حوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ اگر نگاهی به لیست سالانه نمایشهایی بیندازیم که روی صحنه میروند و همینطور فیلمهای توقیف شده و جنجالی سینما یا ویترین کتابفروشیها و یا حتی تاریخ روم؛ بدون شک نام «کالیگولا» بارها و بارها جلوی چشمانتان ظاهر میشود. کالیگولایی که بد نیست بدانیم در تاریخ چه کرد؟ سرانجامش چه شد؟ اصلاً چرا «کالیگولا»، کالیگولا شد؟ این هیولای مجنون که بود؟
برای شناخت «کالیگولا» باید به قرنها پیش بازگشت. گایوس یولیوس سزار کالیگولا سومین امپراتور روم بود که براساس تاریخ با شروع سلطنتش سلامت عقل خود را از دست میدهد و به عنوان یک امپراتور دیوانه نهتنها در تاریخ روم که در تاریخ جهان و حتی هنر خود را معرفی میکند.
«کالیگولا» چه کرد و چرا ماندگار شد؟
یک امپراتور دیوانه و به جنون رسیدهای چون کالیگولا میتواند در تاریخ ماندگار شود، اما نباید سهم آلبر کامو نویسنده الجزایری- فرانسوی را در این شهرت نادیده گرفت. در سال 1943 درست زمانی که هیتلر بر جهان میتازد کامو علیه نازیسم در روزنامه زیرزمینی «کمبت» مبارزه میکند ، شاید او تحت تأثیر اتفاقات جنگ جهانی دوم و اقدامات هیتلر بود که شخصیت کالیگولا را از دل تاریخ بیرون کشید و نمایشنامهای در مورد او نوشت.
کامو بر پایه تاریخ برداشت و روایتی خاص را از زندگی سومین امپراتور روم در نمایشنامه «کالیگولا» ارائه میدهد. در نمایشنامه او، «کالیگولا» با مرگ خواهرش دروسیلا که احساس عاطفی نامتعارفی هم نسبت به او داشته و آگاهی از حقیقت مرگ به پریشانی و جنون میرسد. «کالیگولا» امپراتور دیوانهای که تنها بخاطر مسند و قدرتش آزاد است همواره در پی جاودانگی بوده و در نهایت پس از جنایتها و عصیانگری با بخشش توطئه کرتا علیه خودش زمینه مرگش را فراهم میکند.
آلبر کامو در حقیقت سبب آشنایی مردم و هنرمندان دوران خود و عصر حاضر با این برهه از تاریخ و شخصیت کالیگولا میشود.
کامو با ارائه وجوه مختلف و لایههای پنهان این شخصیت و اتفاقاتی که رقم میزند در حالی که نمونهای از آن در هر زمان با شدت و ضعف متفاوت پیدا میشود و همچنین کشف قابلیتهای اجرایی این داستان و توجه به ابعاد روانشناختی اعمال و رفتار کالیگولا سبب جهانی شدن و ماندگاری شخصیت و داستان زندگی کالیگولا شد تا آنجا که هنرمندان بسیاری از هر جغرافیایی آن را دستمایه خلق اثری کردهاند.
نمایش «کالیگولا» معمولاً از موفقترین نمایشهای صحنهای جهان بوده است. اجرا در کشورهایی چون لندن به کارگردانی مایکل گرانداژ ، ایرلند به کارگردانی کونور هانراتی، هند به کارگردانی شارارد چاندار و فرانسه به کارگردانی چارلز برینگ از شاخصترین اجراهای نمایش «کالیگولا» بودهاند.
همچنین در ایران قطبالدین صادقی، آتیلا پسیانی و همایون غنیزاده این اثر را به روی صحنه بردهاند.
اما سینما هم از وجود کالیگولا بیبهره نمانده و در سال 1979 میلادی فیلم کالیگولا بر اساس این نمایشنامه ساخته شد و سالها به خاطر نمایش خشونت افراطی و همچنین صحنه های غیر اخلاقی و مستهجن توقیف شد.فیلمی که کارگردان آن هم به دلیل ساخت فیلم های غیراخلاقی و مستهجن به شهرت رسیده است.
کالیگولا غنیزاده
همایون غنیزاده کارگردانی است که برای دومین بار کالیگولا را البته با حاشیههایی به روی صحنه برده است. فارغ از تمام توضیحاتی که در مورد داستان رویکرد و خشونتهای نهفته در «کالیگولا» مطرح شد،اگر نگاهی به بروشور نمایش «کالیگولا» بینداریم حتی بیآنکه این اثر را تماشا کرده باشیم تصاویری از جام شراب و آلت قتاله خودنمایی میکند. بدیهی است المانهای مهم هر اثر نمایشی پایش به بروشور آن باز میشود، اما چه دلیلی دارد نمایشنامهای که خشونت و پیرنگ غیر اخلاقی آن نه در ایران که در تمام جهان زبان زد است تا آنجا که فیلم اقتباس شده از آن از کشورهای غرب سالها پیش در آمریکا و توسط یک کارگردان مستهجن توقیف شده در ایران برای چندمین بار به روی صحنه برود، هر چند که خشونت و مضامین غیر اخلاقی آن به حداقل برسد.
شاید هنرمندان با نادیده گرفتن فرهنگ و تفکر مسلط بر جامعه ایرانی این نمایشنامه را انتخاب و به روی صحنه بردهاند اما سؤال دیگری پیش میآید که چرا مسئولان و ناظران مربوط توجهی به این مهم نداشتند و حتی تالار وحدت را که بارها بر هویت ملی آن اشاره شده به اجرای این اثر اختصاص دادند؟
هر چند نوآوری یکی از ویژگیهای نمایش «کالیگولا» به کارگردانی همایون غنیزاده است و او داستان «کالیگولا» را در قالب یک فرم تازه روایت کرده و از نقطهای کوچک در نمایشنامه تصویر بزرگی را ارائه کرده است همانطور که از خوردن یک پیاز در نمایشنامه کامو صحنه آشپزخانه را با میزانسنهای ساده و در عین حال بدیع برای روایت «کالیگولا» خلق کرده در حقیقت استفاده از فرمهای بیبدیل تخصصی همایون غنیزاده است و البته بر خلاف تصور برخی محتوای نمایشنامه کامو در این اثر فدای فرم نشده به این معنا که توجه به فرم و پرداخت به آن سبب نشده محتوا و ابعاد نمایشنامه به خوبی بیان نشود و حتی میان جذابیتهای فرمی اثر گم نشده است بلکه در «کالیگولا» اثر غنیزاده فرم از محتوا سبقت گرفته و این به معنای فدا شدن یا نادیده گرفتن هیچ یک نیست.
نمایشنامه متنی است که قابلیت اجرایی دارد و این یعنی که غنیزاده به عنوان طراح میتواند در روند اجرایی شدن نمایشنامه دخل و تصرف داشته باشد و بدیهی است که مخاطب با صحنهای مشابه متن کامو مواجه نشود و حتی کالیگولای مستقلی را روی صحنه ببرد.
البته با کمی هوشمندی میتوان فهمید غنیزاده در القای محتوای نمایشنامه کامو و پرسش از مخاطب ضعیف عمل نکرده چرا که او قتلها و شکنجهها را روی صحنه نمایش میدهد تا وجوه روانی شخصیت «کالیگولا» را آشکار کند و همواره به لذت طعام و پرخوری یکی از هفت گناه برشمرد مسیحت و دغدغه کالیگولا میپردازد و به موازات آن به قتل غذای روح و جنون او اشاره میکند همچنین با صدای پای غلام تکرار کلمه هیچ صرف بیشترین وقت برای خوردن و... تکرار معنا باختگی عصر امروز را زیر سؤال میبرد.
نوآوری آن چیزی که در فرم «کالیگولا» غنیزاده دیده میشود و جایش در تئاتر ایران خالی است اما فراموش نشود این چندمین باری است که نمایشی با فرسنگها فاصله از فرهنگ مردم به روی صحنه میرود و دفتر صدم است که از بیتوجهی مسئولان در قبال گزینش صحیح نمایشنامه ها و همچنین سؤالهای ما پر میشود.
یادداشت: ملیکا مومنی راد
برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام/