به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، هیچ ازدواجی با انگیزه طلاق انجام نمیشود. امضاهایی که پای قباله عقد نامهها ثبت میشود همه برای باهم بودن و با هم ماندن است. اما وقتی تصور کنی که در آن ساعتی که عروس و داماد در پاسخ به پرسش «وکیلم؟» عاقد، زوج دیگری، سند ابطال پیمان زناشویی خود را امضا میکنند، تنت میلرزد!
زندگی زناشویی شان تمام شده است اما هیچ چیز به جای اول خود باز نمیگردد. از زمان از دست رفته و فرصتهای به بطالت رفته گرفته تا طعم تلخ خاطرههایی که از مراسم خواستگاری و هلهله و شادی عروسی تا بعد از طلاق امتداد دارد. اکنون این سؤال پیش میآید که بعد از طلاق چه میشود، برنده و بازنده در این میانه کیست؟
بسیاری از جامعه شناسان براین باورند که زنان مطلقه بیشتر در معرض آسیبهستند تا مردان. دکتر سید حسن حسینی آسیب شناس و جامعهشناس براین باور است که در دو دهه گذشته جامعه ما با افزایش میزان طلاق روبهرو شده است یعنی نسبت ازدواجهایی که در یکسال صورت میگیرد با میزان طلاق در همان سال متفاوت است.
او میگوید: به طور میانگین در هر سال 800 هزار واقعه ازدواج در کشور به ثبت میرسد که از این تعداد 150 هزار مورد منجربه طلاق میشود در حالی که در 15سال پیش، از 600 هزار ازدواج60 هزار طلاق به ثبت میرسید.
به گفته این آسیب شناس، نکته قابل توجه این است که در تهران، البرز و خراسان رضوی میزان طلاق به 30 درصد میرسد یعنی تقریباً از هر 3 ازدواج یکی به طلاق منجر میشود.
به باور او، وقتی طلاق انجام میشود سرنوشت مرد و زن تحتالشعاع مشکلات زیادی قرار میگیرد مثلاً اگر مرد یا زنی صاحب فرزند باشند بعد از طلاق حضانت فرزند در اختیار مرد یا زن قرار میگیرد. از این رو اگر زنی بعد از طلاق حضانت فرزندش را بپذیرد شاید امکان ازدواج مجدد برای او فراهم نشود یا برعکس. این امر موجب میشود تا بخش قابل توجهی از زنان و مردان ما که با موضوع طلاق درگیر هستند مجرد باقی بمانند. البته باید گفت که به طور طبیعی مردان کمتر از زنان بعد از طلاق درگیر مشکلات میشوند.
به گفته حسینی، اغلب مردان ما شاغل هستند بنابراین بعد از طلاق با مشکل اقتصادی روبهرو نیستند اما برخی از زنان شاغل نیستند و درآمدی ندارند و یکی از دغدغههای اصلی آنها بعد از طلاق مسأله تأمین زندگی است بویژه زمانی که حضانت فرزند نیز داشته باشند. از طرفی زنان مطلقه بیشتر زیر ذره بین جامعه وخانواده قرار میگیرند تا مردان، چون نگاه جامعه نسبت به زنان مطلقه نگاه مثبتی نیست به همین دلیل حتی بستگان نیز نسبت به زن مطلقه حساستر میشوند. او در ادامه میگوید: این گونه نگاهها و فشارهای موجود در جامعه وضعیت را برای زنان مطلقه ما سختتر میکند و موجب وارد کردن آسیب به آنها میشود در حالی که مردان کمتر با این مشکلات درگیر هستند.
به اعتقاد این جامعه شناس، با وقوع طلاق آسیبها در جامعه رشد پیدا کرده و پدیدههای ناخوشایندی شکل میگیرد. او با اشاره به اینکه در جامعهای زندگی میکنیم که یک میلیون و 350هزار معتاد دارد میافزاید: ازاین تعداد 65درصد متأهل هستند که جمعیت 800 هزار نفری را تشکیل میدهند. به گفته او، برخی از پروندههای طلاق مربوط به زنانی است که به دلیل اعتیاد همسر، طلاق گرفتهاند و حضانت فرزند خود را نیز دارند.
حسینی با ابراز تأسف از اینکه متأسفانه سازمانهای حمایتی جامعه همسو با تحولات اجتماعی و اقتصادی نیست و عملکرد ضعیفی دارد میگوید: با توجه به تحولات جامعه سازمانهای حمایتی متحول نشدهاند که این امر به نفع جامعه نیست چراکه همه این عوامل مجموعه به هم پیوستهای است که باید مورد توجه قرار گیرد.
این آسیب شناس خانواده در ادامه به این نکته اشاره میکند که امروزه وزارتخانههای مرتبط با بحث ازدواج وطلاق بیشتر به دنبال دادن مشاوره قبل و بعد از ازدواج یا طلاق هستند در حالی که این حرکت تنها میتواند بهعنوان یک راهکار پیشگیرانه تلقی شود. شاید این حرکت مطلوب باشد اما کافی نیست. به باور او، توجه به ابزارهای سختافزارانه، مادی و حمایتی مثل ایجاد شغل ودرآمد در جلوگیری از بروز آسیبهای بعد از طلاق بسیار مؤثر وکلیدی است. چراکه در جامعهای زندگی میکنیم که بخش اعظم اشتغال به مردان اختصاص دارد در حالی که با واقعیتی مواجه هستیم که زنان مطلقه باید درآمد داشته باشند تا دچار آسیبهای اخلاقی ورفتاری نشوند از این رو عمومیت جامعه بویژه قانونگذاران باید به این نکته توجه داشته باشند که باید هر فرد در جامعه از حقوق کافی برخوردار باشد. او خاطرنشان میکند که در حکومتهای مدرن تکلیفی وجود دارد مبنی براینکه همه شهروندانی که با مشکلات مواجه هستند باید حمایت شوند این در حالی است که در جامعه ما امکانات موجود در وزارتخانهها پاسخگوی مشکلات جامعه نیست. به گفته حسینی، شاید سالهاست که از ابزارهای نرم افزاری برای آسیبها استفاده میشود اما باید سخت افزارها را نیز در کنار آن دید و در نظر گرفت. او بحرانهای اقتصادی را یکی از عوامل اصلی در بروز طلاق میداند که باید مورد توجه قرار گیرد.
نگاه تهدیدآمیز جامعه به زنان مطلقهدکتر ولیالله نصر مدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان بهزیستی براین باور است که وقتی طلاق رخ میدهد هم زن وهم مرد وحتی فرزندان در شرایط خاص قرار میگیرند. او میگوید: کودکی که در گذشته در کنار پدر و مادر زندگی میکرد با طلاق والدین تک والد میشود یعنی شرایط خاص پیدا میکند که خود فرزند پروری تک والدی مهارت میخواهد که باید از سوی مشاوران، مشاوره شود تا دچار خلأ عاطفی نشود.
او با اشاره به اینکه زنان مطلقه بیشتر از مردان در برابر آسیب قرار دارند میافزاید: زنان مطلقه از حیث مسائل مالی و اقتصادی صدمات زیادی میبینند. از طرفی اگر حضانت فرزند برعهده مادر قرار گیرد مشکلات او دوچندان میشود. او یکی دیگر از مشکلات زنان مطلقه را همسرآزاری ذکر میکند و میگوید: تحقیقات نشان داده که برخی از زنان مطلقه در معرض همسرآزاری (همسر سابق) قرار میگیرند که گاهی این اذیت به قصد انتقام صورت میگیرد. به اعتقاد نصر، سلب اعتماد جامعه و خانواده نسبت به زن مطلقه یکی از مشکلات عدیدهای است که ناشی از فرهنگ غلط جامعه است.
او براین نکته تأکید میکند که بسیاری از خانوادهها به زن مطلقه بهعنوان یک آسیب زندگی نگاه میکنند که این امر از نظر اجتماعی، اقتصادی و عاطفی مشکلاتی برای زنان ایجاد میکند از این رو باید مورد توجه قرار بگیرد.
نصر یکی از دلایل اینکه برخی از خانوادهها به زن مطلقه بهعنوان یک تهدید نگاه میکنند را در ازدواجهای موقت میداند که مردان به آن گرایش دارند. به گفته او، همه این عوامل دست به دست هم داده و موجب افسردگی، ترس از جامعه و در نهایت انزوای زنان مطلقه میشود که نگرانکننده است.
او براین باور است که مردان کمتر با این عوامل برخورد کرده و درگیر هستند و درجه افسردگی آنها بستگی به میزان علاقه آنها به همسرشان دارد.
مدیر کل دفترامور آسیب دیدگان بهزیستی در ادامه میگوید: مردی که همسر خود را طلاق داده است هر چند تمایل به ازدواج مجدد ندارد اما خیلی راحتتر از زنان مطلقه میتواند ازدواج مجدد کند و زمینه لازم برای او مهیا است. به اعتقاد او، چون تنوعطلبی در مردان وجود دارد بنابراین نمیتوان زنان را مقصر دانسته و همه تقصیرها را به آنها نسبت داد. نصر همچنین براین نکته تأکید میکند که باید همه این مسائل ریشهیابی شود که دلیل تنوع طلبی یا ازدواج موقت در مردان چیست. او یکی از دلایل این امر را مسائل فرهنگی و آثار شبکههای مجازی میداند که گاهی موجب ترویج اینگونه مسائل میشود.
به اعتقاد نصر، با توجه به اینکه درجامعهای اسلامی زندگی میکنیم به نظر میرسد درباره برخی از مسائل قبحزدایی شده است و لازم است به اصالت خود برگشته و فرهنگ اسلامی را احیا کنیم. او میافزاید: مردان میتوانند سریعتر به زندگی عادی خود برگردند و شرایط لازم را مهیا کنند از طرفی با توجه به فرهنگ ایرانی مرد نان آور است و بعد از طلاق کمتر دچار آسیب میشود. او در ادامه به آمار طلاق در کشور اشاره میکند و میگوید: در سال 91 در یک ساعت 16 واقعه طلاق ثبت شده ودر سال 92 این تعداد به 18 طلاق در یک ساعت افزایش یافته است البته میانگین آمار طلاق در کشور از هر 5 ازدواج یکی به طلاق منجر میشود هرچند آمار طلاق در کشورمان کمتر از برخی از کشورهای پیشرفته است اما میتواند کمتر از این هم باشد.
نصر در پاسخ به اینکه چند درصد از ازدواجها به طلاق منجر میشود میافزاید: مطالعات نشان داده است که در 5 سال گذشته بخش عظیمی از طلاق در 5 سال اول زندگی اتفاق افتاده که نشان دهنده این است که معیار شناخت خانوادهها تغییر پیدا کرده و معیارهای سنتی جای خود را به معیارهای صنعتی داده است.
به گفته او، اگر چه آگاهی جوانان نسبت به گذشته فرق کرده است اما اگر معیار خانوادهها واقعیتر شود میتوان از بسیاری از مسائل پیشگیری کرد. از طرفی آموزش مهارتهای زندگی برای دختران وپسران و مداخله فردی ونظام مشاوره که امروزه در قالب طرح بشیر اجرا میشود میتواند در کاهش طلاق مؤثر باشد.
نصر تصریح میکند: اگرچه آمار ازدواج کاهش یافته است ولی معیارها تغییر کرده است از این رو باید با استفاده از طرح بشیر در قبل از ازدواج، هنگام ازدواج، قبل از طلاق و هنگام طلاق مداخله کرد. او خاطرنشان میکند که باید دستگاههای دیگر به کمک بهزیستی آمده تا بتوان خدمات جدیتری در این زمینه ارائه داد چراکه تنها برگزاری همایش یا ارائه آماربرای حل مشکلات جوانان کافی نیست.
نصر با اشاره به اینکه وظیفه بهزیستی مداخله است میگوید: به دلیل کم کاری برخی از سازمانها بسته طرح بشیر از سوی بهزیستی به اجرا درآمد. / ایران