سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

قتل زن جوان در لانه کبوترها !

صبح روز یکشنبه 25 مردادماه سال جاری در باقرآباد مردی وحشت‌زده با پلیس تماس گرفت و آنان را در جریان مرگ همسرش در پشت‌بام خانه‌شان قرار داد. وقتی مأموران کلانتری پای در قتلگاه گذاشتند دیدند زن 32 ساله‌ای به نام سکینه در گنجه کبوترها خفه شده است.

به گزارش حوزه حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، صبح روز یکشنبه 25 مردادماه سال جاری در باقرآباد مردی وحشت‌زده با پلیس تماس گرفت و آنان را در جریان قتل همسرش در پشت‌بام خانه‌شان قرار داد. وقتی مأموران کلانتری پای در قتلگاه گذاشتند دیدند زن 32 ساله‌ای به نام سکینه در گنجه کبوترها خفه شده است.

صبح یکشنبه نزدیک به ساعت 10 بازپرس جنایی را در جریان قرار دادند. شوهر سکینه در تحقیقات میدانی گفت: صبح از کارخانه‌ای که سکینه در آن کار می‌کرد با من تماس گرفتند و اعلام کردند وی به محل کارش نرفته است. وی افزود: صبح من و سکینه  با هم بیدار شده بودیم و بعد از خوردن صبحانه من از خانه خارج شده و همسرم نیز در حال آماده شدن بود تا سرکار برود. 

وی افزود: با نگرانی به موبایلش زنگ زدم اما جواب نداد چند بار پشت‌سر هم این تماس‌ها را تکرار کردم باز جوابی نشنیدم وقتی به تلفن خانه زنگ زدم و دیدم کسی پاسخگو نیست. دلشوره عجیبی گرفتم، از محل کارم مرخصی گرفته و به خانه‌مان رفتم.

شوهر سکینه که هنوز باور نمی‌کرد جنایتی رخ داده باشد، ادامه داد: وقتی در خانه را باز کردم متوجه مقداری بهم ریختگی شدم ، گوشی موبایل و کیف سکینه روی مبل بودند هر چه همسرم ر اصدا زدم باز جوابی نشنیدم همه جای خانه را گشتم و بعد به سمت پشت‌بام رفتم که متوجه شدم سکینه داخل گنجه کبوترها روی زمین افتاده است. وقتی جلوتر رفتم متوجه طناب سفیدی که دور گردنش بود شدم و فهمیدم به قتل رسیده است.

ماجرای این جنایت خاموش با دستور بازپرس پیش روی مأموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران است و تجسس‌های ویژه‌ای برای رازگشایی از این معمای پیچیده و دستگیری قاتل در حال انجام است./ ایران

انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۶:۱۵ ۲۸ مرداد ۱۳۹۴
خدا لعنت کنه هرچی قاتل ومتجاوز و دزده
ناشناس
۱۱:۱۲ ۲۸ مرداد ۱۳۹۴
خدا بهت صبر بده,که در هاله ای از ابهام چنین موضوع تاسف باری برات پیش اومده,ولی خیلی سخته خیلی.