واعظ بنام عصر ما از این حدیث چنین استناد میکرد که وقتی کار ناشایستی را از کسی میبینیم، هرقدر که آن کار ناشایست باشد، نباید نسبت به عامل آن کار، تصویر زشتی را درون خود نگه داریم، چرا که ممکن است عامل این عمل، بعدها توبه کند و با ایمان از دنیا برود و ما با کینه توزی نسبت به او، کینه یک مومن را به دل گرفته باشیم. بنابراین با دیدن یک عمل زشت از یک فرد، در نهایت میباید کینه خود را متوجه عمل او کنیم، نه خود او.
نداشتن کینهتوزی به دیگران، با دیدن اعمال ناشایست آنها، ثمرات تربیتی فراوانی دارد، ولی یکی از مهمترین ثمرات آن، مشی و سبک عمل ما هنگام نهی از منکر است. از جمله دستوراتی که اسلام، ناهیان از منکر را به آن فراخوانده این است که نباید حتی در دل، خود را فردی بهتر و صالحتر از کسی که نهی از منکر میشود، ببینند. هرچند ناهی از منکر باید خود جزو کسانی باشد که آن منکر خاص را انجام نمیدهد، ولی نباید این امتیاز ما، نسبت به فرد گناهکار باعث شود که خود را برتر و بافضیلت تر از او بدانیم. کسی که خود را از دیگری بافضیلتتر و بهتر نمیداند، نمیتواند کینه او را به دل خود راه دهد. قلب مومن، حریم عشق به خدا و نشانههای خداست و نه جای کینهتوزی. مومن هدفی جز تامین رضای الهی و سعادت خود و همنوعانش ندارد. او با دلی مملو از عشق و محبت و خالی از کینه دیگران را از منکر بازمیدارد.
عدم مخاصمه هنگام نهی از منکر
با توجه به آنچه بیان شد، دل ناهی از منکر، خالی از کینهتوزی است، بنابراین زبان او نیز نمیتواند حامل پیام خصمانه و «منیت» باشد. ناهی از منکر، با لحنی سخن میگوید که در دل مخاطب اثر کرده، او را نرم کند و بدون بردن آبروی او، وی را از زشتی عملش مطلع کند.
از این منظر، دیگران، ناهی از منکر را نه خصم و دشمن، بلکه دوست و عاشق جامعه خود میبینند، او را کسی میدانند که نسبت به جامعه خود، محبت دارد و خواهان اعتلا و پیشرفت و سعادتمندی جامعه است. ناهی از منکر، کسی نیست که نسبت به انحراف و سقوط همنوعان و هموطنان خود بیتفاوت باشد، سرش در لاک خود باشد و صرفا به حساب و کتاب و سود و زیانش بیندیشد. او خواهان سعادت دنیوی و اخروی همه کسانی است که به آنها عشق میورزد.
دیگران را ملامت نکنیم
یکی از جفاهای متداول به اسلام این است که بخشی از احکام آن را ببینیم و بدون اینکه بخش دیگری از احکام را مدنظر قرار دهیم، به نقد و مخاصمه و دشمنی با آن بپردازیم. متاسفانه چنین نگرشی در بین بسیاری از منتقدان آموزههای اسلامی رایج است. مثلا منتقدان نهی از منکر (و حتی متاسفانه گاه مدافعان این فریضه اسلامی)، نهی از منکر را در چارچوب آموزههای انسانی اسلام نگاه نمیکنند؛ آموزههایی چون وجوب حفظ آبروی دیگران و حرمت ملامت کردن دیگران.
در حدیثی از یکی از معصومین(ع) چنین روایت شده که اگر کس دیگری را به خاطر آنچه مرتکب شده، ملامت کند، نمیمیرد مگر اینکه خود نیز به آن کار تن خواهد داد. بنابراین احادیث اسلامی تکلیف ما را نسبت به قرائتهای نادرست در باب نهی از منکر روشن کردهاند. نهی از منکر، ملامت کردن و سرزنش دیگران به دلیل خطایی که مرتکب شدهاند، نیست، نهی از منکر، خوار شمردن و پست دانستن دیگران نبوده و نهی از منکر، تحقیر دیگران نیست.
ناهی از منکر حق ندارد دیگری را حتی به دلیل انجام گناهی بزرگ، سرزنش کند؛ بلکه نهی از منکر، مشارکت و عضویت در وجدان جمعی است، برای رسیدن به جامعهای آرمانی و نه جامعهای که هر کس خود را بهترین و برترین فرد در میان انسانهایی پست بداند اعضای یک جامعه اسلامی، نباید بهیکدیگر حسن ظن داشته باشند و بلکه تا جای ممکن دیگران را از خود بهتر بدانند و در صورت مشاهده یک خطا تا زمانی که علم قطعی به خطا بودن آن کار نداشته باشند، اقدامی نکنند و در صورت علم به خطا بودن عمل دیگری، اگر امید عاقلانهای دارند که میتوانند بدون ارتکاب به فساد، دیگری را به اصلاح متمایل کنند، به قصد اصلاح و دستگیری و نه آزار و مچگیری وارد عمل شوند.
اگر همین بعد از نهی از منکر، توسط ما رعایت شود، بسیاری از منتقدان این فریضه دینی، دیدگاه متفاوتی به آن خواهند داشت. همچنین این فریضه دینی، به نحو بهتر و تاثیرگذارتری در جامعه حاکم خواهد شد. نهی از منکر به این شیوه، ضامن حفظ امنیت و آرامش در جامعه خواهد بود و حتی قابلیت دارد که زمینه حرکت جامعه به سمتی را مهیا کند که برای جوامع غیرانسانی نیز جالب توجه باشد.