سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

قربانیان پراید دودی پایتخت به 14 نفر رسید

تعداد شاکی‌های پرونده «گرگ‌های خاکستری» به 14 نفر رسید، با مراجعه 12 زن و دختر دیگر، تحقیقات برای شناسایی قربانیان این پرونده در اداره آگاهی درحالی ادامه دارد که سه قربانی صبح روز شنبه در دادسرای جنایی تهران پرده از روز سیاهی برداشتند که طعمه مردان شیشه‌ای شده بودند.

به گزارش حوزه حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران، روزنامه شهروند ضمن گفت‌وگو با سه تن از قربانیان این جنایت هولناک، در ادامه آورده است: دو بچه‌محل با یک پراید شیشه دودی در خیابان‌های خاص پایتخت پرسه می‌زدند تا نقشه هولناکشان را به اجرا بگذارند. مردان تبهکار، دختران و زنان را به بهانه مسافرکشی سوار خودروشان می‌کردند و در یک فرصت مناسب دست به آزار و اذیت طعمه‌هایشان می‌زدند.

این پرونده هولناک از ششم فروردین‌ماه و با شکایت دختر 22 ساله که در میدان هفتم تیر طعمه آنها شده بود روی میز کارآگاهان قرار گرفت، اما خیلی زود ابعاد گسترده‌تری پیدا کرد. 12 فروردین‌ماه نیز یک قربانی دیگر پرده از این سناریوی سیاه برداشت. 

تحقیقات پلیسی ادامه داشت تا این‌که ماموران پلیس خود را در مقابل پرونده‌ای سریالی دیدند. تحقیقات نشان می‌داد متهمان بدون ترس و با برنامه‌ریزی طعمه‌هایشان، را شکار می‌کنند، تا این‌که با چهره‌نگاری، یکی از متهمان که در زمینه موادمخدر سابقه زیادی داشت، دو پسر شیشه‌ای شناسایی شدند. همین موضوع کافی بود تا پس از چند عملیات گسترده تیم پلیسی راز جنایت‌های متهمان که با خودروی پراید خاکستری رنگ زنان و دختران را به قصد آزار و اذیت می‌ربودند، برملا شود.

این دو متهم که خیلی زود و در همان نخستین جلسه بازجویی به شکار هشت طعمه و آزار و اذیت آنها در داخل خودروشان اعتراف کردند، حالا در برابر پرونده سنگین‌تری قرار گرفتند. 9 شاکی در اداره آگاهی به طرح شکایت پرداختند و 3 شاکی دیگر در دادسرای جنایی شناسایی شدند. تعداد شاکی‌های پرونده این دو مسافربرنما در حالی به 14 نفر رسید که با توجه به گستردگی زوایای این پرونده، افزایش تعداد شاکی‌ها پیش‌بینی می‌شود.

دختران قربانی در دادسرای جنایی

شیشه‌های دودی‌رنگ پرایدی که سرنشینانش راز هولناکی را در آن پنهان کرده بودند. تمام خشم‌شان را در گلو پنهان کرده‌اند، هنوز دستانشان، صدایشان می‌لرزد از یادآوری آن روز سیاه. می‌ترسند از شیشه‌های دودی، از همه پرایدهای خاکستری.

سه دختر که زخم‌های عمیق و تحقیرآمیزشان آنها را فرسنگ‌ها از هم‌نسلان‌شان جدا کرد تا هیچ‌وقت نتوانند مثل سابق به روزهای گذشته بازگردند. سه دختر 27، 32 و 34 ساله با سرگذشت‌ها و دنیاهایی متفاوت، عجیب با هم همدردند. همدردی‌شان بار سنگین روایت ماجرا را سبک‌تر می‌کند با این حال می‌گویند دردشان شاید کمرنگ شود اما هرگز از بین نخواهد رفت.

نمی‌خواهند نامشان فاش شود؛ حق هم دارند. «بعد از این حادثه نامزدم مرا ترک کرد حالا اگر فامیل و دوستانم هم نامم را در لیست قربانیان ببینند لابد رفتارشان با من برمی‌گردد»؛ اینها را دختری می‌گوید که یکم تیرماه قربانی «گرگ‌های خاکستری» شد و بعد از آن هر روز زخم‌های بی‌مرهمش را در کنار سرزنش‌های نامزدش تاب آورد و دست آخر هم نامزدی‌اش به‌هم خورد تا با بار سنگین غم‌هایش تنها بماند.

تصویر سه قربانی تازه شناسایی شده این پرونده، تصویر عجیبی است. سه دختر قوی دور از مختصات زنانه‌شان، درباره پرونده‌شان مصمم و قوی صحبت می‌کنند. از آنها درخواست گفت‌وگو می‌کنم. می‌خواهم بدانم، این‌که چه کردند و بعد از این چه خواهند کرد؟! می‌گویند، شمرده و تلخ از آنچه بر سرشان آمد تا روزهای بعد و آینده نامعلوم‌شان. در لابه‌لای مرور خاطرات صحنه‌هایی هست که تک‌تک‌شان دیدند. لحظاتی که آرزوی مرگ کردند و بعد از آن روزی‌ هزار بار مردند و زنده شدند.

نامزدم ترکم کرد

دختر 27 ساله آن روز بعدازظهر از محل کارش بیرون آمده بود. می‌خواست از سردار جنگل به خانه‌شان در شهران برود که یک پراید خاکستری رنگ با شیشه‌های دودی در مقابلش متوقف شد، ادامه ماجرا را از زبان این قربانی 27 ساله بخوانید:

چرا سوار این خودرو شخصی شدی؟

مشغول صحبت کردن با موبایلم بودم، زیاد حواسم به اطراف نبود. می‌خواستم زودتر به خانه‌مان برسم به همین خاطر وقتی یک پراید خاکستری رنگ مقابلم توقف کرد مسیرم را گفتم. فکر کردم مسافرکش شخصی است. تمام شیشه‌های خودرو به غیر از شیشه جلو دودی بود و من پسری را که در کنار راننده نشسته بود ندیدم اما راننده ظاهر آراسته‌ای داشت. به همین خاطر شک نکردم و سوار شدم.

وقتی سوار شدی چه اتفاقی افتاد؟

من همچنان درحال صحبت کردن با موبایلم بودم که شارژ تلفنم تمام شد. وقتی این موضوع را فهمیدند راننده به همدستش گفت «فرهاد برو عقب» در یک لحظه اتفاق افتاد. من را کف خودرو انداخت و شروع به ضرب‌وشتم کرد و بعد به من تجاوز کرد. موهایم را می‌کشید، به‌طوری که بعد از 13 روز هنوز نتوانسته‌ام موهایم را شانه بزنم. سرم درد می‌گیرد و یاد آن لحظه می‌افتم.

کجا پیاده‌ات کردند؟

بعد از دو ساعت من را در جاده ساوه رها کردند. از خودروهای عبوری جاده درخواست کمک کردم و چون دیگر از خودروهای شخصی می‌ترسیدم و به هیچ‌کس اعتماد نداشتم، جلوی سرویس شرکت‌ها را گرفتم و آنها من را به پلیس‌راه تهران ساوه رساندند.

شکایت کردی؟

همان شب با گریه رفتم خانه‌مان و موضوع را با پدر و مادرم در میان گذاشتم و فردای آن روز برای طرح شکایت به اداره آگاهی رفتیم.

با این خاطرات تلخ چگونه زندگی می‌کنی؟

از همه ماشین‌ها می‌ترسم، حتی از سوار شدن به خودروی پدرم. هنوز باور ندارم که قربانی شده‌ام. نامزدم همیشه تأکید داشت که سوار خودروهای آرم‌دار شوم و من هم حرفش را قبول داشتم. هرگز تصور نمی‌کردم همین یک‌بار اشتباه تاوان سنگینی داشته باشد.

پس نامزد داری؛ او چه گفت بعد از این ماجرا؟

ترکم کرد. دعوایمان شد و هر بار به خاطر اشتباهم مرا سرزنش می‌کرد. گفت نمی‌تواند با این موضوع کنار بیاید و بهتر است جدا شویم.

خودت چه فکری می‌کنی؟

احساس می‌کنم این سرنوشت اگرچه تلخ بود اما من را یک قدم به خدا نزدیک‌تر کرد. خوشحالم که مثل خیلی از دخترانی که قربانی تجاوز می‌شوند سکوت نکرده‌ام. با قدرت پای شکایتم ایستاده‌ام حتی به قیمت از دست دادن خیلی از چیزهای خوب گذشته.

وحشت در زندگی‌ام رخنه کرده

32 ساله است؛ قربانی دیگر دو متهم پرونده. از آن روز سیاه، روزهایش را می‌شمارد تا قبل از خبر دستگیری همه پرایدهای خاکستری را رصد می‌کرد تا شاید ردی از دو پسر متجاوز پیدا کند. بارها به اتوبان آزادگان رفت؛ همان جایی که بعد از تجاوز رهایش کرده بودند. با این‌که می‌گوید "ما دیگر آدم‌های عادی نمی‌شویم"، اما امیدوار است. خیالش راحت‌تر شده، حالا دیگر ورق برگشته است؛ دو پسر شیشه‌ای که یک روز بزرگترین کابوس زندگی‌اش را رقم زدند حالا در چنگال قانونند.

از روزی که قربانی شدی بگو...

قبل از میدان پونک سوار شدم. هنوز پنج ثانیه از سوار شدنم نگذشته بود که ناگهان سرنشین کنار راننده خودش را به عقب خودرو انداخت. شروع به ضرب و شتم کرد و من با دستم به شیشه پنجره مشت می‌کوبیدم. به دوستش می‌گفت چکش را بده چکش را بده تا بزنمش. یک لحظه سرم را بالا بردم. اطراف خیابان ماموران راهنمایی رانندگی ایستاده بودند اما شیشه‌های خودرو آن‌قدر دودی و تیره رنگ بود که من را نمی‌دیدند. بعد به سمت اتوبان رفتیم و فرهاد در داخل خودرو من را مورد آزار و اذیت قرار داد.

کجا پیاده‌ات کردند؟

یک منطقه‌ای بود به اسم «صفا» در اتوبان آزادگان نزدیک پل ساوه.

چه‌کار کردی؟

با دوستم تماس گرفتم و همان شب از پزشکی‌قانونی نامه گرفتم و برای شکایت به پلیس آگاهی رفتم.

بعد از این حادثه روزهایت را چگونه می‌گذرانی؟

از لحاظ روحی زیاد لطمه دیدم. پیش مشاور رفتم.

خانواده‌ات می‌دانند؟

نه به کسی نگفتم. خجالت می‌کشیدم اما از طرفی نگرانم یک‌بار دیگر در یک خیابان دیگر دختران و زنان دیگری قربانی این‌گونه جنایت‌های مشابه شوند به همین خاطر هر جایی که می‌روم این ماجرا را از زبان یکی از دوستانم تعریف می‌کنم تا دختران جوان بیشتر مراقب خودشان باشند.

قربانی دیگر زنی 34 ساله و مادر دو دختر 15 و 12 ساله است. می‌گوید خدا را شکر که دخترانم به جای من قربانی این جنایتکاران نشدند. او هم مثل همه قربانیان در مسیر سوار شدن به تاکسی قربانی شد و حالا به‌عنوان یک مادر قوی، مصمم است تا با پیگیری شکایتش از همه زنان و دخترانی که از ترس آبرویشان سکوت کرده‌اند، حمایت کند.

پرونده سیاه این متهمان هر روز ابعاد تازه‌تری پیدا می‌کند. شاکیانشان درحال افزایش هستند و هنوز خبری از سرنوشت قربانیانی که احتمال دارد در گوشه و کنار شهر سکوت کرده باشند، وجود ندارد.

انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳۲
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۵:۱۱ ۲۰ تير ۱۳۹۴
سلام به خدا خانواده های عزیز جوانهای عزیز ازدواج را آسون بگیرید که یکم ازاین چیزا کم شه
ناشناس
۰۹:۵۷ ۱۸ تير ۱۳۹۴
به نظر من خود خانمها هم مقصرن من خودم راننده اژانسم ماشينم ارم وتابلو هم داره ولى بارها شده واسه خانمها ايستادم سوارشون كنم ولى بدون توجه به ماشىن من سوار ماشينهاي شخصى از نوع سمند وال نود شدن
ناشناس
۰۸:۵۹ ۱۷ تير ۱۳۹۴
خداوند انها نبخشد به حرمت همین روزهای ماه رمضان وبس
ناشناس
۱۲:۳۶ ۱۵ تير ۱۳۹۴
بهترین کار اینه که اونهارو زنده بندازن توی قفس شیر های گرسنه تا بدترین نوع مرگ رو تجربه کنن
شهروند
۱۱:۲۶ ۱۵ تير ۱۳۹۴
بشترآنهایی که دودی کردندبه نظرم مشکل دارند
محمد
۰۶:۰۲ ۱۵ تير ۱۳۹۴
خواهرم ! به نظرم با حفظ حجابت و حفظ شئونات اخلاقی یک خانم مسلمان ایرانی میتونی از این اتفاقات درصد بالایی مصون بمانی و عفت و پاکدامنتو حفظ کنی .تو هم می توانی با استفاده از دستورات نورانی اسلام خودتو در امان نگه داری . من مطمئنم اون قربانیانی که گرفتار این دام شده اند احتمالا از نظر حجاب و رفتار و حرکت در جامعه مقداری مشکل داشته اند که گرفتار این دام شده اند. به نظر من دختران سرزمینم باید یک باز نگری به وضعیت پوششان در جامعه داشته باشند. دختری که شئونات اخلاقی و حجابش را در جامعه حفظ نماید به طور آشکار به چشمهای ناپاک می گوید که آهای !!! من اهلش نیستم. البته مسوولین و نیروی انتظامی هم باید به امنیت جامعه رسیدگی نمایند و .....
ناشناس
۰۳:۵۶ ۱۵ تير ۱۳۹۴
هنوز هم خودرو ها با شيشه دودى ، پلاك هاى مخدوش و گاهى بى پلاك در خيابان ها تردد مى كنند ،كدام تنبيه بازدارنده را بكار مى گيرند
ابوالفضل
۲۱:۳۹ ۱۴ تير ۱۳۹۴
به سابقه این مجرمین نگاه می کنیم میبینیم که اکثرشون سابقه دزدی و فروش مواد ... دارند این جرم ها در کشور مجازات زیادی نداره مثلا یک خرده فروش مواد بعد از 48 ساعت ازاد میشه برای همین فکر می کنند برای جرم های بزرگتر مجزات کمی دارند پس اگر همون ابتدا دست دزد قطع شود و ... و به همین جرم های خرد به شدت برخورد بشود شاهد این جنایات نیستیم
فریار
۲۱:۳۷ ۱۴ تير ۱۳۹۴
دوستان توجه کنند که تجاوز به ناموس مردم ناشی از سرمستی و خوشی بیش از اندازه است ونه بیکاری اینقدر همه چیز رو به بیکاری ربط ندید.
ناشناس
۱۹:۵۷ ۱۴ تير ۱۳۹۴
سلام.خب این رفتارها نشانه خیلی از مشکلات جوانان مانند بیکاری وسرخوردگی در جامعه .نفوذ ماهواره ها و فیلم های مبتذل در خانواده ها و بی حجابی در جامعه هستش و روز به روز نیز بدتر میشود
دلسوز
۱۹:۳۲ ۱۴ تير ۱۳۹۴
حجاب خانوما چطور بوده؟ حجاب!
حق گو
۱۹:۱۶ ۱۴ تير ۱۳۹۴
سلام .مقصر اصلی البته که نیروی انتظامیه و فرعی ضعف قانون و شهروند میباشد
ناشناس
۱۹:۱۶ ۱۴ تير ۱۳۹۴
این اولی نیس آخری هم نخواهد بود و روزبه روز بیشتر هم میشه
دلایلشونم مشخصه هم فردی و شخصیت فرد هم اقتصادی هم فرهنگی هم مسئولین هم مردم همه مقصرن هیچی سرجاش نیس اگه حرفی هم بزنی سیاه نما و ضد فلان حزب و دسته و وابسته فلان ....
بخدا دردآوره این همه جنایت
حالا خوبه اینا لو دادن مسئله رو و گرنه هزاران مورد اینجوری هست
سعید
۱۷:۱۹ ۱۴ تير ۱۳۹۴
همه چیزو گردن مدیران نباید انداخت ؟؟؟؟یه کم تربیت خانوادگی . یه کم عزت نفس . اون ارازل اگه یکی پیدا شد با مادر وخواهر خودشون این کارو کرد خوبه ؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه میرزه به اعدام شدن و از دست رفتن عزت و آبروی دخترای بی گناه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سید
۱۶:۵۶ ۱۴ تير ۱۳۹۴
خیلی عمل کثیف و زشتی است.فقط اعدام این حیوانات.در منظر عموم
علی
۱۶:۴۶ ۱۴ تير ۱۳۹۴
اینجور آدما رو باید ۱۰۰دفعه اعدامشون کنند.
ناشناس
۱۶:۲۵ ۱۴ تير ۱۳۹۴
وقتی که صنعت وکشاورزی در روستاها و شهرستانها در حال رکود مطلقه و آمار بیکاری و آمار جوانهای مجرد روبه افزایش است نباید انتظار بهتری داشته باشیم مقصر اصلی آن مدیرانی هستند که برنامه راه اقتصادی و سیاسی ایران را ترسیم کرده اند
ناشناس
۱۶:۱۴ ۱۴ تير ۱۳۹۴
این دونفر راباید درمقابل پدر ومادر وخواهر وفامیل ودرمیدان ازادی درملاء عام اعدام گردند تا درس عبرتی باشد برای بقیه
ناشناس
۱۵:۴۲ ۱۴ تير ۱۳۹۴
چرایکبار برای همیشه به طور جدی برخورد نمیشه
ناشناس
۱۴:۵۵ ۱۴ تير ۱۳۹۴
وقتی که صنعت وکشاورزی در روستاها و شهرستانها در حال رکود مطلقه و آمار بیکاری و آمار جوانهای مجرد روبه افزایش است نباید انتظار بهتری داشته باشیم مقصر اصلی آن مدیرانی هستند که برنامه راه اقتصادی و سیاسی ایران را ترسیم کرده اند
ایرانی1
۱۴:۳۲ ۱۴ تير ۱۳۹۴
اعدام هم كمه. قانون هم ميگه شيشه دودي ممنوع . اما كجا اجرا ميشه؟
رضا
۱۳:۳۵ ۱۴ تير ۱۳۹۴
فقط اعدام در ملأعام
مهدي
۱۳:۲۵ ۱۴ تير ۱۳۹۴
سلام . شما رو به خدا قسم ميدم ، اين آشغالاي حرومزاده را به دست خود مردم بسپاريد تا مثل فربوني سلاخيشون كنن. حيووناي عوضي .
خليل44
۱۳:۲۰ ۱۴ تير ۱۳۹۴
فقط حكمشون اعدام باشد وبس نيروي محترم انتظامي هم بايدجلو كليه ماشينهايي كه شيشه دودي ومات دارند را بگيرند.
سیدقاسم مرزوقی
۱۳:۱۴ ۱۴ تير ۱۳۹۴
مقصر دختران هم هست که سوار این جور ماشین ها میشن البته بایدبا جدیت امنیت شهر تامین کرد
محمد ع
۱۲:۵۸ ۱۴ تير ۱۳۹۴
راهنمایی رانندگی مقصره چرا اجازه تردد به این ماشینها میدن بنظر من باید با چکش شیشه این ماشینها که بالای 20 درصد دودی هستند شکسته شود
مجتبی
۱۲:۴۸ ۱۴ تير ۱۳۹۴
من نمیفهمم چرا با دودی کردن شیشه ماشین ها برخورد نمیشه؟
کلا باید دودی کردن شیشه ها ممنوع بشه میخواد 50درصد باشه میخواد 1 درصد باشه.هر خودرویی هم که شیشه هاش دودی بود متوقف بشه علاوه بر جریمه و پارکینک شیشش در همان محل به حالت عادی برگرده و در صورت تکرار با برخورد بسیار شدید طوری که دیگه طرف هوس دودی کردن شیشه ماشین به سرش نزنه
بابک
۲۰:۰۰ ۱۴ تير ۱۳۹۴
تو مملکت اینقدر ازادی دادن که شیشه دودی چیزی حساب نمیشه . ناموس مردم امنیت نداره.
اپسیلون
۱۲:۱۳ ۱۴ تير ۱۳۹۴
جالبه!
چهارماه در خیابان های پایتخت با ماشین شیشه های دودی میگشتن و متوقفش نکردن
قربانیان هم مقصرند چرا سوار خودروی با شیشه های دودی شدند!
نیما
۱۲:۰۲ ۱۴ تير ۱۳۹۴
حق این حیوانات کثیف چندین بار اعدام هستش اون هم در جلوی چشم پدر و مادر این چند خلافکار در محل زندگی خوداین جنایت کارها
ناشناس
۰۰:۱۲ ۱۵ تير ۱۳۹۴
زندگی مردم رو ریختن به هم
بی همه چیز ها
mehran
۱۱:۵۴ ۱۴ تير ۱۳۹۴
مطمئنم تعداد خیلی بیشتره ولی افسوس که اینجا ایران است و هیس دختر ها فریاد نمیزنند .