شبکه اجتماعی، به آن روی آوردهاند، ارتباطات خود را بر مبنای آن ساخته یا بازسازی کردهاند و حتی گاه اهدافی فراتر از ارتباطات ساده، مانند اهداف اطلاعرسانی و اقتصادی را براساس آن تعریف کردهاند.
به عنوان مثال میتوان در این زمینه به تاثیر قابل توجه تلگرام اشاره کرد که این روزها نه تنها گروههای خبری، اطلاعرسانی و آموزشی فراوانی در آن به چشم میخورد، بلکه با افزوده شدن امکان جدیدی به نام کانال، افق اهداف موردنظر فراتر رفته است.
در حال حاضر میتوان مشاهده کرد که بسیاری از رسانهها، شخصیتها، شرکتها و موسسههای مختلف، کانالهای ارتباطی رسمی خود را در تلگرام به عنوان یک راه جدید اطلاعرسانی تبلیغ میکنند. راهی که اتفاقا – هم برای فرستنده پیام و هم برای گیرنده – بسیار سریع و در دسترس هم هست: کافی است به یک موبایل هوشمند متصل به اینترنت دسترسی داشته باشید.
استفاده از تلگرام به ویژه در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی دهم نیز قابل توجه است و بسیاری از نمایندگان فعلی مجلس و کاندیداهای احتمالی انتخابات آتی و نیز جریانهای رسانهای و تبلیغاتی پشت سر آنها، یکی از محورهای اصلی و اساسی ارتباطی-تبلیغی خود را بر محور تلگرام بنا کردهاند.
در حالی که همین الان هم دسترسی به برخی شبکههای اجتماعی تنها پشت دیوار فیلترینگ میسر است و برخی دیگر هر روز تهدید به فیلتر شدن میشوند، دو چیز به نظر بدیهی میآید: اول این که هر روز شبکه اجتماعی جدیدی با امکاناتی نو ظهور میکند و مورد توجه قرار میگیرد و دوم این که مردم پشت چیزی به اسم فیلترینگ منتظر نمیمانند و یا به سوی استفاده از ابزار دور زدن فیلترینگ روی میآورند و یا در شکلی کلانتر به شبکههای اجتماعی جدیدتری کوچ میکنند. در همه این موارد، شاید تنها بازسازی ارتباطاتی که در طول زمان ساخته و پرداخته شده و یا عادت به فضای جدید در ابتدای امر کمی مشکل به نظر برسد، اما در نهایت این فیلترینگ است که مقابل خواست، علاقه، نیاز و عادت عمومی شکست میخورد.
از قدیم میگویند که میتوان با چاقو هم میوه پوست گرفت و هم آدم کشت. مثلی هم وجود دارد که ابزاری را در دست آدم بیاطلاع یا خشمگین را همچون «تیغ در دستان زنگی مست» تعبیر میکند. به هر ترتیب، این تعابیر نشان میدهد که یک وسیله میتواند همان قدر که مفید باشد، همان قدر نیز مضر باشد.
آن چه عیان به نظر میرسد، این است که به دلیل این خاصیت دو گانه، نمیتوان ماهیت و وجود تیغ را زیر سوال برد و آن را از دسترس عمومی جمع کرده و یا آن را ممنوع کرد؛ بلکه میتوان با آموزشهای مناسب، اطلاعرسانیهای موثق و فرهنگسازی، شیوه خوب استفاده کردن از چنین ابزاری را به جامعه ارائه داد و آنها را تا حد زیادی در برابر جنبه مضر هر ابزاری بیمه کرد.
هر چند به نظر میرسد مسئولان امر هنوز در تعارف و رودربایستی در مورد رفع فیلترینگ از شبکههای مدتها فیلترشدهای همچون توییتر و فیسبوک ماندهاند – آن هم در حالی که هر دوی این شبکهها همچنان کاربران ایرانی فراوانی دارند - شاید بهتر است مسئولان تهدید به فیلترکردن و مسدود کردن دسترسی به این شبکهها را کنار بگذارند، چشمهایشان را شسته و جور دیگری ببیند.
برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرام باشگاه خبرنگاران جوان
اینجا را کلیک کنید.
منبع: روزنامه ابتکار
انتهای پیام/