سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

نقشه هولناک برای سرقت از مادری مهربان

چهره پسر ناخلف از پشت نقاب سیاه نمایان شد.

به گزارش باشگاه شبانه (باشگاه خبرنگاران)، «حسن» مرد جوانی است که پس از ازدواج با حمایت‌های مادرش در طبقه دوم خانه او زندگی مشترک خود را آغاز کرده است.

این پسر ناخلف که چند سابقه کیفری دارد تاکنون چند بار از خانه مادر خود دزدی کرده است. او از چند هفته پیش با دیدن النگوهای طلای مادرش وسوسه شده بود تا از پیرزن بیچاره سرقت کند.

حسن با طراحی نقشه‌ای هولناک، از دو همدستش خواست تا در این سرقت کمکش کنند. آنها در حالی که نقاب برچهره زده بودند ساعت 22 شب یکشنبه گذشته با به صدا درآوردن زنگ خانه و به محض گشوده شدن در به سوی پیرزن 73 ساله حمله ور شدند. دزدان نقابدار سه النگوی طلا به ارزش 18 میلیون تومان و یک میلیون و 200 هزار تومان پول داخل خانه را به سرقت بردند و متواری شدند. سرور که از شدت ترس نزدیک بود سکته کند به سختی خودش را به طبقه دوم رساند و از عروس خود کمک خواست.

آنها صبح روز بعد موضوع را به پلیس اطلاع دادند و تحقیقات پرونده درباره این سرقت مخوف آغاز شد.

رئیس پلیس مشهد در این باره گفت: با گزارش این سرقت شبانه به پلیس، افسران دایره آگاهی کلانتری شهید رجایی برای پیگیری سریع موضوع وارد عمل شدند.

سرهنگ نیک‌مرام افزود: با توجه به اینکه عروس پیرزن همان روز مدعی شد طلاهای سرقتی را در حیاط خانه پیدا کرده است و این مسأله غیر منطقی به نظر می‌رسید فرضیه سرقت توسط پسر پیرزن و ترس عروس خانواده از عنوان کردن پیدا شدن طلاها داخل خانه‌اش قوت گرفت. وی خاطرنشان کرد: حسن در بازجویی‌های پلیسی دچار تناقض‌گویی شد و نتوانست حقیقت را کتمان کند و به ارتکاب سرقت پول مادرش اعتراف کرد.

سرهنگ نیک مرام گفت: مادر این پسر جوان در حالی که نگران بچه خود بود و او را نوازش می‌کرد اظهار داشت اگر مشکل مالی داشتی چرا موضوع را به من نگفتی و دست به سرقت زدی. متهم پرونده برای سیر مراحل قانونی پرونده به مراجع قضایی معرفی شد.

انتهای پیام/
برچسب ها: هولناک ، سرقت ، پسر ناخلف
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
سعید
۰۸:۳۳ ۱۰ تير ۱۳۹۴
مادر تو واقعا فرشته روی زمینی اشکم در اومد