سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

رصد رسانه های کاغذی؛

خدا را شکر چادری ام /رازگشایی از بیکاری پاییزی/ایران کجا کوبا کجا؟

افزایش آمار بیکاری در پاییز امسال در مقایسه با سال گذشته مورد توجه رسانه های اقتصادی قرار گرفت .

 به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،یکی از موضوعات اقتصادی که مورد توجه رسانه ها افزایش آمار بیکاری در پاییز امسال در مقایسه با سال گذشته بود .

دنیای اقتصاد در این باره نوشت : مرکز آمار ایران گزارش فصل پاییز نتایج آمارگیری نیروی کار را منتشر کرد. بررسی روند شاخص‌های بازار کار ایران به‌ویژه نرخ بیکاری و اشتغال بیانگر این است که طی یک سال گذشته، با وجود کاهش اشتغال،‌ نرخ بیکاری (میانگین سالانه) روند نزولی خود را همچنان ادامه داده است. موضوعی که نشان می‌دهد در کنار نرخ بیکاری، آمارهای دیگر اشتغال مثل «تعداد شاغلان» و «نرخ مشارکت» را نیز برای بررسی تحولات بازار کار باید مدنظر قرار داد.

آمارها نشان می‌دهد با وجود کاهش نرخ بیکاری، روند ایجاد شغل در اقتصاد در ایران نیز در سه فصل نخست سال جاری نسبت به سه فصل نخست سال گذشته، «منفی» بوده و کاهش بیکاری، عمدتا به دلیل کاهش «نرخ مشارکت» (نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت) رخ داده است. هرچند پس از حذف اثرات فصلی، میانگین سالانه تعداد شاغلان در فصل پاییز در مقایسه با فصل تابستان، با افزایشی نسبی مواجه بوده است. یکی از نکات گزارش جدید اشتغال مرکز آمار، اشاره به این موضوع است که بیش از 38 درصد شاغلان در ایران، بیش از 49 ساعت در هفته کار می‌کنند که بیش از حد 48 ساعتی در نظر گرفته شده در استاندارد جهانی «کار شایسته» است.

1. آخرین تحولات شاخص‌های نیروی کار
براساس آخرین گزارش مرکز آمار ایران در پاییز سال 1393 عمده‌ترین تحولات شاخص‌های نیروی کار به شرح ذیل بوده است:

نرخ مشارکت اقتصادی در پاییز 93 رشد 0.1درصدی نسبت به فصل تابستان داشته و به 37.3 درصد رسیده است. نرخ بیکاری نیز از 9.5درصد در تابستان امسال به 10.5درصد افزایش یافته است. نرخ بیکاری جوانان 24-15 سال نیز از 22.5درصد در تابستان 93 با رشد حدود 3 درصدی به 25.7 درصد افزایش یافته است.

 سهم بخش‌های مختلف از اشتغال
اما در مورد سهم بخش‌های مختلف اقتصادی در اشتغال نیز شاهد تغییراتی بوده‌ایم. سهم بخش کشاورزی در اشتغال از حدود 19درصد به 16.8درصد کاهش یافته است. سهم بخش صنعت و خدمات نیز از 33.6درصد در تابستان 1393 به 34.4 درصد در پاییز 93 و سهم بخش خدمات نیز از 47.4درصد به 48.8 درصد افزایش یافته است.

 کار زیاد 38 درصد از شاغلان
آمارهای درج‌شده در گزارش جدید مرکز آمار از شاخص‌های اشتغال کشور در پاییز سال جاری، بیانگر این است که از کل تعداد شاغلان کشور (افراد 15 ساله و بیشتر)، بالغ بر 38 درصد از آنان بیش از 49 ساعت در هفته کار می‌کنند. گزارش منتشر شده در توضیح این شاخص یعنی «نسبت افراد با ساعت کار بیش از 49 ساعت»، اضافه کرده است که «این شاخص که یکی از نماگرهای کار شایسته است، نشان می‌دهد در کشور سهم زیادی از شاغلان بیش از حد استاندارد کار می‌کنند.»

در این زمینه، بررسی‌های «دنیای اقتصاد» نشان می‌دهد در سال‌های اخیر، شاخص «ساعت کار» به‌عنوان یکی از نماگرهای معرف «کار شایسته» در سطح جهان مطرح شده است. عبارت «کار شایسته» نیز نخستین بار از سوی دبیر کل سازمان بین‌المللی کار (ILO) مطرح شد و تعریف آن، به صورت «فرصت‌هایی برای زنان و مردان جهت به دست آوردن و حفظ کار خوب و سودمند از لحاظ اقتصادی در شرایط آزادی، برابری، امنیت و وقار انسان» بیان شد.
در این زمینه، بررسی‌های صورت گرفته بیانگر این است که «تعداد ساعات کاری بیش از حد» (بیش از 48 ساعت) برای سلامت جسمی و روانی افراد و به تبع آن، سلامت جامعه مضر است و تعادل بین کار و زندگی افراد را بر هم می‌زند. این پدیده، اغلب به دلیل نامتناسب بودن «دستمزدهای پرداختی» بروز می‌یابد و یکی از پیامدهای نامطلوب آن نیز «کاهش بهره‌وری در کل اقتصاد» است.

به همین دلیل نیز، سازمان بین‌المللی کار در نخستین قطعنامه خود، تصریح کرد که میزان ساعت کار هفتگی افراد شاغل، نباید بیش از 48 ساعت باشد.

2. تداوم روند نزولی نرخ بیکاری
نرخ بیکاری (میانگین سالانه) طی دو سال اخیراز روند نزولی مداومی برخوردار بوده، به نحوی که از 12.8درصد در تابستان 1391 به 10.3 درصد در تابستان 1393 کاهش یافته است و در فصل پاییز 1393بدون تغییر، رقم 10.3 درصد را ثبت کرده است. به‌طور طبیعی انتظار می‌رود سیر نزولی نرخ بیکاری، بیانگر بهبود اوضاع اشتغال در بازار نیروی کار باشد؛ اما آیا روندهای اشتغال این موضوع را تایید می‌کند؟
 
 3. صعود و نزول اشتغال
جمعیت شاغل نیروی کار (میانگین سالانه) از بهار سال 1391 از حدود 20میلیون و460 هزار نفر طی یک روند صعودی تا تابستان 1392 حدود یک میلیون نفر افزایش داشته و به 21 میلیون و 600 هزار نفر رسیده است، اما از تابستان سال 1392 روند میانگین جمعیت شاغل نیروی کار نزولی شده و تا یکسال بعد یعنی تا تابستان سال 1393،به حدود 20 میلیون و 900 هزار نفر کاهش یافته است، البته در فصل پاییز سال جاری اوضاع اشتغال بهتر شده و با رشد 6/0 درصدی به بیش از 21میلیون نفر رسیده است.

  روند ایجاد اشتغال (در سال منتهی به هر فصل نسبت به مدت مشابه سال قبل) نیز نشان می‌دهد که از پاییز سال 91 روند ایجاد اشتغال صعودی شده و در اوج خود در تابستان 1392 به حدود یک میلیون نفر شغل رسیده است، اما پس از آن این روند کاهشی شده، به‌طوری که در زمستان سال 92 تنها حدود 200 هزار شغل جدید ایجاد شده است. این روند کاهشی در سال بعد نیز ادامه داشته، به‌طوری در بهار سال 1393 روند ایجاد اشتغال منفی شده و در تابستان سال 1393 حدود 700 هزار شغل از دست رفته است. در پاییز 93 از این رقم منفی کاسته شده وتعداد شغل‌های کاهش یافته در این فصل به حدود 470 هزار شغل تقلیل یافته است.
 
 4. واگرایی میان اشتغال و بیکاری
بررسی روند میان نرخ بیکاری و میزان اشتغال نشان می‌دهد که اگر چه روند نزولی نرخ بیکاری تا تابستان 1392 با روند صعودی اشتغال همخوانی دارد،‌ اما از پاییز 1392 روند نرخ بیکاری با روند اشتغال همخوانی ندارد. در حالی که روند نزولی نرخ بیکاری ادامه یافته است، اما اشتغال با کاهش همراه شده است. سوال این است که عامل این واگرایی میان نرخ بیکاری و اشتغال چه بوده است؟

نرخ بیکاری متاثر از دو عامل جمعیت فعال و جمعیت شاغل است، به نحوی که افزایش جمعیت شاغل اثر کاهنده بر نرخ بیکاری و افزایش جمعیت فعال اثر افزاینده بر نرخ بیکاری دارد.
طی یک سال اخیر میزان جمعیت شاغل نه تنها افزایش نیافته، بلکه با کاهش نیز مواجه شده است. بنابراین عامل اصلی موثر بر کاهش نرخ بیکاری را باید در کاهش در برآورد جمعیت فعال جست. برآورد جمعیت فعال نیز خود تابعی از جمعیت بالای 10 سال و برآورد نرخ مشارکت نیروی کار است. کاهش نرخ مشارکت، ازطریق کاهش جمعیت فعال به کاهش نرخ بیکاری خواهد انجامید.

میانگین جمعیت فعال نیروی کار نیز از بهار سال 91 با مقدار 23 میلیون و 380 هزار نفر با روندی صعودی به مسیر خود ادامه داده، به‌طوری که تا تابستان سال 92 این مقدار به اوج خود رسیده و عدد 24 میلیون و 340 هزار نفر را تجربه کرده است، اما از تابستان سال 92 میانگین جمعیت فعال نیروی کار طی یک روند نزولی تا یک ‌سال بعد یعنی تابستان سال 93 به 23 میلیون و 300 هزار نفر رسیده است، اگرچه در فصل پاییز سال 1393 این رقم افزایش یافته و به 23 میلیون و 460 هزار نفر رسیده و نسبت به دوره قبل رشد 0.7درصدی را تجربه کرده است.


«خدارا شکر چادری ام »

تیتر یک وطن امروز اما متفاوت از  سایر رسانه ها  بود ،  این روزنامه مصاحبه ای مفصل  با آزاده نامداری،  مجری مطرح تلویزیون داشته است ، وی در این مصاحبه به چادری بودن خود افتخار کرده است و گفته است : مردم به من می گویند آفرین به چادرت ،‌شانیت چادر به مشکی بودن آن است و من آن را پذیرفته ام .

موضوع رابطه ایران و آمریکا نیز همچنان مورد توجه رسانه هاست

«بيشتر توضيح دهيد آقاي اوباما!»

 روزنامه رسالت، با اشاره به سخنان چند روز پیش رئیس‌جمهور آمریکا در باره ایران، پذیرش نگرانی‌های مشروع دفاعی ایران از جانب وی را مهم‌ترین بخش سخنان اوباما دانسته و در این باره نوشته است : اخيرا رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا به نکات معناداري در خصوص جمهوري اسلامي ايران و قدرت منطقه اي کشورمان اشاره کرده است. اوباما اين سخنان را در مصاحبه پايان سال نو ميلادي خود با راديو ملي آمريکا (NPR) مطرح کرده است:

" نگراني هاي مشروع دفاعي ايران را از منظر توسعه قابليت هاي نظامي با توجه به تجربه جنگ هشت ساله اين کشور با عراق درک مي کنم ،اما حمايت هاي ايران از گروه هايي چون حزب الله که اسرائيل را تهديد مي کنند توجيه پذير نيست!"

در خصوص اظهارات اخير اوباما لازم است 6 نکته مهم را مدنظر قرار دهيم :

1- بدون شک مهم ترين قسمت از مصاحبه اوباما، اعتراف وي نسبت به نگراني هاي دفاعي مشروع ايران است. او ابتدا به عنوان بالاترين شخصيت سياسي و حقوقي در آمريکا اين نگراني را مشروع مي داند و حتي براي اين گزاره يک شاهد مثال عيني ( جنگ عراق و دفاع هشت ساله ايران ) مي آورد اما نتيجه اي که در نهايت از آن استخراج مي کند،"مذموم بودن حمايت ايران از گروههاي مقاومت" است!به عبارت بهتر، ميان " مقدمه" و " موخره" اوباما و صغري و کبرايي که او چيده است، تناسبي وجود ندارد. اين عدم همخواني و تناسب نه معلول ذهن آشفته اوباما و نه مرهون عدم توانايي آن در ايجاد يک سنخيت ساده است، بلکه از يک سو محصول ترس و واهمه شديد واشنگتن از تل آويو و لابي هاي صهيونيستي و از سوي ديگر، متاثر از سياست کلان " وارونه سازي حقايق خاورميانه مطابق اهداف منطقه اي کاخ سفيد" است. اين سياست کلان و آن ترس نهادينه شده از تل آويو همچنان در حوزه سياست خارجي آمريکا جاري است، اما اعتراف بالاترين مقام آمريکا نسبت به نگراني هاي مشروع دفاعي ايران موضوعي بس قابل تامل است.

2- در علم حقوق و در حوزه حقوق بين الملل عمومي، زماني که يک دولت نسبت به يک واقعيت اذعان مي کند، اين اذعان داراي " آثار" و " عواقب" خواهد بود. به عنوان مثال زماني که يک دولت نسبت به اشغالگري خود در قبال کشوري ديگر اذعان مي کند، " نامشروع بودن حضور آن در خاک کشور مذکور" به صورت خودکار به اثبات مي رسد. در اين صورت "خروج فوري از کشور اشغال شده" نيز حکمي کاملا مقبول و خدشه ناپذير( حکمي که در قبال آن نمي توان تقاضاي دادخواهي مجدد کرد) به شمار مي آيد. حال رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا نسبت به نگراني هاي مشروع دفاعي ايران در منطقه اذعان کرده است. او حتي يک مرحله نيز پا را فراتر گذاشته و به " جنگ عراق" اشاره کرده است. به راستي آثار و عواقب چنين اذعاني چگونه بايد مورد ارزيابي و پيگيري حقوقي قرار گيرد؟ نکته جالب توجه اينکه اوباما در اظهاراتش نهايت محافظه کاري ممکن را به خرج داده و نگراني هاي مشروع دفاعي ايران را به گذشته ( دوران دفاع مقدس) ارجاع داده است! او اشاره اي نسبت به حضور پايگاههاي نظامي آمريکا و به تازگي انگليس در خليج فارس،احداث ايستگاههاي نظامي آمريکا در کشورهاي همسايه شمالي ايران، وجود پايگاه اينجرليک در ترکيه، استقرار نيروهاي نظامي آمريکا در افغانستان ، تهديدات طالبان و القاعده در پاکستان و تهديدات داعش و گروههاي تکفيري ساخته و پرداخته غرب و ارتجاع عرب در عراق و ....نکرده است!

3- تهديدات مستمر و مزمن غرب، دستيابي کشورهايي مانند پاکستان و هند به بمب هسته اي و هزاران دليل و فاکتور ديگر ايجاب مي کند که جمهوري اسلامي ايران توان دفاعي خود را در برابر هرگونه تهديد بالقوه و بالفعل تقويت کند. بسياري از تهديدات بالقوه با يک تحول فوري مي تواند به تهديدات بالفعل تبديل شود! نگاه مبنايي ما نسبت به بسط و گسترش توان دفاعي خود، با تکيه بر دو مولفه" آموزه هاي ديني" و " حقايق پيراموني" تبديل مي شود. بر اساس آموزه هاي ديني، جمهوري اسلامي ايران هيچ گاه به عنوان يک طرف متهاجم ، متخاصم و طرفدار جنگ در منطقه و جهان دست به اقدامي نخواهد زد و هرگونه اقدام نظامي ايران در قبال تحولات منطقه " ماهيت دفاعي" دارد. حتي در مذاکرات هسته اي نيز بارها تاکيد شده است که بر اساس فتواي مقام معظم رهبري ، جمهوري اسلامي ايران ساخت و استفاده از بمب اتمي را حرام مي داند. از اين رو دليل اصلي عدم توليد بمب اتمي و ديگر سلاح هاي ممنوعه ( از همان سلاح هايي که آمريکا در دهها نبرد نامشروع مانند فاجعه ناکازاکي و هيروشيما و فلوجه عراق از آنها استفاده کرده است)، نگاه ديني ما نسبت به اين مقوله است.

4-در حوزه پيراموني ، ما با تهديدات متعددي مواجه هستيم که همين موضوع توسعه توان موشکي و دفاعي جمهوري اسلامي ايران را خدشه ناپذير مي سازد.ايهود اولمرت نخست وزير سابق رژيم صهيونيستي نسبت به وجود دهها سلاح ممنوعه اتمي در زرادخانه هاي اسرائيل اعتراف کرده است. از اين رو بر خلاف القائات اوباما، نه تنها رژيم اشغالگر قدس از دايره نگراني هاي مشروع ايران خارج نيست، بلکه در کانون و مرکز اين دايره قرار دارد. در چنين شرايطي حمايت جمهوري اسلامي ايران از گروههاي مقاومت اسلامي در فلسطين و لبنان و تلاش مقدس کشورمان در تقويت محور مقاومت هم توجيه " ديني" و هم توجيه " واقع بينانه" دارد. اگر رئاليستي ترين نظريه پردازان و تئوريسينهاي مسائل بين الملل با نگاهي بي طرفانه بر محيط خاورميانه و سوابق رژيم صهيونيستي متمرکز شوند،متوجه نگراني هاي مشروع دفاعي جمهوري اسلامي ايران خواهند شد.

5- واقعيت امر اين است که اساسا مقامات کاخ سفيد نه صلاحيت حقوقي و قانوني "صدور مشروعيت فعاليتهاي دفاعي ايران" را دارند و نه متعاقبا در تعيين حدود و ثغور صاحب اختيار هستند! حتي آمريکا به لحاظ حقوقي صلاحيت شناسايي يا عدم شناسايي اين مشروعيت را ندارد. در اين جا قوه عاقله مرکزي کشورمان با توجه به اصول ديني و اعتقادي از يک سو و با استناد به آنچه در معادلات پيراموني مي گذرد، ميزان و نحوه بسط و گسترش توان دفاعي را تعريف مي کند. فراتر از آنچه ذکر شد، اوباما نبايد فراموش کند که کشور متبوعش نه تنها مرجع تاييد يا عدم تاييد مشروعيت اقدامات دفاعي ايران نيست، بلکه خود جزئي لاينفک از نگراني هاي مشروع دفاعي کشورمان محسوب مي شود. حمايت مستمر از رژيم صهيونيستي و حضور نظامي و امنيتي آمريکا در برخي کشورهاي پيراموني و بحران‌سازي هاي مزمن آمريکا در منطقه ( مانند تاسيس داعش و حمايت از گروههاي تکفيري) مواردي نيست که اوباما بتواند آنها را کتمان کند. حتي در مثال جنگ عراق ، که اوباما خود نيز به آن اشاره کرده است، دولت آمريکا به عنوان اصلي ترين حامي غربي صدام بايد پاسخگوي خون مقدس دهها هزار شهيد دوران دفاع مقدس باشد. از اين رو اوباما فراموش نکند که کشورش " تعيين کننده بازي در فضاي بحران " نيست، بلکه خود جزئي از بحران است!

6- با همه اوصافي که ذکر شد، به نظر مي رسد لازم است اوباما کمي بيشتر در خصوص آنچه اخيرا اظهارکرده است توضيح دهد! اگر اوباما واقعا نگراني هاي مشروع دفاعي ايران را درک کرده است، طرح موضوع انحرافي " توان موشکي ايران" در مذاکرات هسته اي چه معنا و مفهومي دارد؟ مقامات آمريکايي در دو مذاکره تعيين کننده و حساس يعني " وين 6" و " وين 8" با استناد به همين مسئله مانع از رسيدن به توافق نهايي شدند و حتي يکبار نيز در مذاکرات وين 4 با مانور کاذب حول توان موشکي ايران مانع از آغاز نگارش پيش نويس توافقنامه شدند. از سوي ديگر،لازم است اوباما توضيح دهد چگونه در حالي که نگراني هاي مشروع دفاعي ايران را با استناد به تهديدات پيراموني کشور درک مي کند، زماني که بحث حمايت ايران از حماس و حزب الله به ميان مي آيد و حمايتهاي نظامي کشورمان مانع از استمرار نسل کشي و توحش صهيونيستها در غزه و لبنان مي شود به يکباره همه پازلها را بر هم مي زند و به دفاع از رژيم کودک کش و منفور صهيونيستي مي پردازد؟ بهتر است مقامات وزارت امور خارجه کشورمان از اوباما بخواهند تا در خصوص "درک خود از نگراني هاي مشروع دفاعي ايران" بيشتر سخن بگويد. اين خود مي تواند مصداق يک ديالوگ سازنده، ولو کوتاه و غير مستقيم باشد!


«ایران کجا و کوبا کجا؟»

 روزنامه جوان معتقد است :  که تفاوت ایران و کوبا فراتر از آن است که بتوان انتظار تغییری از جنس تغییر در روابط کوبا و آمریکا را در روابط ایران و آمریکا دید.

«در عالم نهضت‌هاي زيادي واقع شده است و انقلاب‌هاي بسيار، لكن اكثر نهضتي بوده است از ظالمي بر ضد ظالم ديگر، از يك ستمكاري براي ستمكار ديگر. نهضت‌ها همچون نبوده كه همه آنها نهضت‌هاي صحيح باشد، بلكه غالباً نهضت‌هايي بوده است كه يك رژيم ظالمي آمده است و رژيم ظالم ديگر را از بين برده است و خودش جايگزين آن مي‌شده است و به ظلم ادامه مي‌داده است... فرق است مابين قيام‌هايي كه براي خدا نباشد. قيام‌هايي كه براي منفعت دنيايي نباشد، براي غلبه يك كسي بر كس ديگري باشد، براي پيروزي يك قدرت بر قدرت ديگر باشد، اين قيام‌ها فرق دارد با قيامي كه لله باشد. آنها اين نكته را نمي‌دانستند كه قيام لله كيفيتش، ماهيتش با قيام‌هايي كه غيرخدايي باشد، هر چه باشد، اين با هم فرق دارد. قيام لله پشتوانه‌اش قدرت خداست...» (صحيفه امام، جلد 13، ص 137)

چند روز پيش و پس از مقاومت 50 ساله ملت و دولت كوبا، دولت امريكا اعلام كرد در سياست‌هاي خود در قبال كوبا تجديد نظر مي‌كند. امريكا اعلام كرد تحريم‌ها عليه كوبا بي‌فايده است و اين منازعه نفعي براي امريكا نداشته است. اگر چه نيت دولتمردان امريكا هنوز داراي زواياي پنهاني است كه قابل قضاوت نيست اما ارتباط گسترده و ايجاد سفارتخانه مي‌تواند زمينه‌سازي فروپاشي كم‌هزينه كوبا باشد. كما اينكه دو روز پس از اعلام اوليه، رئيس‌جمهور امريكا خواستار تغيير نظام سياسي كوبا شد. پس از اين اتفاق،‌ تحليل‌هاي مختلفي در ايران صورت گرفت و قرابت بينا ذهني بين ايران و امريكا و كوبا و امريكا موجب قضاوت‌هاي مختلفي شد. عده‌اي اين سياست امريكا را نتيجه مقاومت و ايستادگي كوبا دانستند و ادامه اين مشي در جمهوري اسلامي ايران را موجب تغيير سياست‌هاي امريكا اعلام كردند چرا كه تحريم 50 ساله كوبا بي‌فايده و در نتيجه موجب بازنگري در سياست‌هاي امريكا شده است اما دسته ديگري كه همه مشكلات كشور را در برقراري رابطه با امريكا قابل حل مي‌دانند، «الگوي كوبا» را براي حل منازعه ايران و امريكا پيشنهاد و اعلام كردند منازعه و مقاومت بي‌فايده است. ما هم بايد مثل كوبا عمل كنيم و از وضعيت موجود در امريكا استفاده و مسائل خود را حل كنيم.

تعميم «الگوي كوبا» به انقلاب اسلامي مبتني بر آنچه در صدر اين نوشته از امام نقل شد و همچنين مباني و خاستگاه انقلابي اسلامي، نوعي نگاه تقليل‌گرايانه به آرمان‌ها و جايگاه انقلاب اسلامي در جهان معاصر است. ممكن است در تعاملات و منازعات شكلي ايران و امريكا تشابهاتي با رفتار كوبا و امريكا باشد اما اين كجا و آن كجا. پيش از پرداختن به تفاوت‌هاي مبنايي و ماهوي، مي‌توان تشابهات شكلي و مشترك را اينگونه برشمرد: ايستادگي طولاني مدت دو دولت و دو كشور در مقابل امريكا قابل ستايش است. حفظ روحيه انقلابي و مردمي بودن مسئولان، مهاجرت اپوزيسيون دو كشور به امريكا، تك محصولي بودن دو كشور، ضديت با استكبار و امپرياليسم و زير بار سلطه غرب نرفتن و امريكا را رأس استكبار دانستن از جمله مشتركات ايران و كوبا در مقابل امريكا است. اما ماهيت حقيقي،‌ تفاوت‌هاي ماهوي در اهداف،‌ دلايل وقوع، خاستگاه قيام و ايدئولوژي مبارزه از جمله عوامل اساسي در تفاوت دو انقلاب است كه با استناد به سخنان امام (ره) در صدر اين نوشته آن را يادآور شديم.

1- كوبا كشوري منزوي (انزواي جغرافيايي و جزيره‌اي در دريا) و داراي محدوديت سرزميني بدون عمق استراتژيك جهاني است حال آنكه ايران در قلب جهان اسلام واقع است و علاوه بر جهان اسلام متصل به حوزه تمدني ايران در آسياي ميانه و قفقاز است.

2- كوبا در طول 50 سال گذشته مشغول دفاع و حفاظت از خود بوده است. حال آنكه انقلاب اسلامي علاوه بر حراست از وجود خود، گسترش نفوذ خود در منطقه را به انجام رسانده است و اكنون مهم‌ترين قدرت منطقه از ديدگاه همه قدرت‌هاي بزرگ محسوب مي‌شود.

3- كوبا فرزند شرق ايدئولوژيك و سوسياليست است و فاقد انديشه متمايز و منحصر به فرد بوده و در بلوك شرق تعريف مي‌شود. حال آنكه انقلاب اسلامي داراي انديشه مستقل و الهي است كه با آن به بنيان‌گذاري يك سبك سياسي در جهان معاصر همت گماشت و دست رد بر سينه دو ايدئولوژي (سوسياليسم و ليبراليسم) زد.

4- سوسياليسم يك ايدئولوژي مادي و مبتني بر ماترياليسم تاريخي است كه در مباني با امپرياليسم به يك آبشخور مي‌رسند اما انقلاب اسلامي «قيام لله» بود و مدعاي جهانشمولي آن فراتر از رهاوردهاي انساني است.

5- انقلاب كوبا در يك جزيره محصور محقق شد اما الهام‌بخشي انقلاب اسلامي و تكانه‌هاي آن هنوز جريان هژمون بر جهان را در گيجي نگه داشته است كه نه تنها خود از استثمار و استعمار رهيده است كه ملت‌هاي آزاده جهان را به خروج از سلطه جباران دعوت مي‌كند.

6- كوبا در دوران تحريم فقط توانست در دو حوزه سوادآموزي و پزشكي توفيقات قابل قبولي به دست آورد حال آنكه انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي در بسياري رشته‌ها و حوزه‌هاي علمي درمقام‌هاي اول و برتر جهان قرار دارد كه ذكر آن در اين مختصر نمي‌گنجد.

7- نظام سياسي كوبا يك نظام بسته و خانواده محور است. حال آنكه در انقلاب اسلامي چرخش نخبگان به صورت دائمي و مستمر در جريان است و نظام قومي- قبيله‌اي در آن وجود ندارد.

8- كوبا يك كشور مستعمره و كم‌ريشه بود و در دوران جنگ سرد يكي از پايگاه‌هاي شرق محسوب مي‌شد كه واقعه خليج خوك‌ها نمونه‌اي از آن است كه تا مرز آرايش دو ابرقدرت پيش رفت. حال آنكه ملت ايران داراي تمدن چند هزارساله و داراي نشانه‌هاي هويتي مستقل همچون تاريخ، زبان و فرهنگ است.

9- طبق آموزه‌هاي انبيا و ائمه و ديدگاه‌هاي سياسي امام خميني (ره)، آنچه در كوبا اتفاق افتاده جابه‌جايي يك طاغوت با طاغوت ديگر است. اما در انقلاب اسلامي، هدف «قيام لله» بوده است و غايت سياست هدايت انسان‌ها در مسير كمال الهي تلقي مي‌شود.

10- مشكل غرب با انقلاب اسلامي ماهيتي و منازعه بر سر وجود اسلام سياسي در ايران است اما ماهيت كوبا و امريكا از نگاه دستگاه معرفت اسلامي، از يك خاستگاه و آبشخور مشترك نشئت مي‌گيرد و غايت هر دو اعمال قدرت و حفظ هويت مادي و جغرافيايي است.

11- ملت ايران داراي يك گنجينه پايان‌ناپذير به نام عاشورا است كه نه تنها كوبا بلكه همه تمدن‌هاي بشري از آن محرومند.

12- انقلاب اسلامي مدعاي جهانشمولي و نابودي نظام‌هاي استكباري و طاغوتي دارد.

حال آنكه كوبا به زيست مسالمت‌آميز و رعايت حقوق مادي خود قانع است.

بنابر اين در دستگاه معرفت شناسانه انقلاب اسلامي، منازعه ما و غرب منازعه حق و باطل و كفر و ايمان است. با اين تقسيم‌بندي كوبا در همان بلوكي است كه امريكاست، هرچند كوبا قدرت اعمال خوي سلطه‌گري ندارد.


«نجات اوباما در گرو توافق هسته‌ای با ایران است
»
 
 
روزنامه کیهان هم در این باره نوشت :‌ سال نو میلادی در حالی آغاز شد که اغلب رسانه‌ها و تحلیلگران سیاسی غربی، اوباما را یک ورشکسته سیاسی معرفی کرده و تنها را نجات او از این مهلکه را دستیابی به توافق هسته‌ای دلخواه غرب با ایران می‌دانند.
 
سال ۲۰۱۴ برای رئیس جمهور آمریکا سال خوش یمنی نبود. وعده‌های داخلی و خارجی باراک اوباما محقق نشد و محبوبیت وی به پایین‌ترین حد خود رسید. مسئله‌ای که خود را در انتخابات نمایندگان آمریکا نشان داد. عملکرد اوباما آنقدر افتضاح بود که سردترین انتخابات این کشور طی ۲۰۰ سال گذشته برگزار شد و جمهوری خواهان به لطف ناکامی اوباما توانستند در این میدان پیروز شوند و کنترل قوه مقننه را به دست گیرند.

به اعتقاد کارشناسان، حالا همه نگاه‌ها به مذاکرات هسته‌ای به ایران دوخته شده و آخرین شانس اوباما همین است تا بتواند با تحمیل شرایط فراقانونی و زیاده خواهی‌ها به جمهوری اسلامی، خود را نجات دهد. هدفی که رئیس جمهور آمریکا تاکنون در تحقق آن ناکام بوده و کارشناسان و رسانه‌های غربی هم در ارزیابی‌های خود، شانسی برای اوباما در این قضیه قائل نیستند.

ایران کوبا نیست

روزنامه انگلیسی گاردین در گزارشی به این موضوع پرداخت و نوشت: «در سال ۲۰۱۵، دستاورد دیپلماتیکی بزرگتر از رسیدن به توافق هسته‌ای جامع با ایران، وجود ندارد. مصالحه ایالات متحده با کوبا از منظر تأثیرات جهانی، بسیار کوچک به نظر خواهد رسید، آن هم نه فقط به این جهت که ایرانی‌ها هفت برابر کوبایی‌ها (از لحاظ جمعیتی) هستند.»

بورگر اهمیت این توافق را جلوگیری از رقابت تسلیحاتی در خاورمیانه، دانسته و به روند مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه موسوم به ۱+۵ و نهایتا تمدید گفت‌وگوها تا تابستان سال آینده اشاره کرده است.

وی در این رابطه، در مورد اختلافات موجود میان طرفین نوشته است: «بعد از ۹ ماه چانه‌زنی، این مذاکرات پیچیده و چندبعدی به دو مانع اصلی خلاصه شده است: ظرفیت غنی‌سازی ایران در بلندمدت و سرعت و ابعاد کاهش تحریم‌ها.»

گاردین در مورد نحوه لغو تحریم‌های ایران هم نوشته است: «غرب در حال حاضر پیشنهاد کاهش گسترده و فوری تحریم‌ها در برابر محدود شدن فعالیت‌های ایران را ارائه نمی‌کند. تنها کاری که رئیس‌جمهور «باراک اوباما» می‌تواند انجام دهد، تعلیق موقت تحریم‌های کنگره ایالات متحده است و کشورهای غربی هم تنها حاضرند بخشی از تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل را لغو کنند. بهترین پیشنهادی که غرب می‌تواند ارائه کند، برداشتن تحریم‌های نفتی اتحادیه اروپا است.»

توافقی شبیه معجزه

این روزنامه انگلیسی در گزارش دیگری در این خصوص به نیاز مبرم اوباما به توافق هسته‌ای با ایران اشاره کرده و می‌نویسد: « دستیابی به توافق می‌تواند اوباما را که با انتقادات شدیدی در زمینه سیاست خارجی روبرو است نجات دهد. اوباما در مصاحبه اخیر خود به این مسئله اشاره کرده است که دستیابی به توافق می‌تواند ایران را به یک قدرت موفق منطقه‌ای تبدیل کند. شکست مذاکرات هسته‌ای نیز موجب خواهد شد تا اوباما بزرگترین شانس را برای مشروع نشان دادن سیاست خارجی خود از دست بدهد و موجب خواهد شد تا اوباما تنها بر رویکرد اخیر خود در قبال کوبا تمرکز کند.»

البته گاردین معتقد است جمهوری اسلامی حاضر به پذیرش شروط تحمیلی آمریکا و دست کشیدن از برنامه هسته‌ای خود نیست و پذیرش شرایط هسته‌ای غرب از سوی ایران، چیزی شبیه یک معجزه است.

اهرم نفت و دیپلماسی تهاجمی

معاون سابق وزارت خارجه آمریکا نیز نظری مشابه دارد و معتقد است آنهایی که عقل سلیمی دارند می‌دانند که جمهوری اسلامی شروط آمریکا را نخواهد پذیرفت.

«نیکلاس برنز» استاد دیپلماسی و سیاست بین‌الملل دانشکده «دولت کندی» دانشگاه «هاروارد» در روزنامه «بوستون گلوب» در گزارشی به چشم‌انداز سیاست خارجی دولت «باراک اوباما» رئیس‌جمهور آمریکا در سال ۲۰۱۵ اشاره کرد و نوشت که سال جاری میلادی، پرچالش‌ترین و مهم‌ترین سال‌ در سیاست خارجی «باراک اوباما» به حساب می‌آید.

این گزارش یکی از چالش‌های مهم دولت باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ را توافق جامع هسته‌ای با ایران بیان کرد و نوشت: «اوباما و رهبران اروپایی گروه ۱+۵ صبر زیادی در مذاکرات هسته‌ای با ایران از خود نشان داده‌اند. عقل سلیم در واشنگتن می‌گوید که ایران با توافقی که آمریکا باید برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران در نظر داشته باشد، موافقت نمی‌کند اما افت قیمت نفت و دیپلماسی تهاجمی «جان کری» وزیر خارجه آمریکا به اوباما یک شانس دوباره می‌دهد تا در بهار سال جاری میلادی تهران را متقاعد کند تا به جای اینکه با تحریم‌های سخت‌تر در آینده روبرو شود، با توافق هسته‌ای موافقت کند.»

راه توافق از نگاه سناتور گراهام

یک سناتور آمریکایی هم در اظهاراتی توافق هسته‌ای را منوط به پذیرش شروط آمریکا دانست. لیندسی گراهام، نماینده جمهوری‌خواه مجلس سنای آمریکا بر حمایت قاطع کنگره آمریکا از رژیم صهیونیستی تأکید کرد.

گراهام که با رسانه صهیونیستی «اسرائیل هیوم» گفت‌وگو می‌کرد افزود هیچ چیز مانع از آن نیست که آمریکا در کنار اسرائیل باشد و همزمان از مذاکره با ایران (بدون رفع تحریم‌ها) ـ چنانکه الان انجام می‌دهد ـ حمایت کند.

وی مدعی شد در حال حاضر نمایندگان هر دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات آمریکا این ایده را قبول دارند که تحریم‌ها ایران را به پای میز مذاکره آورد و ایرانی‌ها باید این را بدانند که تحریم‌ها برطرف نمی‌شوند مگر اینکه ما به توافقی دست پیدا کنیم که زندگی با آن برای همه ما راحت باشد.

قدرت ایران در منطقه

به گزارش خبرگزاری‌ها، روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» نیز با اشاره به مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ نوشت: مذاکرات هسته ای، علاوه بر آنکه تغییری در رفتار حکومت ایران ایجاد نکرد، در تلاش برای کاهش نفوذ ایران در منطقه نیز ناموفق بود.

این روزنامه صهیونیستی در ادامه می‌نویسد:ایران همچنان به تحقیقات هسته‌ای و موشکی پیشرفته‌تر ادامه می‌دهد.

جروزالم پست در گزارش خود به دولتمردان آمریکایی سفارش می‌کند برای برچیدن برنامه هسته‌ای فشارها به جمهوری اسلامی را افزایش دهند. این درخواست در حالی مطرح می‌شود که اوباما در نشست سال ۲۰۱۳ سابان با بیان اینکه «اگر می‌توانستم تک تک پیچ و مهره‌های برنامه‌ هسته‌ای ایران را باز می‌کردم و آن را برمی‌چیدم»، به ناتوانی آمریکا در برچیدن برنامه هسته‌ای ایران اذعان کرده بود.









































برچسب ها: بیکاری ، پاییز ، نامداری
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.