سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

داستان کوتاه: يابن رسول الله من محزونم و جوياى سُرورى هستم

روزى غلامى را ديدم با خوراک خود سگى را شريک قرار داده، پرسيدم: چرا چنين مى كنى؟ گفت: يابن رسول الله من محزونم و جوياى سُرورى هستم.

به گزارش خبرنگار قرآن و عترت باشگاه خبرنگاران سيد جزائرى در رياض الابرار از حضرت سيدالشهداء عليه السلام نقل مى كند: آن جناب فرمود: اين فرمايش پيغمبر صلى الله عليه و آله كه بعد از نماز بهترين عمل ها مسرور كردن مؤمن است با وسایلى که معصيت نباشد براى من به تجربه رسيد.

روزى غلامى را ديدم با خوراک خود سگى را شريک قرار داده، پرسيدم: چرا چنين مى كنى؟ گفت: يابن رسول الله من محزونم و جوياى سُرورى هستم، مى خواهم با مسرور كردن اين حيوان غم از دلم زدوده شود. زيرا من بنده­ مردى يهودى هستم، مايلم از او جدا شوم.

اباعبدالله عليه السلام پيش آن مرد يهودى رفت و دويست دينار قيمت غلام را با خود برد. درخواست كرد غلام را بفروشد. آن مرد عرض كرد: غلام فداى قدم مبارک شما. اين بستان را نيز به او بخشيدم. دويست دينار را هم تقديم به شما مى كنم.

حضرت فرمود: من مال را به تو بخشيدم. مرد يهودى عرض كرد: پذيرفتم، آن را هم به غلام مى بخشم.

سيدالشهداء عليه السلام فرمود: من هم غلام را آزاد كردم، دينارها و بستان را نيز به او بخشيدم.

زن آن يهودى گفت: من هم اسلام مى آورم و مهريه خود را به شوهرم مى بخشم.

یهودی گفت: من نيز مسلمان مى شوم و اين خانه را به زنم بخشيدم.

منبع- مجلسی، بحارالانوار، ج 10، ص 145 به نقل دارالسلام ج 3 ص 350

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.