به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ضربالمثلها پیوندی جدانشدنی با فرهنگ شفاهی ملتها دارند. مثلها برگرفته از حکایتها و داستانهایی هستند که یا به طور واقع و یا به شکل افسانهای رخ نمودهاند.
در میان کتابهای ادبی با موضوع ضربالمثلها، مصطفی رحماندوست دو کتاب دارد با عناوین «فوت کوزهگری» و «ضربالمثلها» که برای مخاطب کودک و نوجوان نوشته شده است.
برخی کتابهای دیگر هم هستند که با این موضوع به نگارش درآمدهاند و در آنها به ریشه ضربالمثلهای فارسی اشاره شده است.
دایره ضربالمثلها در کشورمان به قدری است که حتی در برخی از کتابهای موجود میتوان ردپایی از ضربالمثلهای محلی و قومی کشورمان دید.
صحبت درباره ضربالمثلها و ریشه آنها علاوه بر اینکه میتواند ما را با فرهنگ و ادبیات فارسی کشورمان آشنا کند، میتواند در بسط و گسترش آن در میان نسل بعدی هم تاثیر بگذارد. نسلی که به اذعان بسیاری از متخصصان امروز درگیر و دار فضای مجازی و ابزارهای جدید ارتباطی گم شده و تا حد زیادی با زبان و ادبیات فارسی خود فاصله گرفتهاند.
با این وصف در باشگاه ضربالمثل امروز به نقل حکایت کوتاهی از ضربالمثل «حرف خود را به کرسی نشاندن» میپردازیم.
***********************************************
این ضربالمثل را در مورد کسانی به کار میبرند که بر نظر و عقیده خود و یا انجام کاری اصرار و پافشاری میکنند و نهایتاً به مراد خود میرسند. در این صورت میگویند که «فلانی حرفش را به کرسی نشاند»
حال باید دید که وجه تسمیه این ضربالمثل چیست و ریشه آن از کجا ناشی شده است؟
در قدیم رسم بر این بوده پس از اینکه در مجلس خواستگاری و بله برون خانواده عروس و داماد به نتیجه میرسیدند و خانواده داماد آنچه را که خانواده عروس میخواستند و شرط میکردند را میپذیرفتند، عروس را بزک کرده بر کرسی مینشاندند که جای مهتران و بزرگان بود، و او را در محله و آبادی میچرخاندند.
نشستن عروس بر کرسی و نمایش او به این شکل در کوی و برزن به این معنا بود که خانواده عروس توانستند درخواستهای خود را به خانواده داماد بقبولانند.
از این رو این اصطلاح رفته رفته به شکل ضربالمثل درآمد و در معنای توانایی اثبات فردی برای حرف و عقیدهاش به کار برده میشد.
گزارش از: مریم محمدی
انتهای پیام/