به گزارش خبرنگار
اعزامی باشگاه خبرنگاران از وین، یک نکته قابل توجه در ارتباط با مذاکرات هستهای رابطهای است که دو طرف اصلی میان مذاکرات یعنی ایران و آمریکا در توافق هستهای با هم دارند. سوال مهم این است که مبنای مذاکره ایران با طرف غربی به ویژه ایالات متحده چیست؟ آیا این مبنا اعتماد است یا خیر؟
واقع امر این است که همین مذاکرات اخیر میان ایران و آمریکا بر سر موضوع هستهای نیز تا به حال به دلیل عدم بیاعتمادیها به آمریکا طول کشیده است. این بیاعتمادی عمیق، خود ناشی از همه کارشکنیها و مواضع دوپهلو و رویکردهای دوگانهای است که آنها طی چند سال اخیر در جریان مذاکرات هستهای داشتهاند. به این ترتیب جامعه جهانی نمیتواند و نباید از جمهوری اسلامی ایران انتظار داشته باشد که مبنای مذاکرهاش با طرف مقابل در مذاکرات هستهای را بر اصل اعتماد قرار دهد.
پس مبنای مذاکره با آمریکا در جریان هستهای چیست؟
پاسخ به این پرسش مستلزم غور در مواضع و رویکردهایی است که تاکنون مقامات عالی سیاسی در جمهوری اسلامی ایران نسبت به مذاکرات هستهای اتخاذ کرده و به اجرا گذاشتهاند. کنکاش در این مواضع و رویکردها جای تردیدی باقی نخواهد گذاشت که تجویز مذاکره با آمریکا در مسئله هستهای، به آن دلیل نیست که جمهوری اسلامی ایران قرار را بر اعتماد و اطمینان به آمریکا گذاشته و بر این مبنا حاضر شده با آمریکا بر سر میز مذاکره بنشیند.
نه میتوان توجیه قانع کنندهای برای اعتماد کردن ایران به آمریکا ارائه داد و نه تجربه تعاملات قبلی ایران با آمریکا به ویژه در جریان مذاکرات هستهای میتواند حاکی از امکان عملی این اعتماد باشد. این نکتهای است که بارها و بارها مقام معظم رهبری بر آن تأکید و رئیسجمهور و نیز وزیر امور خارجه کشورمان به کرات به آن تصریح نمودهاند.
دلیل ایران برای مذاکره با آمریکا چیزی غیر از اصل اعتماد است. اصل "سیاستورزی" در روابط دیپلماتیک اقتضا میکند که همواره در عرصه روابط دیپلماتیک به دنبال بهترین و کارآمدترین راهکارها بود.
در قضیه پر پیچ و خم هستهای و برای به سرانجام رسیدن پروندهای که در ابتدا بر اساس بهانههای واهی و مستندات غلط علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح شده و در ادامه با طرح موضوعات و مسائل حاشیهای بیهوده پر و بال گرفته است، اصل سیاستورزی اقتضا میکند که راهکاری درست برای پیگیری موضوع انتخاب و مبنای کار قرار گیرد.
این راهکار، چیزی جز نرمش قهرمانانه نیست. نرمش قهرمانانه، هرگز به معنای اعتماد به طرف مقابل نیست. اگر سوال شود که آیا میتوان کمترین قرینه و یا شاهدی برای این امر پیدا کرد که ایران تعامل سیاسی و دیپلماتیک خود با آمریکا را بر اساس اصل اعتماد بنیان میریزد یا نه، باید گفت پاسخ به این سوال بر اساس همه تصریحات و تأکیداتی که مقامات عالی جمهوری اسلامی دیده و شنیدهایم قطعاً منفی است. بنابراین اگر قرار است در مورد مسئلهای با آمریکا مذاکرهای هم صورت گیرد، هرگز بر مدار اعتماد به این دولت نخواهد بود.
آنچه در مذاکرات هستهای مبنای تعامل دیپلماتیک ایران با ایالات متحده محسوب میشود، چیزی جز نرمش قهرمانانه نیست یعنی موضوعی که تاکنون بارها و بارها مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده است. ایشان در دیدار وزیر امور خارجه، سفیران و مسئولان نمایندگیهای ایران در خارج از کشور در 22/5/1393 میفرمایند:
«نرمش قهرمانانه بر خلاف برخی تفاسیر معنای واضحی دارد که نمونه آن در مسابقه کشتی نمایان است. در این مسابقه که هدف آن شکست دادن حریف است، اگر کسی قدرت داشته باشد اما انعطاف لازم را در جای خود به کار نگیرد، قطعاً شکست میخورد اما اگر انعطاف و قدرت را به موقع مورد استفاده قرار دهد، پشت حریف را به خاک مینشاند.» (برای پیگیری مطلب
اینجا را کلیلک کنید)
ایشان همچنین در اجتماع فرماندهان بسیج در 29/8/1392 میفرمایند:
«عدهای نرمش قهرمانانه را دست کشیدن از اصول و آرمانهای نظام اسلامی تعبیر کردهاند و برخی دشمنان نیز بر همین اساس مدعی عقبنشینی نظام اسلامی از اصول شدند، در حالی که این برداشتها خلاف واقع و بدفهمی است... نرمش قهرمانانه به معنای مانور قهرمانانه و استفاده از شیوههای متنوع برای دستیابی به اهداف و آرمانهای گوناگون نظام اسلامی است.» (برای پیگیری مطلب
اینجا کلیلک کنید)
مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در 26/6/1392 نیز میفرمایند:
«ما مخالف با حرکتهای صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم، چه در عالم دیپلماسی چه در عالم سیاستهای داخلی بنده معتقد به همان چیزی هستم که سالها پیش اسمگذاری شد نرمش قهرمانانه. نرمش در یک جاهایی لازم است، بسیار خوب است. عیبی ندارد اما این کشتیگیری که دارد با حریف خودش کشتی میگیرد و یک جاهایی به دلیل فنی نرمش نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست. فراموش نکند که مشغول چه کاری است. این شرط اصلی است. بفهمد که دارد چه کار میکند. بداند که با چه کسی مواجهاست، با چه کسی طرفاست. آماج حمله طرف آنها کجای مسئله است. این را توجه داشته باشند.» (برای پیگیری مطلب اینجا
کلیک کنید)
در جای دیگری و در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان در 14/6/1392 ایشان بر این نکته تصریح میکنند که
«نرمش و انعطاف و مانور قهرمانانه و هنرمندانه در همه عرصههای سیاسی یک کار مطلوب و مورد قبولی است لیکن این مانور هنرمندانه نبایستی به معنای عبور از خطوط قرمز یا برگشتن از راههای اساسی یا عدم توجه به آرمانها باشد. اینها را باید رعایت کرد.» (برای پیگیری مطلب اینجا
کلیک کنید)
سیاست نرمش قهرمانانه، منطق اصلی و راهبردی برای تیم مذاکره کننده بوده و هست و در حقیقت تا به حال نیز اگر پیشرفتی در این مذاکرات حاصل شده و ایران بر اساس گزارشها توانسته است مواضع اصولی خود را عملی سازد، همه ناشی از مشی تیم مذاکره کننده بر سبیل نرمش قهرمانانه است.
نرمش قهرمانانه راهبردی جامع، کامل، فراگیر و مبتنی بر آگاهیها و اطلاعات آشکار و پنهان است که از جانب صاحب منصب ولایت فقیه به عنوان سازوکار مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران تعیین شده و مبنای تیم مذاکره کننده در جریان هستهای قرار گرفته است.
با عنایت به مشخصاتی که در کلام مقام معظم رهبری در مورد نرمش قهرمانانه ذکر شده، مقتضیات این سیاست را میتوان عبارت دانست از:
1- در عرصه دیپلماسی و به فراخور شرایط و بر اساس اصل سیاستورزی، امکان انعطاف وجود دارد.
2- این انعطاف، هرگز یه معنای عبور از خطوط قرمز و نادیده گرفتن اهداف و رویکردهای اصلی و مبنایی نیست.
3- انعطاف در عرصه دیپلماسی همیشه باید با عنایت به منافع ملی باشد.
4- انعطاف در عرصه دیپلماسی هرگز نمیتواند و نباید به معنای وادادگی باشد بلکه با تحرک و فعالیت همراه است تا از برآیند انعطاف و تحرک توأمان بتوان به هدف رسید.
5- انعطاف در عرصه مذاکره دیپلماتیک، زمانی می تواند بهترین و کارآمدترین نتیجه و تأثیر را داشته باشد که از طرف مقابل، شناخت و آگاهی کامل داشت و بتوان حرکتها یا مواضع وی را رصد و پیشبینی کرد. انعطاف بدون این امر، شکننده و ناموفق خواهد بود.
انتهای پیام/