انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
میثم جان هیچ وقت یادم نمیره غروب ها بعد کلاس ها فرمانده گروهان که میرفت میومدی از کار و لیاقت شهید شدن صحبت میکردی تو کریدور برامون.تو دوره ۲۹ بودی و من ۳۰.گروهان نبوت یادش بخیر…خیلی دلم برات تنگ شده.تو وفریبرز بهترین دوستای من بودی.روزی که خبر شهادتت رسید من تو گشت اگاهی بودم پاهاو سست شد افتادم زمین.ارزوت شهادت بود،خوش به لیاقتت.منو خیلی دعا کن خیلی گرفتاریم میثم داغت هنوز تو دلمه
خواهر بمیره برات میثم جان داغت همیشه تازست
بمیرم واست میثم دردت همیشه برام تازس تازه خواستم با این حقیقت کنار بیام تا مصطفی هم شهید شد تو اینقد خوب بودی ک دوستتم باهات اومد چقد با مصطفی مسابقه فوتبال میرفتید و همش تابستونا باهم بودید دقیقا تو 17شهریور رفتی مصطفی 17اذر تو یه تاریخ
بمیرم واست میثم دردت همیشه برام تازس تازه خواستم با این حقیقت کنار بیام تا مصطفی هم شهید شد تو اینقد خوب بودی ک دوستتم باهات اومد چقد با مصطفی مسابقه فوتبال میرفتید و همش تابستونا باهم بودید دقیقا تو 17شهریور رفتی مصطفی 17اذر تو یه تاریخ
میثم جان شهادتت مبارک
میثم جان همیشه بیادتم