سایر زبان ها

صفحه نخست

انتخابات

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

شهیدی که پس از 31سال پیدا شد +عکس

خبر رسید شهیدی در جزیره مجنون تفحص شده که در جیبش یک عکس است. دو نفر در آن عکس بودند که هر دو شهید و از هم محله ای های امرالله بودند اما تصویر نفر سوم مشخص نبود.

به گزارش  گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، شهید امرالله معروف وند از رزمندگان لشکر 27 محمد رسول الله(ص) بود که در عملیات خیبر یعنی زمستان سال 62 در سن 15 سالگی به شهادت رسید.
 
این عملیات که آبی-خاکی محسوب می‌شد یکی از سخت ترین حمله های دفاع مقدس بود که طی آن شهدای زیادی تقدیم اسلام شدند که پیکر تعدادی نیز در جزیره مجنون باقی ماند.
 
مادر امرالله 31 سال در فراق پسر سوخت و چشم بر در داشت. اول امید داشت که پسرش اسیر شده باشد و با اسرا بر می‌گردد اما وقتی کاروان آزادگان منزل گرفت امید مادر از زنده بودن پسرش قطع شد و حالا او تنها به انتظار آمدن استخوان‌های جگر گوشه اش بود که دفنش کند و شب های جمعه برود کنارش و حرف بزند و از بی قراری هایش بگوید اما این نیز میسر نشد.
 
مادر در اربعین گذشته عازم کربلا شد و برای پسر سوغات خرید و از امام حسین (ع) خواست به این فراق پایان دهد تا او سوغات را به فرزندش بدهد. سه روز بعد از اینکه مادر از سفر کربلا برگشت خبر رسید شهیدی در جزیره مجنون تفحص شده که در جیبش یک عکس است. دو نفر در آن عکس بودند که هر دو شهید و از هم محله ای های امرالله بودند اما تصویر نفر سوم مشخص نبود. تنها نشانی این بود که پشت عکس نام او هم نوشته شده بود که حدس زده می‌شد این عکس متعلق به امرالله است یعنی همان جسدی که عکس در جیب لباسش به یادگار مانده بود.
 
با خانواده تماس گرفته شد تا برای دادن آزمایش DNA به معراج بروند. دل توی دل مادر نبود. آیا او پسرش است؟
 
روز قبل باز تلفن خانه به صدا درآمد و گفتند شهید همان امرالله است و مادر برای در آغوش کشیدن استخوان پسر راهی خیابان بهشت شد. او را بغل کرد اما حالا اشک هایش بودند که مزاحم می‌شدند و اجازه نمی دادند مادر رخ پسر را ببیند.

منبع: فارس
برچسب ها: شهید ، بازگشت ، مادر
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۵
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۷:۴۹ ۱۳ اسفند ۱۳۹۳
یاد آن دوران به خیر بابا میگفت عروسی ها را آرام می گرفتند به خاطر شهدا.
ناشناس
۱۴:۱۵ ۱۳ اسفند ۱۳۹۳
بغض ناتموم مادر
حمید
۱۰:۰۹ ۱۱ اسفند ۱۳۹۳
خدا بیامرزتش
شهدا واقعا شرمنده ایم
farid
۰۸:۰۳ ۱۱ اسفند ۱۳۹۳
یاد شهدا و سالار شهیدان صلوات
رضوی
۲۲:۴۹ ۱۰ اسفند ۱۳۹۳
کجایید ای شهیدان خدایی؟
ساسان
۲۲:۱۷ ۱۰ اسفند ۱۳۹۳
روحشان شاد واقعا خداوند به اين مادر صبر عطا كنه
امین
۲۱:۴۰ ۱۰ اسفند ۱۳۹۳
خیلی مدیونیم به شهدا. خیلی شرمنده ایم از مادران شهدا
محمد
۲۱:۰۱ ۱۰ اسفند ۱۳۹۳
مادر شهید شرمنده ایم.
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
معین
۲۰:۲۲ ۱۰ اسفند ۱۳۹۳
سلام و درود خداوند بر شهیدان راه حق
ناشناس
۲۰:۰۸ ۱۰ اسفند ۱۳۹۳
مادران و پدران شهدا...........



شرمنده ایم
نواب
۲۰:۰۲ ۱۰ اسفند ۱۳۹۳
خدایا قدرتی بده تا نگهدار خون شهدای عزیز باشیم.
محمد
۱۹:۴۸ ۱۰ اسفند ۱۳۹۳
درود به روان پاک شهیدان وسلام ودرود بر مادران شهداء
nirvana
۱۸:۵۷ ۱۰ اسفند ۱۳۹۳
خجالت زده ی روی این مادرهاییم
عارف
۱۵:۳۰ ۱۰ اسفند ۱۳۹۳
عشق یعنی انتظار سالهای طولانی یک مادر حتی اگر مشتی استخوان هم از فرزندش باقیمانده باشد ، دوباره به خانه برگردد.
arash
۱۲:۴۴ ۱۰ اسفند ۱۳۹۳
برای شادی روح شهدا و سلامتی خانوادههایشان و سلامتی ملت ایران صلوات