دکتر جعفر بای آسیب شناس ، در این باره میگوید: یکی از اختلالات روانی که ناشی از فرو پاشی نظام شخصیت فردی است سرکوب شخصیت دیگران و خود میباشد در نتیجه رعایت و حفظ شخصیت افراد وظیفهای اجتماعی است که همه افراد جامعه باید به آن توجه نموده و عدم رعایت آن نیز نشانه انحراف در جامعه است.
*ایجاد بی اعتمادی با تخریب شخصیت
این روزها برخی افراد به راحتی به تخریب شخصیت یکدیگر پرداخته و سعی در تغییر نگرش و تفکر دیگران نسبت به فرد تحقیر شونده دارند و این کار را با به کار بردن کلمات و اسامی خاص که نامتعارف است مثل خرخوان بودن، کوتوله بودن و غیره انجام میدهند.
افرادی که به تحقیر کردن دیگران میپردازند، هدفی جز تحریف شخصیت، منزلت و موقعیت فرد تحقیر شونده ندارند و زمینه را برای بی اعتمادی دیگران به او فراهم میکنند.
برخی افراد با استفاده از شیوههای مختلف تمسخر و دست انداختن، سعی در کوچک شمردن فرد و خرد کردن شخصیت و ضعیف جلوه دادن وی دارند.
عمدتا هدف اینگونه افراد کوچک نشان دادن فرد در نظر دیگران است تا از این طریق بتوانند ارزش و جایگاه اجتماعی فرد را پایین آورند، در واقع در این روش هدفی جز تخریب شخصیت وی ندارند.
* عقده حقارت در افراد تحقیر کننده
عمدتا افرادی که به تخریب شخصیت دیگران میپردازند و خود را برتر از دیگران میدانند، نقاط ضعف طرف مقابل را مطرح کرده و به فرد اتهام میزنند، غافل از اینکه خود افرادی که دیگران را تحقیر میکنند دچار عقده حقارت هستند !
یکی از شایع ترین انواع سرکوب شخصیت، اسم گذاشتن روی افراد است.عادتهایی که جزو رسوم اصیل ایرانی نیست و متاسفانه این روزها در برخی جمعهای دوستانه و در خیابانها و مکانهای عمومی شاهد توهین و تحقیر کردن دیگران از طرف افراد جامعه هستیم.به طوری که افراد سعی میکنند به راحتی با به کار بردن الفاظ نامناسب یک دیگر را صدا کرده و بر روی هم اسم بگذارند حتی گاهی اوقات، والدین با به کار بردن الفاظی زشت، به تنبیه فرزندان خود میپردازند، غافل از اینکه اینگونه رفتارها، چه پیامدهای تربیتی زیانباری را به همراه خواهد داشت.
*تحقیر عاملی برای کاهش عزت نفس افراد
اگر اشخاص را از کودکی به صورت مداوم، با گذاشتن اسم نامناسب، تحقیر کنیم، آن ها ناخودآگاه باور میکنند که دارای این صفات و خصوصیات منفی هستند.
در نتیجه عزت نفس آنها از دست میرود و ممکن است از حضور در جمع و ارتباط با دیگران خودداری کنند.
طبیعتا هر واژه و کلامی به همراه خود پیام مهمی را دارد که به مرور زمان، هر کدام از این پیامها درفرد به یک باور تبدیل میشود و به ناخودآگاه فرد نیز رخنه کرده و در آینده زمینه ساز مشکلات و ناتواناییهای بسیاری در افراد میشود .در این حالت فردی که تحقیر میشود دیگر به توانایی های خود باور ندارد و فردی وابسته خواهد شد.
حتی فرد در کوچک ترین مسایل زندگی نمی تواند به خوبی تصمیم گیری کند و همیشه متکی به نظر دیگران است.
*کاهش ریسک پذیری در تحقیر شدگان
معمولا افرادی که برای خود و دیگران احترامی قائل نمیشوند و الفاظ و صفات نامناسبی را در ارتباطات خود به کار میبرند، سلامت روانی خود را از دست میدهند و به تدریج عزت نفس خود را پایین میآورند.افراد خود کم بین فرصتهای خوبی را از دست میدهند.
افرادی که شخصیت خود را خرد میکنند ،معمولا کسانی هستند که از اعتماد به نفس پایینی رنج می برند و مدام از انجام اعمال بزرگ، خودداری کرده و گمان میکنند از پس این کارها بر نمیآیند معمولا این گونه افراد از قدرت ریسک پذیری پایینی رنج میبرند و از انجام کارهای محول شده توسط دیگران به آنها وحشت داشته و فرصت های خوب زندگی خود را از دست میدهند.
*راهکارهای موثر برای مقابله با کوبیسم شخصیت
توجه و فرصت برای دیده شدن میتواند آغاز خوبی برای درمان این عارضه روانی باشد . تقویت اعتماد به نفس، بها دادن و مورد توجه قرار دادن این گونه افراد میتواند زمینه خوبی برای بهبود مشکلات و رفع گرفتاریهای آنان باشد.
والدین و معلمان نیز باید تلاش کنند که هرگز فرزندان و دانش آموزان خود را در معرض توهین و تحقیر قرار ندهند، چرا که ادامه این پدیده عارضه خود تخریبی را به همراه دارد.
انتهای پیام/
هیئت علمی دانشگاه هست و من یک دبیر قراردادی که او به تازگی درجه ی استاد تمامی رو هم گرفته دیگه همه اش خودش رو بالاتر از من می گیره و همه اش میگه من یه فول پروفسورم تو چی هستی؟و حالا تو خانواده ی من چون بعضی افراد بهش تبریک نگفتن یا حالا موقع صدا کردنش فامیلیش رو گفتن به جای اینکه بگن آقای دکتر میگه دیگه باهاشون ارتباطم رو قطع می کنم چون با رفت و آمد با اونا ارزش خودم رو پایین می یارم که همه ی اینا باعث اذیت من میشه تو رو خدا بهم یه راهکار بدین
بشدت ...
بشدت بدم میاد از آدم حسود و عقده ای .
مثلا یکی تو کلاس مدرسه ما بود کلاس اولم باهاش همکلاسی بودم منتها با اینکه خیلی ناجور دیگران را تحقیر و آزار میداد و هیمنطور من
من سپردمش دست خدا
ولی دیگه انقدر زیاد روی کرد
منم با خودم گفتم هرگز نباید بزارم شخصیت من و اسم شهرتم لکه دار بشه
بخاطر همین چند بار ازش خواستم معذرت خواهی کنه
اون از گفتن امتنا کرد و هیمنطور کاراشو ادامه میداد
منم روز آخر مدرسه بردمش تو بکی از کلاس های دوم گرفتم زدمش لبش شکاف برداشت کمرشم رخم شد خیلی بد زدمش از اون حادثه دیگه از هرچی آدم حسود هست بدم میاد ....
والا مگه ادم چقدر تحمل داره چطور اون هرچقدر دلش بخواد اذیت کنه
یعد من کاری نکنم ؟
بخاطر اون کارم خیلی ناراحت شدم
گفتم هرچی میگفتم خدا بزرگه به وقتش سزای کاراشو میبینه
ولی توکل که کردم به خدا حتی نمراتشم اومد پایین
قبل از اینکه کتک بخوره
بعد گفتم خدایا تو خودت جوابشو دادی بعد این چه اشتباهی بود من کردم ؟
به نظر من این ضعف طرف رو نشون میده که کسیو تحقیر می کنه و از همه ی آدم های دیگه ضعیف تره و زود ظربه می خوره