سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

طلبه‌ای که امام خمینی (ره) هرروز به عیادتش می‌رفت

"امام(ره) اگر مطمئن مى‏ شدند طلبه‌‏اى زحمتکش است ‏ خیلى برایش احترام قائل بودند هنگامی‌که در درس "اسفار" امام شرکت مى‏‌کردم مبتلا به حصبه شدم فصل زمستان بود. آن موقع حصبه بیمارى خطرناکى به‏‌شمار مى ‌رفت. منزل ما در گذر جدّا بود. از قضا منزل امام هم در حوالى آن گذر بود. ایشان‏ پس از آنکه از بیمارى من اطلاع پیدا کردند، هر صبح و شب به عیادت من مى‌‏آمدند."

به گزارش باشگاه خبرنگاران، مرحوم "آیت‌الله سید عزالدین زنجانی" با نقل خاطره‌ای از امام خمینی (ره) بیان کرده است که حضرت امام(ره) اگر مطمئن مى‏ شدند طلبه‌‏اى زحمتکش است و درس مى‏‌خواند،‏ خیلى برایش احترام قائل بودند. یادم نمى‏‌رود  هنگامی‌که در درس "اسفار" امام شرکت مى‏‌کردم (در آن زمان اسفار تقریباً غیرمرسوم و در حکم قاچاق بود) مبتلا به حصبه شدم. فصل زمستان بود. آن موقع حصبه بیمارى خطرناکى به‏‌شمار مى ‌رفت. منزل ما در گذر جدّا بود. از قضا منزل امام هم در حوالى آن گذر بود. ایشان‏ پس از آنکه از بیمارى من اطلاع پیدا کردند، هر صبح و شب به عیادت من مى‌‏آمدند.

آیت‌الله  زنجانی ادامه می‌دهد:یادم هست  یک شب که ایشان به عیادت من آمده بودند، پزشکى قبل از ‏ایشان آمده بود و داروى اشتباهى داده بود و حال من بسیار بد بود. حضرت امام در آن زمستان سرد، پیاده به دنبال طبیبى که به‏ طرز قدیم معالجه مى‏‌کرد رفتند و او را آوردند. پس از بهبود نسبى حال من، منزل را ترک فرمودند. آنگاه وسایل انتقال مرا‏به بیمارستان فراهم ساختند. اینها فراموش ‏شدنى نیست. به جد اطهرم سوگند، آن مقدار که حضرت امام(س) در مدت بیمارى به من مهربانى کردند و از من مراقبت فرمودند، اگر پدرم در قم بود، این مقدار از من مراقبت نمى‌کرد. این تنها به لحاظ این ‏بود که من طلبه‌اى بودم غریب و در قم درس مى‏‌خواندم.

آیت‌الله  زنجانی با اشاره به روحیۀ شاگردپرورى و غریب ‏نوازى امام می‌افزاید:این روحیه موجب شده بود که ایشان از من مراقبت کنند. دیگران هم بودند که‏ من در درسشان شرکت مى‏‌کردم، اما یک مرتبه هم به عیادت من نیامدند. حتى یک‏نفر را نفرستادند که ببینند چرا در درس شرکت نمى‏‌کنم. ظاهراً آن موقع امام‏ مشهور به استاد فقه و اصول و نیز صاحب مرجعیت نبودند. فقط "اسفار" درس مى‏‌دادند و احتمال آن هم نمى‌‏رفت که العیاذباللّه‏ ایشان بخواهند مرا پرورش دهند‏ که بعداً مروج رسالۀ ایشان باشم. خدا مى‏ داند که ایشان فوق این حرفها بودند.

انتهای پیام/

برچسب ها: امام خمینی ، طلبه ، درس ، خاطره
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.