وی که به گفته خود به شدت از این ملاقات خوشحال شده بود جزئیات ملاقات را این گونه بیان کرد:
« بیست و جهارم خرداد. نود و سه..
فرودگاه وین .... دیر شده بود ، آخه گشنه ام بود ، رفته بودم ساندویچی نزدیک گیت یه چیزی بخورم خب ! خلاصه ، داشتم میدویدم توی خرطومی کذایی که جا نمونم ، یکهو یه عده رو دیدم وایستادن ، معلوم بود دم خروجی فرست کلس هستند . من به دویدنم ادامه دادم که از پشت سر دیدمش بین هیئت همراه ! مثل تو کارتونها زدم رو ترمز و با یه خط ترمز فرضی بالاخره وایستادم ، چرخیدم ، خودش بود ، با لبخند همیشگی + ابرویی که با تعجب بالا رفته بود ! به سرعت به ژست یه باریگر فرهیخته برگشتم و با آرامش گفتم ؛ سلام عرض کردم آقای دکتر ، واقعا خسته نباشید ... لبخندی زد و گفت شما هم خسته نباشید ...اشاره زد به سمت ورودی هواپیما و گفت ؛ بفرمایید جناب سرگرد !! آقا انقدر ذوق کردم! شناخت ! هورررااااا! خودمو نباختم به احترام سر پایین آوردم و گفتم ؛ پاینده باشید ، به امید پیروزی .... من ...اینطرفی ! اشاره به ته راهرو !! یه لبخند ملیح هم تحویل بقیه اعضای هیئت و.... اینبار قدم زنون به سمت ورددی اکونومی ...! آقا همونجا فهمیدم موفق میشه ...
آخه آدم انقدر باهوش ! با کلاس ! فهمیده !
خلاصه کل پرواز ، یه ده متری از هواپیما بالاتر بودم..
از شوخی و خاطره بگذریم .... ایشون و گروه همراه ، قدرت دیپلماسی و آرامش و تعامل رو بار دیگه به دنیا نشون دادند....
حالا به امید آینده درخشان »
انتهای پیام/