سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گوشه‌ای از مشکلات منطقه‌ی 16 تهران؛

جارچی‌های ترمینال جنوب

مکانی شبیه با کاروانسراهای قدیمی، شلوغ ، پرهیاهو و خاطره انگیز که در قلب پایتخت ایران قرار دارد.

به گزارش  حوزه شهری گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران؛ در هر کشوری برای سهولت در حمل و نقل برون شهری از وسایل نقلیه همچون هواپیما، قطار و اتوبوس های تندرو استفاده می‌شود که هر کدام ازاین وسایل نیاز به مکانهایی برای اسکان و یا مکان‌ مشخصی برای جمع شدن مسافران دارند.


فرودگاه‌ها برای مسافران پروازهای هوایی و پایانه‌های راه‌آهن برای مسافران قطار و پایانه‌های اتوبوسرانی برای حمل و نقل مسافران و اسکان موقت اتوبوس‌ها ساخته شده‌اند.

*ترمینال جنوب بزرگترین نقطه مواصلاتی کشور


هنگامی که از ایستگاه مترو ترمینال جنوب خارج می‌شویم، دسته دسته مسافران از نقاط مختلف کشور را می‌بینیم که یا به ترمینال وارد می‌‌شوند و یا پس از پیاده شدن از اتوبوسها در حال خروج از ترمینال هستند.


ترمینال اتوبوسرانی جنوب تهران بزرگترین نقطه مواصلاتی است که در زمینه حمل و نقل جاده‌ای نقطه شروع تمام استانهای کشور به حساب می‌آید و تمام مسافرانی که قصد سفر به سمت استان و شهرستانها دارند باید در ابتدا به ترمینال جنوب آمده و بعد از آن جا به سفر خود ادامه دهند و در واقع بیشتر سونای جاده‌ای که با اتوبوس صورت می‌گیرد ترمینال جنوب ختم می‌شود.


*آرزوی سفر خوش

هنگامی که از سالن مترو ترمینال جنوب وارد محوطه اصلی ترمینال شدیم با تابلویی رو به رو شدیم که بر روی آن نوشته شده بود "مسافر محترم سفر خوشی را برای شما آرزومندیم".


دیدن این تابلو برای ما که به عنوان مسافر در آن محوطه حضور نداشتیم و فقط برای تهیه گزارش وارد آنجا شده بودیم نیز یک حس خاص مسافرگونه داشت، حسی که در آن بوی موقتی بودن و سفر را به همراه دارد.


وقتی بیشتر وارد محوطه می‌شویم آنجا حال و هوای کاروانسراهای فیلمهای قدیمی را زنده می‌کند. مسافران در حال جا به جا کردن چمدان و کیف و وسایل خود هستند بچه‌ها در حال بازی و شیطنت، برخی در حال خرید مایحتاج سفر و افرادی نیز با گاری‌های دستی در حال حمل بار مسافران به این طرف و آن طرف هستند.


*جولان جارچی‌ها


به سالن فروش بلیط ترمینال وارد شدیم بر روی یکی از صندلیها در نزدیکی باجه‌ بلیط فروشی نشستیم .

کار بلیط فروشیها در این جا خیلی سخت‌تر از انتظار بود .این افراد نه تنها مسئول فروش بلیط به مسافران بودند بلکه هر چه به زمان حرکت اتوبوسها نزدیک‌تر می‌شدیم وظیفه پیدا کردن تک تک مسافرانی را که به آنها بلیط فروخته‌ بودند نیز برعهده آنها بود البته برخی از باجه‌ها برای خود جارچی‌ها با لباس مخصوص شرکت مسافربری داشتند که بر سردوشی آنها آرم شرکت حک شده بود.


در رابطه با سختی کار با یکی از آنها گفتگو کردیم . علی 34 ساله هفت سال است که به عنوان بلیط فروش و گاهی اوقات جارچی در ترمینال کار می‌کند، او درباره روزهای سخت کار می‌گوید: هفت سال است که به صورت شیفتی در ترمینال بلیط می‌فروشم ما در این جا هم وظیفه فروش بلیط و جذب مسافر را داریم و هم باید مواظب جارچی‌های متفرقه که مانع خرید بلیط می‌شوند باشیم، آنها مسافران را می‌قاپند! و بدون اینکه بلیط بخرند با پرداخت هزینه به راننده سوار اتوبوس می‌شوند.


این جارچی‌ها از این کار سود می‌برند به این دلیل که به ازای هر مسافر که به رانندگان برسانند 10 درصد از پول بلیط مسافر را از راننده دریافت می‌کنند.

*ازدیاد مشاغل کاذب در ترمینال


همین طور که در محوطه ترمینال قدم می‌زنیم به فروشندگان دوره‌گرد بسیاری برمی‌خوریم که در حال فروش انواع و اقسام وسایل مورد نیاز برای سفر به مسافران هستند لوازمی که یا به صورت سوغات از تهران ویا مانند داروفروشان دوره گرد داروهایی برای موارد اضطراری در سفر به مسافران فروخته میشود که هیچ اطمینانی برای سالم بودن این داروها و تاریخ مصرفشان وجود ندارد.این داروها معمولا داروهای آرام بخش، ضد تهوع، سرما خوردگی و از این قبیل می‌باشد.


 از کنار این دست‌فروش‌ها که بگذریم، شغل کاذب اصلی دراین مکان همان جارچی‌ها هستند، شغلی که فصلی نیست و محدودیت سنی و جنسی نیز ندارد.


در ترمینال خانم‌های زیادی را مشاهده می‌شوند که برای دریافت دستمزد 10 درصدی از یافتن هر مسافر در حال جار زدن و پیله کردن به مسافران تازه وارد هستند، زنان بسیاری که برای تامین معاش خانواده خود مجبور به انجام این کار شده‌اند.


مریم 40 ساله، 5 سال است که همسرش را از دست داده و تامین مایحتاج خانواده را بر دوش اوست، او در این بازه به ما می‌گوید: پنج سال است که دارم اینجا جار میزنم تا شاید بتوانم با هر مسافری که پیدا می‌کنم نان شب سه کودکم را تامین کنم.


از او در رابطه با ساعات کاری‌اش پرسیدم و گفت: ما ساعت کاری مشخصی داریم که از اولین نوبت اتوبوس در ساعت 6 تا آخرین اتوبوس یعنی ساعت 8 شب باید در ترمینال باشیم تا مسافران را برای سوار شدن به اتوبوس مورد نظرشان راهنمایی کنیم تا پولی در ازای آن دریافت کنیم؛ بالاخره جارچی بودن هم مشکلات خودش را دارد.


* ارقام نجومی و سرگردنه‌ای


بخش زیادی از مسافران که وارد ترمینال می‌شوند برای ادامه مسیر به مواد غذایی بین راهی مانند آب معدنی، بیسکویت و تنقلات نیاز دارند و حتی گاهی نیز ساندویچ سرد یا گرم برای ساعاتی از روز که حرکت اتوبوس‌ها سر ظهر انجام می‌شود از ملزومات مسافران است اما این مواد غذایی با چه قیمتی در این مکان به فروش می‌رسد.


برای پاسخ به این پرسش به سراغ یکی از مغازه‌های داخل  ترمینال رفتیم و تفاوت قیمت برخی از اجناس را سنجیدیم که کمی نگران کننده بود، به عنوان مثال، یک شیشه آب معدنی بدون داشتن نام هیچ کارخانه‌ای با مبلغ 1000 تومان فروخته می‌شود و این در حالی بود که قیمت حک شده به روی آن 750 تومان بود و یک بسته کوچک آدامس که خارج از ترمینال 500 تومان بود در آنجا با قیمت 2000 تومات به فروش می‌رسد. البته قیمت باقی اقلام را نیز جویا شدیم اما حوصله‌ی این گزارش نمی‌گنجد.


*آرزوی اقامتی خوش


پس از یک سفر هفت ساعته به ترمینال آماده بازگشت شدیم. به سمت ورودی مترو به راه افتاده و در راهروی آن با تابلویی مواجه شدیم که بر روی آن نوشته شده بود" اقامت خوشی را برای شما آرزومندیم" و این تابلو دقیقا در مقابل تابلوی سفر خوش نصب شده بود و معنایی زیبا را برای آنان که پس از سفری طولانی وارد شهر تهران میشودند به ارمغان خواهد آورد و حس زیبایی بعد از سفر هفت ساعته برای ما داشت و خستگی این سفر طولانی را از تن ما به در آورد.


گزارش : عطیه حاجی
انتهای پیام/  

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.