به گزارش
خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران،از شهر کوچکی در شمال خراسان، با چمدانی از رویاهای کودکانه راهی تهران شده بود تا به خیال خودش زندگی تازهای را شروع کند و در ۱۵ سالگی با فرار از خانه پا به زندگی لبالب خوشبختی بگذارد و به خیال خودش به بزرگترهایی که درکش نمیکردند و توجهی به احساسات و خواستههایش نداشتند دهن کجی کند.
فکر میکرد دنیای واقعی شبیه قصههای کودکانه است و غریبهای از راه میرسد وبه او کمک میکند تا دور از خانوادهاش دنیای تازهای برای خود بسازد و آزاد و رها از نظارت و باید و نبایدهای والدینش زندگی کند. والدینی که سالها پیش از هم جدا شده بودند و نسرین در نتیجه تصمیم آنها مجبور شده بود سالها با پدرش زندگی کند و حتی ملاقات با مادرش را دور از چشم پدرش انجام دهد.
دوران کودکی به هر سختی سپری شده بود و حالا که نسرین در شرایط بحرانی سن بلوغ قرار گرفته بود کسی نبود تا به خواستهها و دردو دلهایش گوش کند و وقتی تصمیم خام و ناپختهای برای حل مشکلات زندگی به ذهنش میرسد راهنماییاش کند. در ذهن خود رویا بافی میکرد و فکر میکرد روزی شاهزادهای سوار بر اسب سپید از راه میرسد و او را با خود میبرد و یا اینکه از خانه فرار میکند و یک ناجی مهربان از راه میرسد و به او کمک میکند تا به خوشبختی که آرزویش را دارد برسد.
وقتی به دوستانش گفت قصد دارد از خانه فرار کند و به تهران برود کسی فکرش را نمیکرد روزی این تصمیم را عملی کند. اما تنها یک هفته حضور در تهران و چشیدن زهر دندان آدمهای گرگ صفت او را از تصمیمی که گرفته بود پشیمان کرد، اما راهی برای نجات نمییافت وفقط امیدوار بود هر چه زودتر پلیس و والدینش به کمک او بیایند و او را از زندانی که خودش با اشتباهات کودکانهاش برای خود ساخته بود رهایی بخشند.
حالا فهمیده بود که فرار از خانه راه حل نیست بلکه مشکلی بزرگتر از تمام مشکلاتی است که در زندگیاش تجربه کرده بود. حالا میدانست که خیابانها پر از گرگهایی است که پشت نقاب انسانهای کاملا معمولی کنارت قدم میزنند و همین که حس کنند تنها هستی و حمایت هیچ بزرگتری پشت سرت نیست چهره واقعی خود را به نمایش میگذارند. گرگهایی که در جستجوی دختر بچههای فراری از خانه هستند تا آلودهات کنند، وادار به مصرف مواد مخدرت کنند و بعد از تو به عنوان منبع درآمد خود استفاده نمایند.
با اعلام خبر فرار نسرین از خانه و پیگیری تماسهای وی از تهران، پدر نسرین به همراه حکم نیابت قضایی راهی تهران شد وکارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی فاتب به آدرسهای شناسایی شده مراجعه و پس از دو روز پیگیری مستمر افراد مرتبط با پرونده دستگیر و در نهایت محل نگهداری وی شناسایی و نسرین تحویل خانوادهاش گردید و پس از تحمل شرایط سخت و طاقت فرسای دوری از خانواده و گرفتاری در دام افراد سودجو و فرصت طلب مانند از مرگ بازگشتهای که فرصت زندگی دوباره یافته باشد دست در دست والدینش تهران و تجربههای تلخش را ترک نمود.
نظریه کارشناسفرار از خانه و عدم بازگشت به منزل وترک اعضای خانواده، بدون اجازه ازوالدین، نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیر قابل تحمل و تغییر ناپذیر است. این عمل به طور معمول به منظور کاهش ناخوشایندی و خلاصی از محرکهای آزار دهنده ودستیابی به خواستههای مورد نظر انجام میشود.
بنیاد خانواده در شکل دهی به زندگی و رفتار فرد تا حد زیادی موثراست. اگر خانواده با مشکلات و آسیبهای عدیدهای مواجه باشد، روند جامعه پذیری اعضای خانواده مختل میشود. لذا مهمترین علت فردی فرار دختران درمعنای موسع، شرایط نامناسب خانواده است. فرار آغاز بیخانمانی و بیپناهی است وهمین امر زمینه ارتکاب بسیاری از جرایم را فراهم میکند.
دختران فراری برای امرار معاش به سرقت، تکدیگری، توزیع مواد مخدر و کالای قاچاق نظیرمشروبات الکلی و…، روسپیگری، عضویت در باندهای تبهکارانه اقدام میکنند.
برخی از این دختران پس از فرار درساختمانهای متروکه، پارک و خانههای مجردی یا فساد، شب را به صبح میرسانند و از مکانی به مکان دیگر درحرکت هستند فقط برای آنکه بتوانند به بقای خود ادامه دهند. ارتکاب انواع جرایم و فساد اخلاقی موجب میشود که دچار انواع بیماریها و اختلالات روحی روانی شده و برخی از آنها به دلیل سرافکندگی ناشی از تجاوزات حتی دست به خود کشی بزنند.
علاوه بر این با توجه به بافت سنتی مذهبی جامعه ایران ونوع نگاه غالب به موجودیت زن به عنوان واسطه خلقت که همواره انتظار و توقع پاک بودن از وی میرود، فرار دختران میتواند بزرگترین لطمه و ضربه برای حیثیت و شرافت خانوادگی فرد باشد این عمل اولاً نشانهای از ناکارآمدی خانواده در تربیت فرزند، شکاف نسلی بین والدین و فرزندان و اختلافات خانوادگی است وثانیاً از آنجا که فرجام و سرانجام دختران در اکثر موارد چنانکه ذکر گردید گرفتارآمدن در دایره تنگ باندهای فساد و فحشاء و ارتکاب جرائم اخلاقی است، لذا فرار به مفهوم لکه ننگ و بدنامی برای خانواده محسوب میشود و به این سان فرار دختران کمتر توسط خانواده هاگزارش میشود و اغلب پس از بینتیجه ماندن جستجوها و تلاشهای خانوادگی، فرار دختران با عنوان فقدانی دختر یادزدیده شدن یا اغفال او به مراجع ذیصلاح قضایی گزارش میشود.
از دیگرپیامدهای فردی ناگوار فرار دختران، روسپیگری و ابتلا به انواع بیماریهای مقاربتی از جمله ویروس ایدز میباشدکه از این جهت توان درگیر نمودن سایرافرادی که رفتارهای پرخطر جنسی دارند را پیدا نموده و موضوع از یک موضوع فردی خارج و جنبه عمومی به خود میگیرد. لذا فرار دختران علاوه بر پیامدهای فردی، پیامدهای اجتماعی نیز به دنبال خواهد داشت.
راهکارهای پیشگیرانه و مقابلهای:
- برقراری رابطه دوستانه با فرزند
- مطالعه و آگاهی والدین از ویژگیهای دوران بلوغ و بحرانهایی که نوجوانان در این دوران با آن روبرو میگردد.
- آینده نگری و اندیشیدن به سرنوشت فرزندان پیش از اقدام به طلاق
- تشویق والدین به پذیرش مجدد فرزند پس از تجربه فرار از منزل
- شناسایی و حمایت مستمر از دخترانی که مرتکب فرار از منزل شدهاند و جلوگیری ازفراهم شدن زمینه فرار مجدد
- مراقبت و پیگیری سیر درمان در جهت جلوگیری از عوارض احتمالی ناشی از فرار، مانند خودکشی، اعتیاد، فحشاء و سایرانحرافات اجتماعی، با درگیر ساختن خانواده ونهادهای مردمی و غیر دولتی
- شناسایی و پیگیری، ایجاد زمینهها واقدامات عملی برای بازتوانی و پذیرش این دختران از سوی خانوادهها و بازگشت به زندگی سالم گذشته، از طریق کاریابی، حمایت مالی و اشتغال و ادامه تحصیل تحت نظرسازمانهای ذیربط مانند بهزیستی، کمیته امداد، شوراهای محلی، موسسات خیریه .
ستوان يكم سمانه مهربانی - مسئول مركز مشاوره و
مددكاری پليس آگاهی فاتب
انتهای پیام/