به گزارش
خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، چندی پيش دختر جوانی به دادسراي ناحيه 5 رفت و در شكايتی گفت: چند ماه پيش با پسري آشنا شدم كه ادعا مي كرد به من علاقه مند شده و مي خواهد با من ازدواج كند. او چند ماهي با من رفت و آمد كرد و چند جلسه اي را با هم بيرون رفتيم. او مي گفت پدرش كارخانه دار است و خودش هم در كارخانه پدرش كار مي كند و وضع مالي خوبي دارد. اين پسر با ظاهر موجهي كه داشت و قدرت بيانش توانست اعتماد مرا جلب كند و از اين طريق 20 ميليون تومان به بهانه اي از من گرفت و بعد از آن ناپديد شد. هرچه با او تماس مي گرفتم جواب نميداد و تا اينكه متوجه شدم او سرم را كلاه گذاشته است.
با اعلام اين شكايت موضوع در دستور كار ماموران قرار گرفت و تلاش در اين خصوص آغاز شد و در ادامه تجسس ها متهم خيلي زود شناسايي و دستگير شد.
وی در بازجويی ها با اعتراف به اين كلاهبرداری به ماموران گفت: وقتی دختر جوان را ديدم و متوجه شدم كه او ثروتمند است، تصميم گرفتم از وی پول بگيرم و فرار كنم.
متهم ادامه داد: فقط از همين دختر كلاهبرداری كردم و قبل از اينكه بتوانم طعمه ديگری پيدا كنم دستگير شدم.
با اعتراف اين پسر وی با قرار قانونی روانه زندان شد و تحقيقات در اين خصوص ادامه دارد.
انتهای پیام/
ای شانس خاک تو سر