گروه ورزش باشگاه خبرنگاران جوان - تیم ملی بسکتبال ایران با کسب مدال برنز مسابقات جام ملت های آسیا از چانگشای چین به کشور بازگشت.برنزی که آرزوی بسیاری از رشته های ورزشی است، نتوانست رضایت علاقه مندان به بسکتبال را جلب کند چراکه همه منتظر جشن قهرمانی و صعود به المپیک ریو 2016 بودند. جواز مستقیم آسیا برای حضور در المپیک نصیب چینی ها شد و باید بدون تعصب بپذیریم که تیم بسکتبال چین بیشتر از ما شایستگی قهرمانی در جام ملت ها را داشت.اگر نگاهی به فیزیک قدرتمند بازیکنان چین بیاندازیم، متوجه می شویم که چینی ها یک سر و گردن بلندتر و آماده تر از ایرانی ها بودند.آنها بدن هایی ورزیده و قوی داشتند و سن کم بازیکنان این تیم نمایانگر یک برنامه ریزی بلند مدت برای رسیدن به جایگاه کنونی شان بود.چینی ها برای شکست ایران و قهرمانی در چنین روزی از سال ها پیش اقدام کرده بودند .آنها از پنج سال پیش المپیک 2016 را هدف قرار دادند و برای رفتن به ریو از عنوان های آسیایی و حضور در جام جهانی صرف نظر کردند تا امروز چنین تیم با صلابتی را تحویل آسیا دهند.تیم های چین و فیلیپین که اکنون مقام اول و دوم جام ملت ها را کسب کرده اند، با هدف شکست ایران به جام ملت ها آمدند و معتقد بودند که اگر بتوانند تیم ایران را شکست دهند قهرمان خواهند شد.
*برنامه ریزی تیم ملی ایران چه بود؟
متاسفانه در مقابل هدف گذاری دقیق چینی ها،طرز تفکر غلط فدراسیون کار دست تیم داد.حقیقت این است که نمی توان به پشتوانه حضور حدادی بسکتبال آسیا را برای ایران کوچک شمرد.این تصوری اشتباه است که ما با داشتن بازیکنانی همچون حدادی،صمد و کامرانی بهترین آسیا خواهیم ماند و تیم های دیگر پیشرفت نخواهند کرد. توانایی بازیکنان خوب کشورمان بر کسی پوشیده نیست اما باید بپذیریم که نسل طلایی بسکتبال ایران دیگر توان طلایی ماندن ندارد و مدت زیادی است که تیم ایران به یک بازسازی و جوان سازی حرفه ای احتیاج دارد. این در حالی است که ما فقط در حال پیر کردن نسل خود هستیم و جسارت را از جوان تر ها گرفته ایم.فدراسیون از همین حالا باید در پی پرورش استعداد های تازه باشد و بداند که به یکباره حدادی و صمد دیگری از آسمان نازل نخواهد شد.متاسفانه ما آخرین شانس برای درخشش نسل خوب بسکتبال خود را سوزاندیم و به قول محمود مشحون، رئیس فدراسیون بسکتبال هزار تومانی خو را به جای صد تومانی خرج کردیم.
*جاهای خالی تیم ملی
بهانه آوردن بر سر داوری ضعیف، مصدوم شدن بازیکنان و یا دیر بسته شدن تیم درد قرار نگرفتن در جایگاه اول آسیا را آرام نمی کند. بسیاری معتقدند که دست کادر فنی و سرمربی برای انتخاب بازیکنان در مدت سه ماه بسته بوده است اما برعکس این عقیده،دست کادر ایران بسیار باز بود و یاران بائرمن باید برای انتخاب بهترین ها او را همراهی می کردند.ما در طول جام ملت ها از نبود یک گارد راس حرفه ای به عنوان یار تعویضی کامرانی و یک پست چهار بلند و فیزیکی رنج می بردیم. تفاوت فراوان میان گارد راس ایران و گارد راس چینی ها شاهدی بر این موضوع است. پست یک 20 ساله چین بسیار خوش فکر و هوشمندانه بازی می کرد و مهدی کامرانی از پس او بر نمی آمد و دیگر گارد راس های ایران نیز توان و تجربه کافی را برای مقابله با او نداشتند.در چنین لحظه هایی بارها و بارها از نبود فرید اصلانی در ترکیب تیم ملی افسوس خوردیم. چراکه اصلانی در بهترین شرایط و وضعیت یک بازیکن حرفه ای قرار دارد و استفاده از این نیروی جوان و قدرتمند می توانست اطمینان خاطری به عنوان گارد راس دوم تیم باشد.همچنین تیم ایران به بازیکنی احتیاج دارد که در شرایط حساس بتواند با بازی فیزیکی خود به تیم کمک کند اما هیچ یک از بازیکنان پست چهار و پنج ایران بازی فیزیکی را نیاموختهاند.حسنزاده،کاردوست و حتی حدادی از بازی فیزیکی فرار می کنند در صورتیکه روزبه ارغوان بازیکن بلند قامت ایران می توانست در جنگ تن به تن در زیر سبد کمک حال تیم ملی باشد و در لحظات خستگی حدادی،جای او را در زمین پر کند.در بازی نیمه نهایی مقابل چینی ها که از قامت بلندی برخوردارند نیاز به بازیکنی با چنین ویژگیای به خوبی نمایان بود.همچنین از دیگر معضلات بسکتبال ما موفق نبودن پرتاب های راه دور بود.هرچند دادن اختیار شوت زنی به بازیکنان پست چهار و پنج یک مبحث کاملا سلیقه ای در بین مربیان است اما با وجود آنکه بسیاری شوت زنی حدادی را نقطه ضعف این بازیکن پست پنج می دانند،حدادی این توانایی را دارد که علاوه بر زیر حلقه در پیرامون نیز امتیاز آفرینی کند و باید به او این فرصت داده می شد تا در زمان های مناسب اقدام به شوت زنی کند.از دیگر موارد قابل بحث این است که بسیاری از بابت آنکه همه بازیکنان نیمکت در این تورنمنت به میدان رفته اند،خوشحال بودند اما شاید همین موضوع در دیدار نیمه نهایی گریبانگیر تیم ایران شد.به طور کلی در هر دیدار بهتر است از هفت یا هشت بازیکن استفاده شود.یعنی علاوه بر پنج بازیکن اصلی،دو یا سه بازیکن به عنوان یار تعویضی به میدان بیایند اما متاسفانه در جام ملت های آسیا شاهد بودیم که یک بازیکن قبل از آنکه به اصطلاح اهالی بسکتبال دستش گرم شود،تعویض می شد و این فرصت به بازیکنان داده نمی شد تا موقعیت خود را در تیم پیدا کنند و پنج نفر حاضر در زمین با هم به هماهنگی برسند.تعویض های پی در پی تنها باعث سردرگمی بازیکنان می شد و به همین دلیل فرصت های زیادی را در نیمه دوم بازی مقابل چین از دست دادیم.
*اعزام نفر به جای تیم به چین!
بدون شک نمی توان تمام اتفاقات و ناکامی ها در جام ملت های آسیا را برگردن بازیکنان و مربیان انداخت و باید مسائل را از طرق دیگر پیگیری کرد.اما مسئولان باید به این سوال پاسخ دهند که چطور امکان دارد کادری را که پنج سال در کنار تیم ملی بوده به یکباره کنار بگذارند و در مدت سه ماه از کادر جدید انتظار المپیکی شدن داشته باشند؟همچنین شاید گفتن این موضوع کمی ناراحت کننده باشد و خشم اهالی بسکتبال را برانگیزد اما می توان ادعا کرد که ما یک تیم را به جام ملت ها نفرستادیم.ما نفر اعزام کردیم.یعنی به جای یک تیم منسجم تنها 12 نفر را به چین اعزام کردیم.در سال های گذشته تیم ایران یک هدایت کننده قدرتمند داشت و بازیکنان، کاپیتان صمد را حمایت می کردند اما امروز دیگر بازیکنان از او حرف شنوی ندارند و صمد نیکخواه نمی تواند تیم را کنترل کند.البته جای گله از بازیکنان نیست چرا که این کاپیتان است که باید روزهای بیشتری را کنار هم تیمی های خود سپری کند و در همه اردوها حضور داشته باشد.وظیفه سنگین کاپیتانی علاوه بر کنترل شرایط تیم ،جلب اعتماد سایر بازیکنان است تا هم تیمی ها از او پیروی کنند اما زمانی که به کاپیتان تیم ملی اجازه می دهند که در اردوها همراه تیم نباشد نباید انتظار پیروی از او را داشت.سوال دیگری نیز که باید پاسخ داده شود این است که در کجای دنیا و چگونه ممکن است گارد راسی که مقابل تیم جبهه می گیرد و بازیکنان مقابل او جبهه می گیرند به تیم ملی دعوت شود؟هنوز ماجرای دعواهای کاپیتان و گارد راس تیم ملی کهنه نشده است و هرچند بگویند آشتی میان آنها برقرار است اما می توان اتفاقات گذشته را مانند زخمی دانست که سر باز است و با یک بحث کوچک می تواند وخیم شود.
بیداری از خواب خرگوشی
با این حال اگرچه تیم ملی بسکتبال ایران در کسب جواز مستقیم حضور در المپیک ناکام بود و به زنگ خطرها توجهی نکرد اما از امروز می توان از این اتفاق درس گرفته و آن را به منزله هشداری جدی برای آینده بسکتبال پنداشت تا دیگر نخواهیم سطح توقع خود را از توانایی های بسکتبال ایران پایین بیاوریم و به مدال برنزآسیا دلخوش کنیم چراکه بازیکنان تیم ملی ایران لیاقت قرار گرفتن بر سکوی اول آسیا و درخشش در مسابقات بین المللی را دارند.
انتهای پیام/