به گزارش
خبرنگار سیاستخارجی باشگاه خبرنگاران تجربه تاریخی نشان داده است تنها سیستمی که قادر است امنیت واقعی را در خلیج فارس برقرار سازد سیستم امنیت منطقهای بر پایه همکاری کشورهای منطقه میباشد و به دور از ورود هرگونه بازیگر خارجی است.
اولین پیشنهاد برای برپایی یک اتحاد منطقهای در خلیج فارس، توسط ایران و در پی خروج انگلیس از منطقه در سال 1971 مطرح شد، الگوی اصلی ایران این بود که اینچنین اتحادی در برگیرندهی همهی کشورهای کرانهای باشد بدون شرکت کشورهای فرامنطقهای که وجود جنگ ایران و عراق همهی این معادلات را با کارشکنیهای عربستان به هم زد.
همانطور که میدانیم اختلاف نظرهای جغرافیایی در منطقه خلیج فارس پدیدهای عادی است، گرچه این اختلاف نظرها هرگز مانع اصلی دعواها و همکاریهای واقعی ایرانی _عربی نبوده است، اما همواره قدرتهای فرامنطقهای برای جدا نگه داشتن ایرانیان و عربها مورد بهره برداری قرار داده اند.
اگر در دهه 1970 پیش آمد تا این کشورها بسیاری از مسائل پیچیده بین خود را حل کنند، در عصر حاضر نیز چنین امکانی وجود دارد، در نخستین مراحل همکاری در زمینههای اقتصادی بهترین گزینه است چرا که در نهایت منجر به گسترش سایر همکاریها در زمینههای مختلف خواهد شد.
برای همین امر شوراى همکارى خليج فارس در 25 می سال 1981 میلادی برای تقویت قدرت اقتصادی و سیاسی کشورهای عرب اطراف خلیج فارس در برابر دیگر کشورهای منطقه تشکیل شد، در این شورا کشورهای امارات متحده عربی، عربستان سعودی، کویت، بحرین، قطر و عمان عضو هستند و قوانینی برای تسهیل تجارت و روابط اقتصادی بین خود وضع کرده اند.
البته تمامی کشورهای اطراف خلیج فارس به عضویت شورای همکاری خلیج فارس یا به اختصار کشورهای GCC در نیامده اند، که همین مسآله را می توان یکی از نقاط ضعف جدی در مورد این سازمان دانست هر چند تشکیل شورای همکاری خلیج فارس را می توان به گونهای به بخشی از تدابیر اتخاذ شده از سوی آمریکا در چارچوب استراتژی امنیتی _دفاعی غرب در منطقه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تهاجم شوروی به افغانستان مربوط کرد.
اما در عین حال، گامهای اساسی در این زمینه نیز تنها زمانی برداشته شد که حرکت ماشین جنگی عراق، به دنبال حمله نظامی سراسری و تجاوز کارانهاش به جمهوری اسلامی ایران در سپتامبر 1980، در نتیجه مقاومت نیروهای مردمی و منظم ایران متوقف شد.
بعد از پیروزی انقلاب، شرایط منطقه و فقدان کشوری دیگری در خلیج فارس با توانمندی های عربستان سعودی ایفای نقش با اهمیتتری از سوی این کشور در معادلات منطقه را ایجاب می کرد .
اهداف اولیه شکل گیری شورای همکاری خلیج فارس را می توان اینگونه بیان کرد:
1- ایجاد قوانین مشابه در حوزه های مختلف از قبیل اقتصاد، امور مالی، تجارت، قوانین گمرکی، توریسم، امور اداری و حقوقی اولین هدف شکل گیری شورا بوده است.
2- همکاری بیشتر کشورهای عضو شورا برای ارتقای علمی و تکنیکی در صنعت، معدن، کشاورزی ، منابع آب و حیات وحش .
3- تأسیس یک مرکز تحقیقات علمی در منطقه و استفاده از اندیشه¬های اندیشمندان این سرزمینها برای ارتقای کارایی و راندمان این مرکز.
4- انعقاد قراردادهای مشارکت خاص و اشتراک بین شرکتهای مختلف این کشورها به منظور افزایش نرخ گردش پول در منطقه
5- وضع قوانینی برای افزایش مشارکت بخش خصوصی در اقتصاد کشور
6- برقراری رابطه بیشتر ونزدیکتر بین مردم این کشورها به نحوی که یکدیگر را دوست خود بدانند و برای ارتقای سطح تجاری خود اولین گزینه را کشور دوست عضو شورا در نظر بگیرند.
7- ایجاد یک واحد پول مشترک تا سال 2010 میلادی با نام خلیجی که در تمام کشورهای عضو مورد استفاده قرار گیرد (البته عمان اعلام کرد نمی تواند تا سال مورد نظر این هدف را محقق گرداند و زمینه را برای تغییر واحد پول خود فراهم آورد.) .
گرچه شکل گیری ارتباطات اقتصادی گام اولیه در زمینه ایجاد همگرایی و همکاری در زمین های سیاسی و امنیتی است، کشورهای این منطقه به دلیل دارا بودن ذخایر نفت و گاز در زمره ثروتمند ترین کشورهای جهان هستند و افزایش قیمت نفت سبب شد تا بر ثروت آنها هر روز بیشتر اضافه شود
در سالهای اخیر نرخ رشد اقتصادی این کشورها بسیار بالا بود که دلیل آن سرمایه گذاری درآمد نفتی یک دهه اخیر در بخش توسعه صنعت نفت این سرزمین بود.
به گزارش صندوق بین المللی پول در سال 2006 میلادی تولید ناخالص داخلی اسمی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برابر با 8/717 میلیارد دلار بودکه اصلی ترین دلیل آن رشد بیش از حد اقتصاد کشورهای امارات متحده عربی و قطر ذکر شده است.
در مسیر حرکت اولیه شورای همکاری، روند اتخاذ تصمیمات در امور اقتصادی و اجتماعی در مقام قیاس با تصمیمات متخذه در زمینههای دیگر به دو دلیل سیر صعودی شایان توجهی داشت:
1:نخست آنکه اقدام در جهت هماهنگی اقتصادی واجتماعی هرچند به شکل صوری از یکپارچگی دستگاههای امنیتی ودفاعی ساده تر بود. .
2:دوم آنکه این امر تا مدتی می توانست بر اهداف اصلی وحساسیت برانگیز شورا سر پوش بگذارد .
دیدگاههای شورا در مورد امنیت داخلی وخارجی کشورهای عضو:
در مورد تبادل اطلاعات، برنامه ریزیهای مشترک پلیس و نیروهای مسلح همکاریهای شش کشور افزایش یافت در عین حال کشورهای کوچکتر نگران مداخله عربستان سعودی در امور داخلی خود بودند، شکل دادن به استراتژی مشترک دفاعی شش کشور در برابر تهدیدت خارجی به مراتب امری دشوار تر از هماهنگ کردن سیاستهای داخلی به نظر میرسد، اختلافات در مورد:
1.منابع وشدت تهدید وتفاوت بر داشتها در باره ی میزان ارتباط با قدرتهای بزرگ خارج از منطقه
2.نحوه ی برخورد با جمهوری اسلامی ایران
3.تفاوت ساختار نیروهای مسلح شش کشور از نظر فرماندهی،ترکیب نیروها و نوع تسلیحات
مسیر ناهمواری را در هر گونه حرکتی به سمت فرماندهی ویکپارچگی نیروهای کشورهای عضو شورا ایجاد کرده است .
ادامه دارد.....