به گزارش
خبرنگار رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران، "متین السادات ستوده" بازیگر 30 سالهی کشورمان از آن دسته از بازیگرانی است که از دوران کودکی و بواسطهی پدرش وارد عرصه بازیگری شد اولین بازی او در سریال بازنشستگی بود؛اما یادآوری را میتوان نقطه عطف کارنامه کاری متین ستوده دانست.
دنیای بازیگری این هنرمند جوان فراز و نشیب فراوانی دارد از ورودش در سنین کودکی به تلویزیون گرفته تا دوریاش از این حوزه و بازگشت مجدد او.
"ستوده" حرفهای زیادی برای گفتن داشت و با بهانهی بازی او در سریال میکائیل گفتگویی با وی ترتیب دادیم که در ادامه آن را از نظر میگذرانیم.
*به واسطه پدرم وارد عرصه بازیگری شدم
خانم ستوده شما از آن دسته از بازیگرانی هستید که در سنین کودکی به واسطه پدرتان وارد عرصه بازیگری شدید در مورد نحوهی ورودتان به این عرصه بیشتر توضیح دهید.
بله، من در سنین کودکی به واسطه پدرم وارد عرصه بازیگری شدم. پدر من مدیر تصویر برداری بسیاری از فیلم ها و سریالها بود و بخشی از فعالیتهایش به عرصه کودک و نوجوان مربوط میشد در ابتدا به دلیل موقعیت پدرم وارد کار بازیگری شدم و اگر پدرم نبود در سنین کودکی این اتفاق برایم نمیافتاد.
اما در ادامه شما مدتی از حرفه، بازیگری فاصله گرفتید. دلیل این اتفاق چه بود؟
پدر من دوست نداشت من ناآگاهانه درگیر مسئلهی بازیگری شوم به همین دلیل به من پیشنهاد کرد که بگذارم مدتی بگذرد و بعد عاقلانه در این باره تصمیم بگیرم از سوی دیگر مشغول درس خواندن بودم و خانوادهام نمیخواستند بازیگری سبب فاصله گرفتن از دست خواندنم شود.
*"قصد بازیگر شدن نداشتم"
رشته تحصیلی شما مدیریت بازرگانی است و فکر میکنم هیچ ارتباطی با هنر و بازیگری نداشته باشد؟
بله درست است چون من نمیخواستم بازیگر شوم و اصلا به آن فکر نمیکردم اما بعد از اتمام درسم و در سال 87 جرقهای در ذهنم زده شد که پیش زمینههای فکری برای بازیگری را در من به وجود آورد اما افکارم به مرحله عملی نمیرسید تا اینکه به این نتیجه رسیدم که من متعلق به این حرفه هستم و باید راه پدرم را ادامه دهم. پدر من در سال 78 بر اثر مشکلی که برایش پیش آمد دیگر نتوانست به شکل قبلی به ادامهی فعالیتهایش بپردازد و من حس کردم که باید با بازگشت خود به عرصه هنر یکسری کارها را به اتمام برسانم.
در حال حاضر وضعیت پدرتان خوب است؟
بله. خداروشکر حال جسمی ایشان مساعد است پدرم در تلویزیون و سینما زحمات زیادی کشید و مهمترین انگیزه من برای ادامه بازیگری پدرم بود.
*"هیچ حامی و واسطهای برای ورود به عرصه بازیگری نداشتم"
از ورود مجددتان به عرصه بازیگری بگویید. در منابع آمده که کارگاه امین تارخ نقطه آغاز این بازگشت بود.
وقتی تصمیم گرفتم که با بازگشت خود به بازیگری یکسری چیزها را ثابت کنم در کارگاه بازیگری امین تارخ ثبت نام کردم در آن زمان دیگر دوستان قدیمی پدرم بازنشسته شده بودند و نسل عوامل پشت صحنه و کارگردانان عوض شده بود.
من از هیچ حمایت و واسطهای بهره نمیبردم و تنها سرمایههایم خدا و تلاش خودم بود.
*"نباید سریال ِیادآوری از شبکه آی فیلم به روی آنتن میرفت"
عدهای از افراد سریال یادآوری را نقطه عطفی در کارنامه بازیگری شما میدانند خودتان کمی از این سریال و نقش شیوا برایمان صحبت کنید.
سریال یادآوری اولین کاری بود که نقش اولش به من واگذار شد اما به دلیل پخش از شبکه آی فیلم که سراسری نیست آن اتفاقی که باید برایش میافتاد نیافتاد. یادآوری سریال فوقالعاده خوبی بود که نباید از یک شبکه برون مرزی به روی آنتن میرفت. بیشتر مردم من را با شیوای یادآوری میشناسند و الان با دیدن مهری تفاوتهای این دو نقش را به شدت حس میکنند.
*"همکاری با مقدم آرزویم بود"
چطور شد وارد همکاری با سیروس مقدم شدید؟ کار با این کارگردان چطور بود؟
آرزوی دیرینهی من همکاری با آقای "مقدم" و " نعمت الله" بود. این دو عزیز فوقالعاده حرفهای هستند و در هیچ زمانی تو را تنها نمیگذارند انرژی مقدم فوقالعاده است و گروه حرفهای او به انسان اعتماد به نفس میدهد.
"مقدم" و "نعمت الله" آنقدر حرفهای هستند که بازیگر از همکاری با آنها لذت میبرد در تیم مقدم همه فقط به کار و حرفهی خود فکر میکنند و دلیل موفقیت آثار او هم همین موضوع است.
*"تنها زنان و دخترانی که عاشق باشند مهری را درک میکنند"
در مورد نقش مهری توضیح دهید. دلیل رفتارهای غیر عادی او در مقابل همسرش چیست؟
به نظر من مهری دختری است که از کودکی حس عزا را درک کرده است و به خاطر از دست دادن خانواده در سنین کودکی دوست ندارد عشقش را هم از دست بدهد مهری یک حس عاشقانه خاص را به رشید دارد و تنها زنانی که عشق را تجربه کرده باشند میتوانند مهری را درک کنند. عدهی زیادی از دست رفتارهای مهری و کوتاه آمدنش در برابر رشید ناراحت میشوند اما مهری عاشقی است که کاملا شوهرش را درک کرده است و به شدت عاشق او است.
*"مهری حتی یک روز خوش هم در زندگی ندیده است"
از نگاه شما چه تفاوتهایی بین نقش شیوا و مهری وجود دارد؟
شیوا ومهری دو روی یک سکه هستند شیوا دختری سرخوش که در ناز و نعمت پرورش یافته بود. با وجود از دست دادن پدر و مادرش جای خالی آنها را با خواهرش پر کرده بود اما "سعید نعمت الله" از اولین روزی که نقش مهری را برای من تعریف کرد گفت مهری دختری است که یک روز خوش در زندگی ندیده اما همچون صخره محکم است.
*تا آخر هم روز خوش نمیبیند؟!
نه، حتی روز به روز بدبختتر میشود (با خنده) مهری عاشقی است که به خاطر عشقش تمام سختیها را به جان میخرد.اوحس میکند رشید تنها او را دارد و چون با اخلاق پسر خالهی خود آشنا است آن را درک میکند.
*"امیدوارم در هیچ نقشی تکرار نشوم"
*از بازی خود در نقش مهری راضی هستید؟
بله. مخصوصا الان که بازخوردها را میبینم خدا را شکر میکنم که اینگونه نقش را ایفا کردم. متاسفانه در سینما و تلویزیون ما هر وقت کسی نقشی را باور پذیر بازی میکند در آن نقش جا میافتد و تکرار می شود من تمام تلاشم را میکنم که نقشهای متفاوتی بازی کنم و آثار بعدیام کاملا متضاد با مهری و شیوا باشد.
*"چینش بازیگران در میکائیل بی نظیر بود"
*در کل سطح کیفی بازی بازیگران در میکائیل را چگونه دیدید؟
به نظرم شخصیت پردازیها درست بود و همه به اندازه کار کردند مثلا آقای" خمسه" با بازی نقش در آقا خان نشان داد چقدر توانمند است اگر چه در قسمتهای اول ذهنیت طنز خمسه مخصوصا بابا پنجعلی برای مخاطب وجود داشت اما او همچنان آقا خان را روان و درست بازی کرد که تصویرهای قبلی از ذهن مخاطب پاک شد واقعا سخت است که بخواهی چنین کاری را انجام دهی و هر کسی از عهدهی آن بر نمیآید. تمام انتخابها هوشمندانه بود و من بسیار خوشحالم که در کنار چنین دوستانی بازی کردم.
*"میکائیل سبب آشتی مردم با تلویزیون شد"
*مردم در مورد سریال میکائیل به شما چه میگویند؟
خوشبختانه تمام نظرات مردم در مورد میکائیل مثبت است و بعضیها میکائیل را سبب آشتیشان با تلویزیون میدانند تلویزیون به این گونه سریالها نیازدارد تا مخاطبانش را دوباره بدست آورد. البته از "سعید نعمتالله" چیزی غیر از این هم انتظار نمیرفت او به حدی شخصیت پردازی درست و ارتباط مناسب با بازیگر دارد که بازیگر را جذب خود میکند خداروشکر که مردم میکائیل را دوست دارند و تماشا میکنند.
*با کدامیک از نقشهای مهری یا شیوا بهتر ارتباط بر قرار کردید؟
من با هر کدام از این نقشها یک مدتی زندگی کردم هر دو آنها درد داشتند اما جنس دردشان با هم فرق میکرد اما نقش مهری سختتر بود و انرژی بیشتری از من گرفت اما الان که بازخورد این نقش را میبینم تمام خستگیها از تنم میرود.
مهری همیشه در کشمکشهای احساسی بود و من به دلیل اینکه نمیتوانستم احساس را با تکنیک بازی کنم سختی زیادی به خود دادم.
*"حضورم در سینما را به دست تقدیر سپردم"
*خانم "ستوده" چرا شما درخششی را که در تلویزیون دارید در سینما ندارید. دوری شما از سینما عمدی است؟
من به هیچ وجه دوست ندارم خود را به کسی یا کاری تحمیل کنم من مسیرم را درست رفتم و تمام تلاشم را میکنم که درست حرفهام را بیاموزم و بقیهی راه را به دست تقدیر میسپارم، هنوز فرصت مناسب برای سینمایی شدنم پیش نیامده اما مطمئن هستم اگر قسمت باشد سینما هم مثل میکائیل به سراغ من میآید.
*"جنس آثار "رضا عطاران" را دوست دارم"
*به بازی در کاراکترهای طنز فکر میکنید؟
نه اصلا. من جنس کار طنز "رضا عطاران" را دوست دارم زیرا او طنز موقعیت خلق میکند به نظرم من برای کار طنز ساخته نشدهام البته سه دنگ سه دنگ را در کارنامهی کاری خود دارم.
*"اولویت اولم در زندگی خانوادهام هستند"
*اولویت اول شما در زندگی چیست؟
اولویت اول من در زندگی خانوادهام هستند و نمیگذارم هیچ چیز به آنها آسیبی بزند.
*و بازیگری؟؟
بازیگری عشق من است من واقعا بازیگری را دوست دارم اما خانوادهام جایگاه ویژهای برایم دارند.
*"امیدوارم همان طور که من از حاشیه دور هستم حاشیه هم از من دور باشد"
*تا حالا خبری از خود شنیدهاید که شگفتزده شوید؟
نه خدا را شکر. خودم از حاشیه به دور هستم و امیدوارم حاشیه هم از من دور باشد مردم همیشه به من لطف دارند و بازیم را دوست دارند و همین موضوع حال من را خوب میکند و نیاز به حاشیه سازی ندارم. البته قبلا یکسری تیرهای الکی برای بالا بردن کلیک سایتهایشان میزدند اما زیاد مهم نبود.
*"از بچگی دوست داشتم نقش یک دختر خرم آبادی را بازی کنم"
*نقشی بوده که آرزوی بازی در آن را داشته باشید؟
من چون اصالتا خرم آبادی هستم دوست دارم نقش یک دختر خرم آبادی را بازی کنم دختری از قشر عام جامعه که یک نقش کاملا متفاوت در سینما و تلویزیون را خلق کند.
*"همهی زندگیام را به خدا واگذار کردم"
*اگر به گذشته بر میگشتید همین راه را انتخاب میکردید؟
صد در صد. من راهی طولانی ولی درست را انتخاب کردم خیلی وقتها نا امید و دل سرد شدم و همیشه فکر میکردم که دست بالای دست بسیار است و کسی که پارتی نداشته باشد نمیتواند پیشرفت کند اما خداوند همیشه همراه من بود و من را به جلو هدایت میکرد من از ابتدا از خدا خواستم اگر چیزی به صلاح من است براین اتفاق بیافتد وگرنه کاری از پیش نرود و خداوند همیشه هوای من را داشت اکنون نیز فکر میکنم خدا همراهم است و از من محافظت میکند و اگر امدادهایش نبود هرگز به اینجا نمیرسیدم.
*حرف پایانی:
از شما و تمام مردم عزیز سرزمینم تشکر میکنم و آرزوی سلامتی و موفقیت برای همه دارم.
انتهای پیام/