به گزارش
خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، نعمت بزرگی به نام " پدر و مادر "، گاهی اوقات در زندگی انسان نعمت هایی وجود دارد كه تا زمانی که انسان آنها را از دست ندهد قدرشان را نمیداند. پدر و مادر هم یكی از آن نعمت ها هستند كه تا زمانی كه آنها را داری به چشم یك چیز معمولی و طبیعی به آنها نگاه می كنی.
دختر جوان دیگر به صحبت هایش ادامه نداد و شروع به اشك ریختن كرد. مشاور مركز مشاوره فرماندهی انتظامی استان فارس، لیوان آبی به او داد و پس از آرام شدنش خواست صحبتش را ادامه دهد.
دختر جوان در ادامه چنین گفت: 6 یا 7 ساله بودم كه پدرم از دنیا رفت. آن زمان بچه ای بیش نبودم به همین دلیل متوجه هیچ چیز نمی شدم. هرچه بزرگتر می شدم كمبودش را بیشتر احساس می كردم. یك برادر بزرگتر داشتم كه او سعی می كرد نقش پدر را بازی كند. البته مادر هم هیچ چیز كم نمی گذاشت، ولی من همه كارهای مادرم را وظیفه می دانستم.
البته به خاطر نبود پدرم نسبت به مادرم خیلی پرتوقع شده بودم و بیچاره مادرم كه هیچ چیز برای من كم نمی گذاشت. روی هم رفته زندگی بدی نداشتیم تا اینكه در پایان دوره راهنمایی متوجه شدم مادرم به بیماری صعب العلاجی مبتلا شده و فرصت زیادی برای زندگی ندارد. همه چیز زندگیمان به هم ریخت. دچار ترس و وحشت شده بودم. اگر مادرم از پیشمان می رفت چه اتفاقی می افتاد ؟ متاسفانه چندماه بعد مادرمان را از دست دادیم و من تازه آن موقع قدرش را دانستم.
وی ادامه داد: هر روز بیشتر از قبل نبود مادرم را احساس می كردم. اوایل برادرم خیلی به من رسیدگی می كرد ولی مدتی كه گذشت فقط به فكر خودش بود. هیچ كس كمكی به من نمی كرد. احساس تنهایی روز به روز بیشتر آزارم می داد. در همان زمان به واسطه یكی از دوستانم با پسری آشنا شدم كه به مرور زمان به او دلبستگی شدیدی پیدا كردم. خیلی برای من دلسوزی می كرد. در آن شرایط تنها كسی كه حس می كردم مرا درك می كند آن پسر بود. برادرم هم اصلاً خبر نداشت من چه كار می كنم. این ارتباط روز به روز بیشتر می شد و آن پسر مرتب به من قول ازدواج می داد تا اینكه روزی پیش آمد و گفت یك چك دارد و نمی تواند آن را نقد كند.
خیلی ناراحت بود من هم برای اینكه به او كمك كنم بدون اطلاع برادرم، طلاهایم را فروختم و پولش را به او دادم و در واقع همه پس اندازم را به او دادم. خوشحال بودم كه به او كمك كرده ام ولی 2 هفته پیش توسط دوستم كه قبلاً ما را با هم آشنا كرده بود، متوجه شدم با فرد دیگری ارتباط برقرار كرده. حسابی به هم ریختم و به او اعتراض كردم ولی او با خونسردی كامل گفت من فكر می كنم ما به درد زندگی با یكدیگر نمی خوریم. اگر بخواهی می توانیم رابطه دوستی مان را ادامه دهیم.
از شنیدن این حرف ها حالم به هم می خورد، تحمل نگاه كردن به او را نداشتم، فقط از او خواستم پولم را پس بدهد ولی او با كمال وقاحت گفت كدام پول؟ و متاسفانه من هیچ مدركی نداشتم كه پولی به او داده ام. حالم خیلی بد است. اگر برادرم متوجه شود حتماً مرا خواهد كشت، خواهش می كنم شما به من كمك كنید.
تجزیه و تحلیل:
عواطف نقش بسیار مهمی در زندگی فرد ایفا می كند و تجربه های روزانه ، فرد را شاد و مطبوع می سازد. آنها انگیزه های مهم برای عمل كردن افراد هستند و نحوه انجام كار را ساده و مطلوب می كنند. عواطف نه تنها در الگوی طبیعی رشد جسمانی و روانی نقش دارد بلكه در سازگاری های فردی و اجتماعی شخص نیز بسیار موثر است.
فقدان یكی از والدین می تواند تاثیر زیادی در عواطف كودك ایجاد كند و اگر فرد بعد از اینكه یكی از والدین خود را از دست می دهد از طرف سایر اعضای خانواده به خوبی حمایت نشود، دچار احساس تنهایی و یأس و ناامیدی می شود و از طرف دیگر محبت بی حد و حساب نیز پرتوقعی را در فرد ایجاد می كند.
در مورد حاضر نیز مشاهده می شود كه فوت پدر، حمایت بی اندازه مادر را به دنبال داشته ولی بعد از آن مرگ مادر نیز به عنوان پایگاه عاطفی خانواده، ضربه سنگینی به روحیه دختر مذكور وارد كرده و او را بیش از پیش به سوی خلوت و تنهایی سوق داده و برای رفع این تنهایی به سمت جنس مخالف و سوءاستفاده پیش رفته است.
راهكارهای درمانی:
پذیرش و حمایت از دختر جوان
استفاده از منابع حمایتی و اجتماعی برای كمك به وی
استفاده از تكنیك های رفتاری- شناختی
دعوت از طرف مقابل، كمك به برگرداندن پول و قطع كامل ارتباط
راهكارهای پیشگیرانه:
حمایت از خانواده های آسیب پذیر
آموزش مهارت های زندگی و اجتماعی به خانواده و فرزندانی كه والدینشان در قید حیات نیستند.
گسترش مراكز مداخله در بحران
تقویت بعد عاطفی در فرزندان به ویژه فرزندان محروم از والدین توسط سایر اعضای خانواده.
انتهای پیام/