سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مردم در شهرهای مرزی ایران چطور روزگار می‌گذرانند؟

قاچاق‌چیان روی مین‌های جنگ، کالاهایی را در مرز کردستان جابه‌جا می‌کنند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سی‌و‌یک ساله است وپوششی ساده‌تر از هم‌سن و سال‌های خودش به تن دارد. یک سال است که ازدواج کرده و اول شهریور امسال در سازمانی دولتی استخدام شده است.

با توضیح این‌که تا به حال مخارج زندگی‌شان را دو نفری و از طریق ترجمه‌‌ی فارسی به کُردی تامین می‌کرده‌اند، می‌گوید:«خرداد91آزمون استخدامی شرکت کردم و امسال بالاخره سر کار رفتم. ولی همسرم هنوز کاری که بشود به آن تکیه کرد، ندارد.» او که مدرک کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی دارد و امسال هم در آزمون دکتری پذیرفته شده‌است، می‌‌گوید دغدغه‌ی این روزهایش این است که چگونه در کنار کار، درسش را هم بخواند. «ادامه تحصیلم برای من و همسرم از همه چیز مهم‌تر است. اما با خرج و مخارج این روزها و با توجه به این‌که همسر من با مدرک دکتری و بعد از دویدن‌ها و پی‌گیری‌های زیاد، جز تدریس‌های ساعتی در دانشگاه‌های سنندج چیزی عایدش نشده است، مجبورم بین سنندج و تهران در رفت‌وآمد باشم.

 به علاوه که حقوق تدریس ساعتی، بعد از یک ترم، به 500 هزار تومان هم نمی‌رسد.»این خانم جوان هم‌چنین از بیکاری دوستان دیگرش با مدرک فوق لیسانس می‌گوید و به تلاش‌های بدون نتیجه‌‌ی خود و دوستش برای انجام پروژه‌های تحقیقاتی اشاره می‌کند. «برای انجام دادن چند پروژه‌ی تحقیقاتی، به اداره‌ها و سازمان‌های مختلف شهر سر زدیم. هرکدام چندین بار. اما هربار با وعده‌وعیدهای پوچ روبه‌رو شدیم. واقعیت این است که این‌جا کار نیست.»

طبق آخرین آمار مرکز آمار ایران، استان کردستان با نرخ بیکاری 16 درصد، بعد از استان کرمانشاه، جایگاه دوم کشوری را داراست که نسبت به فصل مشابه در سال گذشته، 0.2 درصد، افزایش داشته است. در این میان، نرخ بیکاری مردان 16.4 و نرخ بیکاری زنان 11.7 اعلام شده است.

مرز بدون رزق

120 کیلومتر بعد از سنندج ، در غرب استان کردستان، پزشک متخصص رادیولوژی و سونوگرافی، از پُرکاری بیش از اندازه گلایه دارد. «سه ماه است از شهر خارج نشده‌ام. چون من تنها متخصص رادیولوژیست هر دو بیمارستان شهر هستم و تمام بیست و چهارساعت هر روز هفته، آنکال.» می‌گوید تمام تلاشش را می‌کند اما خسته است و نیاز به استراحت دارد.

در آن سوی شهر، چهره دیگری از مریوان رخ می‌نماید. پسر 24 ساله‌ی مریوانی حساب تعداد دفعاتی که از سربازی فرار کرده است را در دست ندارد. «دو سال پیش بود، مرخصی گرفتم تا به خانه برگردم.اما تصمیمم آن شده بود که دیگر به پادگان نروم. یک اسب خریدم تا با آن کالاهای قاچاق را از مرز رد کنم و به مریوان بیاورم.

یک بار که می‌خواستیم از مرز رد شویم، سربازهای عراق ما را دیدند و اسب هایمان را با شلیک گلوله کشتند. خودم و دوست هایم نیز دستگیر شدیم و شش ماه در زندان سلیمانیه آب خنک خوردیم.» تا پیش از رسمی شدن مرز باشماق مریوان در سال 1386، شغل بسیاری از اهالی مریوان و روستاهای مجاور ردوبدل کردن کالا میان ایران و عراق بود.

کالاهای قاچاق عموماً تلویزیون، سیگار، پوشاک و بخاری است. صاحبان مشاغل کاذب در این راه، خطرات زیادی را به جان می‌خریدند. در کوه‌های کردستان، هنوز مین‌های باقی مانده از جنگ هشت ساله، هر سال قربانی می‌گیرد. بسیاری از کول‌بَران در کوه‌های مرزی مریوان جان خود را از دست داده‌اند و یا اعضایی از بدنشان قطع شده است. اکثر این افراد نان‌آور خانواده بوده‌اند و درآمد خانواده بعد از این اتفاق‌ها، کاملاً قطع شده و در بعضی موارد، مخارج درمان نیز به هزینه‌ها اضافه شده است. هرچند تعداد کول‌بران بسیار کم شده است، اما آن‌ها هم‌چنان به طور محدود از راه کوه‌های کردستان امرار معاش می‌کنند. امرار معاشی سخت، به‌سختی همان کوه‌ها.

امروز، با رسمی شدن مرز باشماق و امکان ترانزیت کالا به صورت رسمی، مشاغل جدیدی برای اهالی منطقه به وجود آمده‌ است. هرچند تمامی این مشاغل برای همه‌ی افرادی که زمانی از طریق قاچاق کالاروزگار می‌گذراندند، مناسب و کافی نیست. دولت ایران برای اهالی روستاهای مرزی، امکان حمل بار به صورت رسمی و یکی دوبار در هفته را فراهم نموده است . یکی از اهالی روستاهای اطراف مریوان می‌گوید:«بعضی اوقات هفته‌ای یک بار و گاهی هفته‌ای دوبار می توانیم کالاها را از مرز رد کنیم و برای هر بار، 50 هزار تومان پول دریافت می‌کنیم. اما اگر شغل دیگری نداشته باشیم، ماهی 200 تا 400 هزارتومان در این زمانه، کفاف هیچ چیز را نمی‌دهد.»طبق آمار سال 1392 مرکز آمار ایران، هزینه‌ی کل یک خانوار روستایی در استان کردستان به طور متوسط 11 میلیون تومان در سال است، اما درآمد همین خانوار 10 میلیون تومان است و این به معنی عدم توانایی پرداخت هزینه‌های خانواده در یک خانوار روستایی کردستانی است. این موضوع به همین صورت و با نسبت 16 میلیون هزینه بر 15 میلیون درآمد در یک خانوار شهری است.

حمله‌ی داعش و بالا گرفتن جنگ میان پیش‌مرگان کرد و تروریست‌های داعش، بر همه چیز در اقلیم کردستان اثر گذاشته است. بعد از قطع بودجه‌ی اقلیم کردستان از طرف دولت مرکزی عراق، دیگر واردات کالا از اقلیم، رونق گذشته را ندارد و این مساله بر زندگی مرزنشینان نیز اثر گذاشته است. یکی دیگر از اهالی آگاه منطقه به «صدا» می‌گوید:« حمله‌ی داعش بر رونق اقتصادی مرز بسیار تاثیر داشته است. بسیاری از بارهایی که از باشماق وارد عراق می‌شد، قرار بود به جنوب عراق فرستاده شوند که حالا آن مناطق در دست داعش است.»

حالا که اوضاع مرزی باشماق این چنین است، بسیاری از جوانان کردستانی، از کار بیکار شده‌اند و یا با درآمد اندکی که کفاف زندگی را نمی دهد، روزگار می گذرانند. روزگاری که شبیه عبور از همان مین‌های مانده از جنگ، می‌گذرد.

منبع: هفته‌نامه صدا

انتهای پیام/

برچسب ها: زندگی ، شهر ، مرزی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.