به گزارش خبرنگار
سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ در خیابانهای آلمان با چندین مورد تظاهرات اسلامستیزانه گروهی موسوم به "پگیدا" روبرو هستیم. این شورشها همزمان شد با وقوع حملات تروریستی در پاریس که نهایتاً عاملان آن توسط پلیس امنیت این کشور کشته شدند.
این دو رویداد در اروپا و در نخستین هفتههای شروع سال جدید میلادی یک نتیجه داشت و آن این بود که به نظر میرسد "اسلامهراسی" در اروپا جای خود را به "اسلامستیزی" داده است.
در این گزارش پس از بررسی هر یک از این رویدادها به صورت جداگانه، به نتیجه ثابتی که از دل آنان بیرون خواهد آمد میپردازیم.
الف) حملات تروریستی پاریس
دفتر نشریه فکاهی "شارلی ابدو" روز چهارشنبه 7 ژانویه توسط دو فرد مسلح که چهرههای خود را پوشانده بودند مورد حمله تروریستی قرار گرفت که بر اثر آن 12 تن از روزنامه نگاران و کاریکاتوریستهای این نشریه کشته شدند. سردبیر مجله و همچنین دو نیروی پلیس نیز در میان این کشته شدگان قرار دارند. القاعده شاخه یمن، یک هقته بعد، طی ویدئویی رسماً مسئولیت حمله به دفتر نشریه را به عهده گرفت.
بلافاصله انگشت اتهامات تروریستی، نه به سمت طالبان و القاعده (که خودشان زاییدۀ استعمار غربیاند)، بلکه به سمت اسلام و مسلمانان نشانه رفت. روز چهارشنبه 14 ژانویه درست یک هفته بعد از وقوع حادثه، نشریه شارلی ابدو چاپ شد و در نخستین شماره خود بعد از حملات تروریستی جلدی تحریک کننده برگزید:
به بهانه حملات تروریستی این نشریه در پاریس صدها هزار نفر در شهرهای فرانسه دوشادوش 50 رهبر جهان در دفاع از حق آزادی بیان به خیابان آمدند تا بگویند با ترور مخالفند و تا ابد از آزادی بیان دفاع میکنند.
شرکتکنندگان در این تجمع، در حالی قلمهایشان را بالا گرفتند و فریاد اتحاد سر دادند که هر بینندهای بلافاصله از خود خواهد پرسید چه طور ممکن است کشته شدن ۲۰ نفر اعم از تروریست و پلیس و سرباز و کارتونیست، چنین موج جهانی ایجاد کند وقتی چنین آماری در برابر چشمانمان است:
بیش از ۱۲۰ هزار غیرنظامی کشته شده در عراق در خلال سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۲
بیش از ۲۱ هزار غیرنظامی کشته شده در افغانستان در خلال سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴
بیش از ۱۵۰۰ غیرنظامی سلاخی شده در نوار غزه فقط در ماه جولای ۲۰۱۴
بیش از ۱۹۰ هزار کشته در سوریه در خلال سال های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴
فرانسویها قلمهایشان را برای دفاع از حق آزادی بیان بالا گرفتند، اما بسیاری از مردم در کشورهای بحرانزدۀ منطقه، نمیتوانند جانهایشان را برای دفاع از حق زندگی خود بالا بگیرند.
ب) ظهور "پگیدا": ایدئولوژی هیتلر به آلمان بازگشت
"پگیدا" مخفف عبارت آلمانی"Patriotische Europäer gegen die Islamisierung des Abendlandes" و به معنی "میهنپرستان اروپا بر ضدّ اسلامیسازی غرب" است. این جنبش مدعی است که اروپا در حال اسلامی شدن است و باید با تمام توان در برابر این پدیده بایستیم.
شعارهای نژادپرستانهای که از خیابانهای شهرهای آلمان به مرکزیت شهر درسدن شنیده میشود، تداعیکنندۀ عبارات و شعارهای هیتلری است که عکسها و فیلمهای دوران ناسیونالسوسیالیسم را بار دیگر در اذهان زنده میکنند.
پایگاه تحلیلی تلهپلیس در نخستین روز سال 2015 نتیجه یک نظرسنجی عمومی در آلمان را این طور منتشر کرد: 29% آلمانیها از جنبشهای پگیدا استقبال میکنند.
شاید تصویر زیر در نگاه اول ساده به نظر برسد، اما گویای یک پیچیدگی خاص اجتماعی درباره این موضوع است. این بیلبورد متعلق به تظاهرات پگیدا در روز دوشنبه 12 ژانویه است و حجاب روسری روی عکس مرکل مونتاژ شده است. گروه پگیدا، دولت را در حال مماشات با اقلیت مسلمان مقیم اروپا میداند!
اشپیگل گزارش داد "زیگفرید دبریتس" (Siegfried Däbritz) یکی از ده نفر تیم گرداننده پگیدا با جسارتی توهینآمیز، هر جا که از مسلمانان سخن میگوید آنان را "شترچرانهای خرابکار" خطاب میکند و درباره کردهایی که همانند شهروندان اروپایی با تروریستهای داعش مخالفند، در صفحه فیسبوکش مینویسد: «این کردها هم درست به همان اندازه داعش، برای جوامع بافرهنگ اتحادیه اروپا خطرناکند.»
"توماس تالاکر" (Thomas Tallacker) که وی نیز عضو ثابت جنبش پگیداست، تابستان 2013 با لحنی بیشرمانه در فیسبوکش گفته بود: «ما را با این جماعتی که 90%شان بیسوادند، چکار؟»
این دیدگاهِ روشنفکران جامعهای است که خود را علمدار عدالت اجتماعی و آزادی دینی میداند! جوامعی که نوک پیکان نقد خود را به سمت جوامع درحال توسعه گرفتهاند و بیوقفه از تبعیضهای نژادی، جنسیتی و مذهبی در آنها دادخواهی میکنند؛ بیآنکه به قول ضربالمثل معروف، اول یک سوزن به خود بزنند و بعد یک جوالدوز به دیگران.
به دنبال تجمعات گروه پگیدا در آلمان، جناحها و گروههای معتدلتری هم در میان مردم این کشور پیدا شدند که به مخالفت با شعارهای آنها به خیابانها ریختند. طبیعی است که وقتی شهروندان، با هر ملیت و نژاد و رنگ پوست و مذهب و پوشش به وضوح ببینند که انتشار خبر پگیدا در آلمان، چگونه آبروی این کشور به عنوان یک دولت مدعی دموکراسی در جهان را به مخاطره انداخته، گلهمند میشوند.
یک کتاب فروشی آلمانی در شهر برلین، در یک اقدام فرهنگی ویترین مغازۀ خود را تغییر داد، پوششهای گوناگون از جمله حجاب اسلامی، کتابهای مربوط به شناخت شرق، ایران، اسلام و حتی قرآن کریم به زبان آلمانی را برای نمایش و فروش در مغازهاش گذاشت و کوشید تا با همین ویترین ساده، پیام مخالفت با پگیدا را منتقل کند:
"(جنبش) مبارزه با احمق شدنِ غرب"
مسئله مهمی که نمیتوان آن را نادیده گرفت، اینجاست که نفرت گروه پگیدا از اسلام و مسلمانان، بدون ریشههای پوسیدۀ نژادپرستی در سطوح بالاتر سیاسی قابل بررسی نیست. تقویت احزاب راست افراطی و سیاستهای مسلمانهراسانه دولتهای غربی است که در درازمدت، نسلی با چنین ستیز مذهبیِ متحجرانهای را بازتولید کرده است.
شورشهای پگیدا در آلمان از 20 اکتبر 2014 آغاز شد. نمودار زیر شدت گرفتن این تظاهراتها را تنها در آلمان نشان میدهد. سمت راست تعداد شرکتکنندگان در تجمع و سمت چپ تاریخ برگزاری آن است.
صدراعظم آلمان، واکنش نسبت به تظاهرات پگیدا در خیابانهای آلمان را به سخنرانیاش در آغاز سال نو میلادی موکول کرد. آنگلا مرکل در صحبتهایش از طرفداران این جنبش فاصله گرفت و از شهروندان خواست از پیوستن به این گروه خودداری کنند. وی در ادامه افزود: «این جنبش نفرت و دشمنی میپراکند.»
حتی اگر اعضای کمیسیون اتحادیه اروپا و همچنین سیاستمدارانی مانند مرکل، در ظاهر از بروز و ظهور این جنبشها اعلام برائت و ابراز نگرانی کنند، که میکنند، باز هم چیزی را در واقعیت تغییر نخواهد داد و از گناهشان نخواهد کاست.
در شهر درسدن که محور تظاهرات پگیداست، کمتر از 0.5% جمعیت شهر را مسلمانان تشکیل میدهند. چرا آلمانیهای درسدن، چنین خشم و کینهای از این درصد بسیار ناچیز مسلمان دارند و چگونه این نفرت در ذهن و دل آنها رخنه کرده است؟ مسلمانان مقیم اروپا غالباً طی سالهای گذشته به این کشورها مهاجرت کردهاند و اکنون به زبان و فرهنگ اروپایی عادت کرده و در این جوامع به مدرسه و دانشگاه و سرکار میروند.
پس به نظر میرسد این خشمِ ناسیونالیستی، همچنان که در زمان دیکتاتوری هیتلر، از جانب جناح حاکم به بدنۀ اجتماع تزریق میشده، در سال 2015 میلادی هم گناه آن تا حد زیادی متوجه سردمدارانی است که با ابزارهای تبلیغاتی پروپاگاندا، هنگام سخن گفتن از اسلام، داعش را به عنوان نماد مسلمانی به تصویر میکشند!
ج) نتیجه: چه دورانی در انتظار اروپاست؟
به طور کلی تبعیض دینی به این معناست که انسانها در برابر نقشهای یکسان در جامعه، به دلیل اعتقاد به مذهب متفاوت، از مزایای اجتماعی و فرصتهای سیاسی نابرابر (آموزش، انتخاب شغل، بیمههای درمانی، خدمات فرهنگی و بالاخره آرامش و احترام اجتماعی) برخوردار شوند.
چنانچه گفته شد برخی کشورهای غربی علیرغم مشهور بودن به دموکراسی، گرفتار شدیدترین نوع تبعیضهای مذهبی هستند و اگر همینطور پیش برود، باید یک فکر جدی به حال اقلیتهای مسلمان اروپا بکنند.
هر بار بهانهای تازه برای پیاده کردن سیاستهای مهاجرستیزانه در کمیسیون اروپا و شورای قانونگذاری این اتحادیه پیدا میشود، یک روز انفجار در اسپانیا، بمبگذاری در ایستگاه قطار مادرید، چاقوکشی در خیابانهای لندن، حمله به نشریه فکاهی در پاریس،... این بهانهها "اسلام هراسی" در اروپا را به سمت "اسلام ستیزی" پیش خواهد برد و تا زمانی که سیاستهای غرب طبق منوال کنونی باشد، وضع همین است. البته بسیاری از اروپاییها، قلمهای افراشته در پاریس و صف تیرهپوش سیاستمداران دنیا را چیزی بیشتر از یک شوی حقوق بشری و یک کارناوال نمایشی ندیدند.
گزارش از طاهری
انتهای پیام/