این در حالی است که سایت الف در مطلبی در این رابطه نوشته است: در اینکه میان ایران و ایالات متحده اختلافاتی حتی مهم وجود دارد تردیدی نیست، همچنین نسبت به اینکه طرفین ماجرا به دلایل گوناگون و هرکدام از منظر خاص خود درصددند که این تنشها کمتر شود نیز نمیتوان تردید کرد و در واقع همین خواست است که آنان را در قالب مذاکرات ۱+۵ دور یک میز نشانده است.
از طرف دیگر نیز هرکدام از دو طرف میکوشند زمینه را برای کسب امتیازات بیشتر خود فراهم کنند و این نیز طبیعی است، ولی در این میان سخنرانی مریم رجوی از طریق ویدیو در کمیتهای از کنگره امریکا را با هیچ منطقی جز کینهورزی و بلاهت نمیتوان درک کرد. جالب اینکه این سخنرانی درباره داعش انجام شده است، مثل اینکه از القاعده بخواهیم درباره داعش اطلاعرسانی کرده یا رهنمودی جهت مقابله با آن بدهد! {منافقین} فرصت و امکان زیادی به دست نیاورد والا سالها پیش الگویی از توتالیتاریسم را به نمایش میگذاشت که اقدامات رادیکالترین بنیادگرایان در برابر آن رنگ ببازد.
البته آنان شرایط محدودی را در پادگانهای خود در عراق به دست آوردند که بدترین سیستم کنترل اجتماعی را در آنجا حاکم کردند. جالب اینکه در اعتراض به این سخنرانی، دو تن از مقامات امریکایی که برای اظهارنظر دعوت شده بودند یا به جلسه نیامدند یا پیش از شروع سخنرانی وی جلسه را ترک کردند، ولی یکی از این دو نفر نیز نه اقدامات تروریستی آنان؛ بلکه کشته شدن چند امریکایی در چهل سال پیش به دست آنان را دلیل عدم حضور خود ذکر کرده است! پرسشی که ذهن یک ناظر سیاسی را به خود جلب میکند این است که آیا کنگره امریکا با ماهیت این گروه آشنا نیست؟
پاسخ بهطور قطع منفی است، زیرا این همان گروهی است که متحد استراتژیک صدام بود. صدامی که جمهوریخواهان یک جنگ خانمانسوز را برای برکناری آن تدارک دیده و به اجرا درآوردند. به علاوه این گروه مدتهای طولانی در لیست سیاه گروههای تروریستی وزارت خارجه امریکا بود و نیازی هم به گزارشهای مستقل درباره آنان نیست، کافی است که بیانیههای خودشان را مرور کرد تا نسبت به ماهیت آنان آگاه شد. به علاوه میتوان مدعی شد که قریب به اتفاق نیروها و گروههای اپوزیسیون ایرانی نیز از این گروه ابراز انزجار و برائت میکنند. پس دلیل این رفتار نمایندگان کنگره چیست؟ برای این پرسش چند پاسخ وجود دارد، البته جمع میان پاسخها نیز ممکن است.
۱- لابی. خیلی ساده است. گروه رجوی با هزینههای زیادی که میکند، به نوعی تعداد قابل توجهی از نمایندگان کنگره را میخرد! حتما تعجب خواهید کرد. ولی واقعیت همین است. خبر آن نیز در گذشته منتشر شده و رقم ۵۰ هزار دلار هزینه تقریبی لابی هر نماینده کنگره میشود.
۲- البته شاید لابی به تنهایی موثر نباشد، زمینههای دیگری هم باید باشد. مهمترین زمینه منطق امریکایی حقوق بشر است؛ منطقی که حقوق بشر را در ارتباط با منافع خود تعریف میکند و نه در رابطه با ماهیت حقوق بشر.
به همین دلیل هم میتوان از عربستان ارتجاعی حمایت کرد و اقدامات داخلی آن را نادیده گرفت. میتوان از حمله به یمن دفاع کرد، حتی اگر دهها هزار نفر کشته و زخمی و بیخانمان شوند و زیرساختهای آن کشور نابود شود. میتوان از اقدامات اسراییل در نوار غزه بهطور دربست حمایت کرد، میتوان ترورهای مخالفان دولت اوکراین در کییف را مسکوت گذاشت، و میتوان... در مقابل کافی است یک جای دیگر یک فردی که از نظر آنان ترور یا زندانی شده را تا حد خبر اول رسانهای برجسته کرد و خواهان واکنش شد.
در واقع حقوق بشر در این منطق از طریق تعریف «بشر» محدود و تبعیضآمیز میشود. و اینکه بشر را طبقهبندی میکنند و به نسبت دوری و نزدیکی آنان با ایالات متحده برایش رتبه میدهند و حقوق رتبههای اول اهمیت پیدا میکند و سایر رتبهها به ترتیب کماهمیت و حتی فاقد اهمیت میشود. درباره رفتار نمایندگان کنگره چیز دیگری نمیتوان گفت. آنان فارغ از هرگونه ارزشگذاری در چارچوب منافع خودشان عمل میکنند، ولی مساله مهم این است که چرا برخی افراد در این سوی ماجرا هنوز گمان میکنند که اقدامات حقوق بشری امریکاییها و غربیها از اصالت برخوردار است و میتوان به آن اتکا کرد؟ چگونه میتوان تا این حد از سیاستهای متناقض و معیارهای دوگانه را دید و کماکان به آنها بدبین نبود؟
کنگره ایالات متحده حتی در مواجهه با ایران، بدترین گروه ممکن را از لحاظ عملکرد حقوق بشری حمایت میکند. چرا؟
یک دلیل روشن این است که گمان میکند سایر گروهها توانایی اقدام عملی ندارند. بنابراین برای آنان نه حقوق بشر، بلکه قدرت عملیاتی است که اهمیت دارد.
رفتارهای مذکور تاکید موکد بر این واقعیت ساده است که در تعامل میان کشورها به ویژه با ایالات متحده، نباید اعتماد را جایگزین قدرت بازدارندگی کرد. البته این بدان معنا نیست که به نتیجه مذاکرات موجود بدبین شد، بلکه برعکس برای موفقیت این مذاکرات باید توجه داشت که ضمانت موفقیت در این مذاکرات داشتن قدرت است و نه فقط روی خوش نشان دادن و اعتماد کردن. روی خوش نشان دادن فقط ظاهر و تاکتیک ماجراست.