وقتی از او در اوج غربت و تنهایی در آغاز نهضتش در زندان میپرسند «پس سربازانت کو؟» میگوید «سربازانم هنوز در گهوارهها خوابیدهاند» و کسی فکرش را هم نمیکند که او انسانهایی تربیت خواهد کرد که بذل خونهایشان، بشر مرده عصر لذت و عافیت و تخدیر را در بهت و حیرت فروخواهد برد و دنیای جهانخواران را به آشوب خواهد کشاند.
خمینی (ره) احیاگر روح شهادت و روح عاشوراست و هنوز هم اگر چه سالهاست دیگر وجود خداییاش در میان ما نیست؛ مکتب انسان ساز او اما همچنان حماسه ساز است و شهیدپرور و درخت طوبای شهادتش روز به روز پر ثمرتر.
امروز آرمان روح الله از افغانستان، پاکستان و کشمیر گرفته تا یمن، بحرین، عربستان و از عراق، سوریه و لبنان تا مصر، نیجریه و تمامی جهان، از همه نژادها و رنگ ها، و همه ملیتها و زبانها، در جنگ با باطل، شهید میگیرد و این انفجار نور، روزی همه جهان را به نور عدالت روشن خواهد کرد.
امروز حرکتهای بیداری بخش و نهضتهای مقاومت در جهان، همه مرهون اوست و اگر نبود آن نفخه روح اللهی، جهان مستضعفان زیر یوغ استکبار، دیگر یارای نفس کشیدن نداشت و ندای مظلومیت هیچ مظلومی شنیده نمیشد.
و این راه را شهدا بودند که به پیش بردهاند. همانها که روزی در گهوارههایشان بودند. و باز هم گهوارههای این مکتب، سرباز برای خمینی خواهد پروراند و راهی میدان جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ پابرهنگان و جهانخواران، جنگ مستضعفان و مستکبران و جنگ اسلام ناب با اسلام امریکایی خواهد کرد و در این جنگ همیشه پیروزی از آن شهداست. از آن فاتحان همیشه تاریخ. از آن رستگاران جاوید.
اما در شرایطی که باب جهاد عمومی بسته است، شهادت نصیب بهترینهاست؛ از شهدای علم و وحدت و اقتدار تا همین شهدای جبهه جهانی مقاومت، همه از بهترینها بودهاند. همانها که حیاتشان، شهید و گواه بود و شهادتشان حیات و زندگی، زندگیشان مرگ ظلم بود و مرگشان، حیات مظلومان.
امام پناهها، کنعانیها، بیضاییها و علیپورها از میان ما برخاستند و رفتند و بهترین شدند و باید من و تو بدانیم که هنوز هم مکتب روح الله، انسان ساز است و در این تنگنای حیات و هیاهوی زندگی زمینی و در این آوار عصر مدرنیته بر سر آدم، هنوز هم میشود به قافله شهدا پیوست. هنوز در این کشاکش نفسانیات و در این ابتلائات دست و پا گیر جهان ماده، میشود راه به آسمان گشود.
اینها رفتند و هیهات اگر من و تو نفهمیم شهیدانه زیستن و شهیدانه مردن را که اگر چه باز هم در میان من و شما، چه بسیاراند محمودرضاها؛ و البته چه گمنام و ناشناختهاند! در همین همسایگی هامان، در همین جمع های دوستانه، در هم کلاسی ها و در میان همکاران، هستند کسانی که روزی دیگر، نوبت آنها فرا خواهد رسید که حیات ببخشند و از غافله احیاگران باشند. هنوز هم آن نفخه روح اللهی شهید میگیرد.