آن روزها هر مرضی را با اصول طب سنتی تحلیل میکردند؛ مثلا اگر فردی گرممزاج بود، فرآیند درمانیاش با یک بیمار سردمزاج از زمین تا آسمان فرق میکرد.
تا چند دهه پیش، کلماتی مثل «بلغم و صفرا و سودا» کلمات نامآشنایی برای مردم بود و بیماران با روشهای درمانی به سبک طب سنتی خو گرفته بودند؛ همینطور که الان کلماتی مثل «استامینوفن، کلداکس و ژلوفن» برای مردم شناخته شده است و مردم با «سیتیاسکن و ام.آر.آی» خو گرفتهاند.
حالا دیگر طب سنتی و داروهای گیاهی به اندازه طب نوین و داروهای شیمیایی، جای پای محکمی بین مردم ندارد و استقبال به علوم جدید پزشکی و استفاده از خدمات پاراکلینیکی (مثل آزمایشهای تشخیصی و عکسبرداریهای پزشکی) بیشتر از قبل شده است.
اما با همه این اوصاف، هنوز هم طب سنتی و داروهای گیاهی، طرفداران خاص خود را دارد؛ هرچند که دیگر آن فروغ گذشته را ندارد و دوران اوج خودش را از دست داده است.
در این بین، همیشه این پرسش و دغدغه وجود داشته است که چه کسی داروی گیاهی را بفروشد و درواقع چه کسی مجاز است که داروهای طب سنتی را به مردم ارائه کند؟
در جواب این پرسش، شاید خیلیها با خودشان فکر کنند که داروی گیاهی خطر چندانی برای سلامت بیمار ندارد و خیلی هم فرق نمیکند که چه کسی این داروها را بفروشد، اما جالب است بدانید خطر برخی داروهای گیاهی دستکمی از خطرات سوءمصرف داروهای شیمیایی ندارد.
یعنی اینطور نیست که فکر کنیم چون یک داروی گیاهی، منشأ طبیعی دارد، پس این دارو هیچ خطر و عارضهای برای بیمار به همراه ندارد یا اینکه فکر کنیم اگر دارویی محصول فرآیندهای شیمیایی بود، حتما این دارو عوارض دارد و نباید آن را مصرف کنیم.
کار داروخانه گیاهی چیست؟
قاعده کلی در نظام سلامت این است که چه داروی گیاهی و چه داروی شیمیایی باید حتما با نظر اهل فن آن تجویز شود، چون خیلی اوقات تاثیر مخرب مصرف خودسرانه یک گیاه دارویی میتواند روی همه داروهای شیمیایی را سفید کند و فرد را به حالت مرگ بکشاند.
این اهل فن هم که از آن حرف میزنیم یا باید درسخوانده این کار بوده یا حداقل تجربه کافی برای تجویز یک گیاه دارویی را داشته باشد.
به اینجای گزارش که میرسیم، احتمالا شما یاد عطاریها میافتید؛ همان مغازههای کوچکی که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را به عنوان شفابخش و قوتدهنده به متقاضیان میفروشند.
نمیخواهیم بگوییم که همه آنها مشکل دارند و نباید در این حیطه فعالیت کنند، ولی نباید یادمان برود که به گفته دبیر انجمن تولیدکنندگان داروهای گیاهی، اکنون ده هزار عطاری غیرمجاز در کشور فعالیت میکنند. جعفر میرفخرایی به باشگاه خبرنگاران جوان توضیح داده است که فقط 4500 عطاری مجاز در کشور وجود دارد.
اگر بحث عطاریهای غیرمجاز را وسط نکشیم و دنبال چرایی برخورد نکردن با اینگونه تخلفها نباشیم، دغدغه مهم بعدی این است که دستکم باید جلوی تخلف در عطاریهای مجاز را بگیریم.
داستان از این قرار است که یک عطاری اصلا حق ندارد داروی گیاهی بفروشد، چون گیاه دارویی باید حتما با تجویز پزشک مصرف شود، نه اینکه یک عطار در کنار فروش گلگاوزبان و زعفران، داروی گیاهی را هم به دست بیمار برساند.
تا اینجای کار احتمالا شما هم با ما موافق باشید که نباید اجازه داد داروهای گیاهی که باید حتما تحت نظر یک پزشک معالج مصرف شود، به همین راحتی در اختیار عطاریها قرار بگیرد، اما بتازگی بحث جدیدی مطرح شده که براساس آن قرار شده است برخی داروهای گیاهی در داروخانههای گیاهی به فروش برسد.
این داروخانههای گیاهی قرار است از سوی دانشآموختگان گیاه دارویی و گیاه پزشکی افتتاح شود تا هم آنها صاحب کسب و کار شوند و هم دیگر عطاریها پا در کفش فروش داروهای گیاهی نکنند.
در این داروخانهها، داروهای گیاهی که وزارت بهداشت آنها را تائید کرده باشد، به فروش خواهد رسید و البته این داروخانهها در مقام حرف و البته نه در مقام عمل، حق ندارند داروهای شیمیایی را هم در کنار داروهای گیاهی بفروشند.
در داروخانه گیاهی باید فقط داروی گیاهی به فروش برسد و البته باید به این نکته هم اشاره کنیم که گیاه دارویی با داروی گیاهی فرق دارد، یعنی عطاری شاید این حق را داشته باشد که یک گیاه را که خاصیت دارویی دارد به فروش برساند، ولی همان عطاری حق ندارد که داروی گیاهی را که ممکن است از ترکیب چند گیاه مختلف دارویی به دست آمده است، خودسرانه به خورد بیمار بدهد.
همه مدعی فروش داروی گیاهیاند
در همین لحظه که این گزارش را میخوانید، هنوز مجوز قطعی برای راهاندازی داروخانههای گیاهی صادر نشده است، اما از یک طرف وزارت بهداشت بدش نمیآید که این داروخانهها را هر چه زودتر افتتاح کند و از طرف دیگر، داروسازان مخالف این کار هستند و آن را تداخل در کار داروسازی به حساب میآورند.
چند هفته قبل هم جعفر میرفخرایی، دبیر انجمن تولیدکنندگان داروها و فرآوردههای گیاهان دارویی به ایرنا توضیح داد که صدور مجوز فعالیت داروخانههای گیاهی یا داروخانههای سلامت در دست بررسی است و دانشآموختگان رشتههای داروسازی گیاهی میتوانند در این داروخانهها فعالیت کنند.
موافقان بر این عقیدهاند که برای رونق گرفتن فروش داروهای گیاهی و سروسامان دادن به بازار اشتغال فارغالتحصیلان گیاه دارویی و گیاه پزشکی، تاسیس این داروخانهها پرفایده است.
اما گروهی که در این وسط، شمشیر را از رو بسته و مخالف صددرصدی تاسیس داروخانههای گیاهی است، فارغالتحصیلان رشته داروسازی هستند.
رئیس انجمن داروسازان چند روز قبل بصراحت اعلام کرد: با راهاندازی داروخانههای گیاهی بشدت مخالفیم.
دلایل رهبر مژدهیآذر برای اعلام مخالفت هم در جای خود قابل بحث و تامل است. او به ایسنا گفته که اولا برای داروخانه گیاهی داروساز گیاهی لازم داریم، یعنی داروسازی که فقط دوره طب سنتی را گذرانده باشد که ما چنین چیزی در ایران نداریم. همچنین داروسازان فعلی هم در داروهای شیمیایی و هم در داروسازی گیاهی مهارت دارند؛ بنابراین ما لزومی برای تاسیس داروخانه گیاهی نمیبینیم.
خطر بعدی که مژدهیآذر، آن را دور از انتظار نمیداند، تداخل وظیفهای است که احتمال دارد بین فعالیت داروخانههای شیمیایی و داروخانههای گیاهی به وجود بیاید.
به قول او «تضمینی وجود ندارد که این داروخانهها در آینده تبدیل به داروخانههای شیمیایی نشوند، زیرا مسئولان آن داروسازانی هستند که در داروهای شیمیایی نیز اطلاعات کلی دارند و اینها دولت را قانع خواهند کرد که داروهای شیمیایی را هم ارائه کنند. در نتیجه نظام اقتصادی داروخانهداری که الان فلج است، فلجتر و زمینگیر خواهد شد و زمینه تخلفات نیز فراهم خواهد شد.»
حالا اگر از چشم فارغالتحصیلان گیاه پزشکی و دارویی به این داستان نگاه کنیم، آنها هم به خود حق میدهند که پس از سالها درس خواندن، شغل و پیشهای داشته باشند و در راستای تخصصشان نان دربیاورند.
اما بابک مصباحی، عضو هیات مدیره انجمن داروسازان ایران و تهران در گفتوگو با جامجم، تاکید میکند که کلا مخالف حضور عطارها و فارغالتحصیلان گیاه پزشکی در بحث فروش داروهای گیاهی است.
«درمانهای دارویی تکهتکه میشود و یکپارچگیاش را از دست میدهد»، «کار تخصصی کمرنگتر میشود»، «اقتصاد داروخانهها به هم میریزد»؛ اینها مهمترین استدلالهایی است که مصباحی در توضیح دلیل مخالفتهایش به ما میگوید.
به اعتقاد او، کسی که در کار فروش داروهای گیاهی است ـ اعم از داروهای گیاهی و داروهای شیمیایی ـ باید مطالعات بالینی داشته باشد؛ یعنی با عملکرد بدن انسان آشنایی داشته و نه اینکه فقط دورههای آشنایی با گیاهان دارویی را گذرانده باشد.
اگر با حرفهای مصباحی جلو برویم، او پیشنهاد میدهد کار فروش داروهای گیاهی را هم به داروخانه دارها بدهند؛ چون آنها تخصص این کار را دارند و از بالین بیمار، سر درمیآورند.
البته این اتفاقی است که همین الان هم در بعضی داروخانهها وجود دارد؛ یعنی داروخانهای که کارش فروش داروهای شیمیایی است، علاوه بر فروش محصولات آرایشی و بهداشتی، گاهی غرفهای را هم به فروش داروهای گیاهی اختصاص میدهد.
به هر حال، تاسیس داروخانههای گیاهی، هنوز در مرحله بررسی نهایی است و تا حالا هم به صورت رسمی، داروخانه گیاهی در کشور، اعلام موجودیت نکرده و مجوزی هم برای این کار صادر نشده است، اما واضح است برای صدور مجوز باید همه جوانب کار در نظر گرفته شود تا به اصطلاح، نه سیخ بسوزد و نه کباب.
این اتفاق هم زمانی میافتد که برای تاسیس داروخانههای گیاهی، هم مصلحت داروسازان و هم مصلحت فارغالتحصیلان گیاه پزشکی و طب سنتی در نظر گرفته شود؛ طوری که با نظارت جدی بر کار داروخانههای گیاهی، اجازه ندهند داروخانههای گیاهی، پا در کفش داروخانههای فعلی بکنند و با حمایت از فعالان طب سنتی، آنها هم به چرخه درمان وارد بشوند.
در غیر اینصورت اگر بخواهیم بیخود و بیدلیل، چوب لای چرخ فعالان طب سنتی بگذاریم و آنها را کلا از فعالیتهای دارویی محروم کنیم، آن وقت دیگر باید منتظر باشیم که در دل هر کوچه و خیابانی، یک عطاری جدید و غیرمجاز متولد بشود و در نتیجه، وضع آمار عطاریهای غیرمجاز ما از این هم که هست، بدتر خواهد شد.