سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

وقتی زن چرخ زندگی را می چرخاند...

پدیده خانواده هایی که در آن زن سرپرست خانوار است، به دلایل مختلف در جهان رو به افزایش است. کشور ما نیز از این مسئله مستثنی نیست و به خصوص در طی چند دهه اخیر با سیر رو به بالای آمار این دست از خانواده ها مواجه شده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، پدیده خانواده هایی که در آن زن سرپرست خانوار است، به دلایل مختلف در جهان رو به افزایش است. کشور ما نیز از این مسئله مستثنی نیست و به خصوص در طی چند دهه اخیر با سیر رو به بالای آمار این دست از خانواده ها مواجه شده است. زنانی که سرپرست خانواده می شوند، با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند. در صورتی که جامعه و فرد به شناسایی و مدیریت این مشکلات نپردازند، به طور قطع معضلات بزرگ تری گریبان گیر هردوی آن ها خواهد شد.

زنان سرپرست خانوار به چه گروهی از زنان گفته می شود؟

قبل از هر چیز لازم است منظور از زنان سرپرست خانوار مشخص شود. زنان سپرست خانوار به گروه وسیعی از زنان شامل زنان بیوه، زنان مطلقه، همسران مردهای معتاد، همسران مردهای زندانی، همسران مردهای بیکار، همسران مردهای مهاجر، زنان خودسرپرست که تنها شده اند، دختران خودسرپرست که هرگز ازدواج نکرده اند، همسران مردهای سالمند و همسران مردهای از کار افتاده که مسئولیت تامین معاش خود، فرزندان و خانواده را به عهده دارند اطلاق می شود.

زنان سرپرست خانوار چه مشکلاتی دارند؟

وقتی یک زن به اختیار یا به اجبار شرایط، سرپرست خانواده می شود با مشکلات بسیاری مواجه می شود. در ادامه چند مشکل مهم و شایع آن ها بررسی می شود:

1- کمبود زمان

شغل بسیاری از زنان سرپرست خانوار، طوری است که با وجود درآمد کم، بسیار زمان بر است. برای مثال زنانی که در شرکت های خدمات و نظافت منازل مشغول به کار هستند، برای این که بتوانند فردا کار جدیدی بگیرند، هر روز دوازده- سیزده ساعت در یک محل کار می کنند. در نتیجه وقتی به خانه خودشان می رسند، برای انجام کارهای خانه، رسیدگی به فرزندان و حتی رسیدگی به خودشان نه رمقی دارند و نه زمانی.

2- بازی کردن در چندین نقش

زنان سرپرست خانوار مجبورند چندین نقش مختلف را که بعضا در تعارض با یکدیگر هم قرار دارند به طول همزمان انجام دهند. به عنوان مثال این زنان مانند اکثر قریب به اتفاق مادران دوست دارند نقش مادری شان را خوب ایفا کنند و به اندازه کافی برای بچه هایشان وقت و انرژی بگذارند، اما از آن جا که مجبورند نقش نان آور اصلی خانواده را هم اجرا کنند، هر روز برای ساعت های متمادی فرزندانشان را در خانه تنها می گذارند. تعارضی که بین ایفای همزمان دو نقش پرمسئولیت مادری و پدری وجود دارد آن را آشفته و مضطرب می کند.

3- مشکلات مربوط به فرزندان

فرزندان خانواده های زن سرپرست، به دلیل برخورداری کمتر از امکانات مالی، بیشتر در معرض خطر افت تحصیلی و ترک تحصیل قرار دارند. هم چنین از آن جا که اغلب مادران این فرزندان مجبورند خانواده شان را در مناطق محروم و حاشیه ای نامناسب سکنی دهند، آن هم در شرایطی که خودشان از فرصت کافی برای رسیدگی و نظارت بر آن ها برخوردار نیستند، با نگرانی بیشتری درباره احتمال گرفتار شدن فرزندان در دام رفتارهای بزهکارانه مواجه هستند

4- ازدواج

برخی از این زنان به دلیل تجربه های تلخ زندگی قبلی، نگرانی از واکنش فرزندان و یا بزرگ شدن آن ها زیر سایه ناپدری، می ترسند دوباره ازدواج کنند. بعضی دیگر از زنان سرپرست خانوار هم به خاطر مشکلات اقتصادی و نیازهای عاطفی و جنسی حاضر می شوند به ازدواج های موقت تن بدهند.

5- حرف مردم

زنان سرپرست خانوار به خصوص آن هایی که بدون حضور هیچ مردی خانوار را سرپرستی می کنند، به خاطر عقاید و تفکرات موجود در جامعه، مورد قضاوت های نادرست و غیرمنصفانه ای قرار می گیرند.

6- آزارهای جنسی 

هر نوع نگاه، کلمه و تقاضای برقراری رابطه که به نوعی محتوی مضمونی جنسی باشد و بدون رضایت زن بر او تحمیل شود، به طوری که احساس ناراحتی، تحقیر شدن، ترس و اذیت شدن در او به وجود بیاورد، آزار جنسی به حساب می آید. زنان سرپرست خانوار به دلیل نبود و یا کمبود حمایت و آگاهی کافی بیشتر در معرض آزار جنسی قرار دارند، این خطر به خصوص در محیط های کاری بیشتر آن ها را تهدید می کند. 

از آن جا که اغلب آزارهای جنسی در محل کار از سوی مراجع قدرت مثل رئیس و صاحب کار و با چاشنی تطمیع و تهدید اتفاق می افتد، برخی از این زنان به خاطر ترس از دست دادن شغل سکوت اختیار می کنند.

بالابردن توانمندی، تنها راهکار

برای مدیریت و حل مسائل زنان سرپرست خانوار، فقط یک راهکار اساسی وجود دارد: بالابردن توانمندی. درست است که برای تحقق این راهکار، نقش جامعه و برنامه ریزان اقتصادی و اجتماعی بسیار مهم است، اما میزان تمایل و تعامل زنان برای توانمندشدن هم تعیین کننده است. بالابردن توانمندی زنان سرپرست خانوار دو بخش مهم دارد:

1- افزایش توانمندی اقتصادی

ارتقای مهارت های فنی و حرفه ای، شانس به دست آوردن مشاغلی با درآمد بالاتر و ثبات بیشتر را افزایش می دهد و وضعیت مالی زنان سرپرست و خانواده هایشان را بهبود می بخشد.

2- افزایش توانمندی روانی

بالابردن توانمندی های روان شناختی مانند عزت نفس، خودکارآمدی، ابراز وجود و حل مسئله و... در این زنان، نه فقط در بهبود سلامت و کیفیت زندگی آن ها موثر است، بلکه در بهبود پایدار استقلال و توان اقتصادی شان هم نقش دارد.

آثار بالا بردن توانمندی در حل مشکلات زنان سرپرست خانوار

1- اقدام به ازدواج مناسب

بالابردن توانمندی اقتصادی و روان شناختی به زنان سرپرست خانوار کمک می کند تا با معضلات و مسائل مربوط به ازدواجشان منطقی تر برخورد کنند و تصمیمات عاقلانه تری بگیرند.

 

2- مدیریت مشکلات مربوط به فرزندان

به دلیل تاثیر واضح فقر مالی بر دیگر ابعاد زندگی، می توان انتظار داشت که با بهبود یافتن این مسئله و نیز ارتقا مهارت های روان شناختی سرپرست خانواده (مادر) وضعیت روانی، اجتماعی، ارتباطی، تحصیلی و شغلی فعلی و آتی فرزندان هم بهتر شود و از نگرانی های مادر کاسته شود.

3- مدیریت آزارهای جنسی در محل کار و زندگی

ارتقای توانمندی به زنان سرپرست خانوار عزت نفس و توانایی لازم را می دهد تا از طریق اتخاذ تدابیری پیشگیرانه، مانند شناخت عوامل خطرساز و حفظ مرزهای شخصی احتمال مورد آزار قرار گرفتن خود را تا حد امکان کم کرده و در صورت بروز نیز به شیوه موثرتر و ایمن تری با آن برخورد کنند.
منبع: ماهنامه سپید دانایی
انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.