به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،"چینی ها کارآفرین نیستند، به همین دلیل است که در حال سرقت مالکیت معنوی ما هستند"؛ این ها سخنان کارلی فیورینا مدیر سابق شرکت Hewlett-Packard است که کمی قبل از اعلام ورود وی به رقابت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا عنوان شد. بحث خانم فیورینا بر این موضوع دامن زده است که: آیا چین می تواند دست به نوآوری بزند؟
دو استدلال مطرح می شود؛ سهل انگاری در حفاظت از حق مالکیت معنوی (IP) و گسترش مدل کسب و کار تقلیدی در چین، نشان می دهد که شرکت های چینی قادر به تولید خلاق (و ایجاد نوآوری) نیستند. نتایج گزارشی که سال گذشته در مجله MIT Sloan Management Review منتشر شد نشان می دهد که میزان سرقت مالکیت معنوی چینی ها از شرکت های آمریکایی در یک سال بالغ بر ۳۰۰ میلیارد دلار بوده است.
اما در طرف مقابل، نظریه های دیگری نیز مطرح می شوند. مطالعه صورت گرفته توسط موسسه جهانی مک کنزی (MGI) تحت عنوان "تأثیر چین بر نوآوری جهانی" نشان می دهد که اقدامات مثبتی از سوی چین صورت گرفته است. در این گزارش استدلال می شود که "اثبات نوآوری موفق، توانایی شرکت ها برای توسعه درآمد و سود است". در کتابی تحت عنوان اخلالگران چین (China’s Disruptors) نیز عنوان می شود، بخش خصوصی پویای چین با کمک سیاست های دولت در بخش نوآوری موفق عمل کرده است.
تیم تحقیقاتی موسسه جهانی مک کنزی، اطلاعات مالی ۲۰ هزار شرکت در چین و مناطق مختلف را با هدف بررسی ارزش آفرینی این شرکت ها برای مشتریان و سهامداران، مورد ارزیابی قرار دادند. (در این گزارش عنوان شده است) چین سال های زیادی را صرف کرده و هزینه های زیادی را متقبل شده است تا به یک "اسفنج نوآورانه" تبدیل شده و فناوری های خارجی را جذب کند. همچنین عقب افتادگی این کشور در تولید دارو در سطح جهانی، هواپیمای مسافربری و خودرو نسبت به غرب مشهود است.
با این حال، چین در بسیاری از بخش های دیگر به برتری جهانی در دو حوزه نوآوری شامل: بهبود محصولات مصرفی و مدل های کسب و کار برای فروش این محصولات، و ارزان تر کردن و تسریع فرآیندهای تولید دست یافته است. نتیجه این تلاش، فروش بهتر شرکت های چینی در کالاهایی مانند لوازم خانگی، نرم افزار اینترنت و لوازم الکترونیکی مصرفی نسبت به شرکت های خارجی است؛ در عین حال بازار داخلی این شرکت ها نیز با رونق چشمگیری مواجه هستند.
شرکت های چینی در حال ابداع مدل های کسب و کار جدید هستند. شرکت های آنلاین غربی اغلب درآمد خود را از راه تبلیغات کسب می کنند، اما صنعت تبلیغات چین تنها یک هشتم صنعت آمریکا است؛ بنابراین شرکت های دیجیتال چینی باید روش های جدیدی را برای جلب توجه مشتریان خود ابداع کنند.
بحث مطرح دیگر، ساختار بروکرات چین است که برای نوآوری بخش خصوصی بسیار مضر است. شرکت های خصوصی نمی توانند به تنهایی، تعهدات طولانی مدت منابع مورد نیاز نوآوری در حوزه های بسیار حیاتی را تضمین کنند و در این زمینه، دولت باید نقش راهبردی ایفا کند. چین در حال حاضر بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار در بخش تحقیق و توسعه (R & D) دولتی و خصوصی هزینه می کند که این کشور را بالاتر از اتحادیه اروپا و در رتبه بعدی پس از آمریکا قرار می دهد.
شواهدی در دست است که نشان می دهد، زیرساخت های قانونی و حقوقی چین در حال تبدیل شدن به شرایط "دوستدار نوآوری" هستند. بطورمثال شرکت بایدو بعنوان بزرگترین موتور جستجوی اینترنت چین با انجام اقدامات قانونی، تمامی فیلم ها و موسیقی های سرقتی را از سرویس خود حذف کرده و به یک توزیع کننده قانونی محصولات خارجی تبدیل شده است.
صحبت های خانم فیورینا در مورد بسیاری از شرکت های چینی درست است، اما ناتوان خواندن این شرکت ها در ایجاد نوآوری ارزش آفرین، اشتباه است. شرکت لنوو چین موفق به پیشی گرفتن از شرکت اچ پی و تبدیل شدن به بزرگترین تولید کننده رایانه جهان شده است که بخشی از این موفقیت را مدیون توسعه فروش محصول در داخل کشور بوده است و این مسأله، نقش دولت را در ایجاد نوآوری نشان می دهد. در بخش حمل و نقل هوایی و خودرو، دولت ساختار صنعت را اینگونه ابلاغ کرده است: شرکت صنعت هوانوردی چین (AVIC) و همکاری اجباری خودروسازان با شرکت های خودروساز خارجی. شرکت های چینی می توانند خلاقیت و نوآوری داشته باشند، اما مشکل اینجاست که دولت این کشور هنوز نمی تواند بین حمایت مفید و دخالت غیرسازنده تمایز قائل شود.