سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

اخلاق و گذر از نظر به عمل

آدمی برای زیستن در این کره خاکی دو جنبه حیات فردی و اجتماعی (که البته هر دو از فطریات بشری است یعنی خلوت و جلوت) را باید مدنظر قرار دهد که لازمه این امر، ایجاد تعادل و تعامل در ساختارهای عملی اوست.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، اخلاق امری است که در تمامی شئون زندگی از خردترین تا کلان‌ترین لایه‌های فکری و عملی آدمی را دربرمی‌گیرد تا جایی که بشر در ارتباط مادی، معنوی و حتی زیستی خویش در طبیعت ملتزم به رعایت حدود و ثغور اخلاقی است.

از این رو آدمی برای زیستن در این کره خاکی دو جنبه حیات فردی و اجتماعی (که البته هر دو از فطریات بشری است یعنی خلوت و جلوت) را باید مدنظر قرار دهد که لازمه این امر، ایجاد تعادل و تعامل در ساختارهای عملی اوست.

تبیین این ساختارها را علم اخلاق برعهده دارد که تعیین حدود و ثغور نموده یا چارچوب فکری آن را مبتنی بر اندیشه تعالی بشری(تهذیب اخلاق)و زیست اجتماعی(سیاست مدن و تدبیر منزل) نماید. لذا برای تبیین این ساختارها علمای اخلاق، فکر اخلاقی (که منظور از آن ذهنیتی است که در پی کسب فضایل اخلاقی است) را توام با عمل توصیف کرده تا آدمی با امعان نظر در آن و سپس عمل به اصول و فروع الهی‌اش به معرفت انسانی و قدسی سوق یابد.

البته ذکر این نکته ضروری است که تخلق به اخلاق چه در حوزه عمل و چه در حوزه نظر، مستلزم میزان اعتقادات و ژرفای فهم اذهان جامعه و سپس عملی شدن آن فهم خواهد بود (و صد البته که ‌آثار و اثرات این عمل نیز به عینه مشهود خواهد شد). اما در این بین و بخصوص در روزگار معاصر توجهات به اخلاق نظری و عنایت به آن گسترش وافی یافته است، اما در حوزه اخلاق عملی میزان کنش‌ها به میزان قابل‌توجهی کمتر شده است، چنانچه مثلا دانستن اعتقاد اشاعره بر حسن و قبح اعمال و مقایسه آن با نظر فلاسفه و حکما ارجح بر عمل به ارکان اخلاقی شده است یا دانستن نظریات ابن مسکویه در تهذیب الاخلاق و مقایسه آن با اخلاق ناصری خواجه نصیر یا اخلاق جلالی علامه دوانی بسیار مهم‌تر از درونی ساختن همان مفاهیم در وجود خویش است؛ یعنی این‌که فردی سال‌ها تلاش می‌کند که موازین اخلاقی و تقسیم‌بندی‌های مختلف آن را از دیدگاه مکاتب و دانشمندان مختلف بررسی کند، اما تلاشی در راه تهذیب اخلاقی خویش بر نداشته و کما فی‌السابق در خلقیات خویش بی‌هیچ تعالی باقی است و این امر منافات با علم اخلاق دارد.

در پی این دیدگاه اخلاق تنها در حوزه نظری (یعنی به شکل مَدرَسی و علمی و نه به شیوه سلوکی و تهذیبی) بررسی می‌شود و به عمل آن‌که لازمه دوام و بقای فضایل اخلاقی در یک جامعه است بذل عنایتی به سبب وجود موانع متعدد درونی، ذهنی و
برونی نمی‌گردد.این در صورتی است که در متون کهن اخلاقی شاهدیم اخلاق‌نگاران گذشته ما در درجه نخست خود حامل و عامل مفاهیم عمیق اخلاقی بوده و سپس آن را تدوین و کتابت کرده‌اند. توضیح این‌که علمای اخلاق‌نویس،‌ منظور از تدوین کتب اخلاقی را سیر در راه تهذیب نفس و سلوک معنوی تلقی کرده و فرد خواننده را سالک راه حقیقت مفروض داشته‌اند.

صدرالمتألهین شیرازی در «مبدا و معاد» ذیل مراتب قوه عملیه آورده است: «مراتب قوه عملیه به حسب استکمال چهار است: اول تهذیب ظاهر، ‌دوم تهذیب قلب، سوم تحلی [آرایش] نفس ناطقه به صور قدسیه،‌ چهارم فناء نفس»1 که همانا طی این مراحل در اسفار چهارگانه سلوکی است که فیلسوف حکیم با طی این اسفار به مقصد نهایی و سعادت قصوی نایل می‌گردد.

همچنین حکیم شیعی بزرگ روزگار صفویه میرابوالقاسم فندرسکی در قصیده معروف خود می‌نویسد:

نام نیکو بر زبان راندن نه چون کردن بود

نام حلوا بر زبان راندن نه چون حلواستی

قول زیبا نیست بی‌کردار نیکو سودمند

قول با کردار زیبا دلکش و زیباستی2

شیخ شهید سهروردی نیز در حکمت الاشراق خویش و در بخش پایانی کتاب وصیت می‌کند کسانی که می‌خواهند حکمت الاشراق را آن‌چنان که شایسته است مطالعه و فهم کنند باید ابتدا به تهذیب نفس و ریاضت پرداخته سپس به مطالعه محتوای آن روی آورند و اگر چنین نباشد بهره‌ای از آن کتاب نخواهند داشت و این امر نشانگر عمق تفکر عمل‌گرایی است که حکمای بزرگ این سرزمین به آن توجه و مبادرت کرده‌اند.

از این‌رو از توجه به اخلاق عملی و رعایت موازین اخلاقی فرد و جامعه رو به سوی کمال معنوی و انسانی رهنمون گشته و فضایل تقویت و رذایل منکوب می‌گردند. زمانی که عملا اخلاق نصب‌العین افراد جامعه قرار گیرد نیکویی و خصال والا در آن جامعه موجب رشد و تعالی فرد به فرد آن جامعه می‌شود.ابن‌عربی می‌نویسد: «بسیاری از مردم بیشتر خلق‌های پسندیده را می‌پذیرند و از برخی از آنها سر باز می‌زنند، این دسته از جمله بدها به شمار نمی‌آیند، اما مرتبه آنها در خیر و خوب بودن بر حسب نیکی‌های آنهاست.

علتی که باعث شده است اخلاق و خصایل مردم متفاوت باشد نفس است»3 و این به معنای آن است که مراتب افراد بر حسب اخلاق‌مداری (در معنای سلوکی، یعنی توجه به درجات باطنی و مراتب متعالی اخلاقی) ایشان است که چه میزان از مفاهیم اخلاقی را درونی ساخته و ملکه نفس خویش کرده‌اند. در متون دینی اسلامی از جمله در قرآن عظیم نیز که کتاب هدایت است درباره‌ نیکی سفارش فراوانی شده؛ چنان‌که می‌خوانیم «آن‌که مرگ و زندگی را بیافرید تا بیازمایدتان که کدامیک از شما به عمل نیکوتر است و اوست پیروزمند و آمرزنده»(ملک، آیه 2)؛ و یا «کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته می‌کنند بهترین آفریدگانند»(بینه، آیه7)4

همچنین نظر به سیر زندگی حضرت رسول(ص) و سیره عملی حضرت علی(ع) در زندگی شصت و اندی ساله بیانگر این موضوع است که عمل به موازین اخلاقی که حاصل آن کسب ملکات والا و فاضله اخلاقی است جایگاهی بس مهم در حیات انسانی دارد، ‌چنان که امیرالمومنین در مذمت علم بی‌عملی می‌فرماید: «بی‌قدر‌ترین دانش دانشی است که بر زبان جاگرفته است و برترین علم علمی است که در همه اندام هویدا باشد.»5

پی نوشت‌ها:

1ـ مبدأ و معاد، ‌ملاصدرا، محمد ذبیحی و جعفر شاه‌نظری،‌ بنیاد حکمت ملاصدرا

2ـ تحفه المراد، ‌میرفندرسکی، ‌به اهتمام فضل‌الله لایق، ‌انتشارات اقبال

3ـ تهذیب الاخلاق، ‌ابن‌عربی، ‌ترجمه زاهد ویسی، ‌نشر جامی

4ـ قرآن کریم ترجمه عبدالمحمد آیتی

5ـ نهج‌البلاغه،‌ ترجمه و شرح فیض‌الاسلام

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.