سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

دانشجویی که در شب اربعین به 5 نفر جان تازه داد +عکس

اعضای بدن جوان دانشجوی یاسوجی که در سانحه رانندگی مرگ مغزی شده بود، به 5 بیمار نیازمند زندگی دوباره‌ای بخشید.

 به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، سید اردلان هدایتی مقدم، جوان 18 ساله که نخستین سال حضور در دانشکده فنی و حرفه‌ای را تجربه می‌کرد، هنگام بازگشت از دانشگاه در تصادف با خودروی سواری دچار عارضه مرگ مغزی شد.سید حاجی هدایتی مقدم، پدر فداکاری که اعضای بدن پسرش را به بیماران نیازمند بخشید، درباره این ایثار بزرگ گفت:  او  فرزند چهارم من ‌است؛ وقتی در دانشکده فنی و حرفه‌ای پذیرفته شد، با خوشحالی به خانه آمد. به من و مادرش می‌گفت می‌خواهم با درس خواندن و یک کار مناسب، همه زحمات شما را جبران کنم. او خیلی مهربان بود و همیشه وقتی به خانه می‌آمد، به برادر کوچک‌ترش محبت می‌کرد.

وی ادامه داد: نزدیک اربعین بود و اردلان خود را برای شرکت در هیأت و عزاداری آماده می‌کرد. روز حادثه بعد از پایان کلاس دانشگاه وقتی به خانه باز می‌گشت، در بین راه هنگام عبور از عرض خیابان خودرویی که با سرعت در حرکت بود، او را زیر گرفت. چند دقیقه بعد آمبولانس اورژانس او را به بیمارستان شهید بهشتی یاسوج منتقل کرد و در تماسی که از بیمارستان با ما گرفتند، خبر تصادف پسرم را دادند. بسرعت خود را به بیمارستان رساندیم. پزشکان گفتند شدت تصادف زیاد بوده و اردلان خونریزی مغزی کرده است و برای نجات او فقط دعا کنید. با شنیدن این جمله پاهایم سست شد و پشت اتاق مراقبت‌های ویژه افتادم. باورم نمی‌شد همه آرزوهای خوبی که برای آینده اردلان داشتم، در یک لحظه بر باد رفت. از پشت شیشه آی‌سی‌یو ساعت‌ها به او که روی تخت آرام خوابیده بود، نگاه کردم و در آن لحظه تنها آرزویم این بود که یک بار چشمانش را باز کند.



این پدر فداکار ادامه داد: 12 ساعت از بستری شدن پسرم گذشته بود  که پسر دایی ام نزد ما آمد و خبر تلخی را به ما داد. او گفت پزشکان اعلام کرده‌اند اردلان مرگ مغزی شده و دیگر امیدی به بازگشت او نیست. تا به آن روز اطلاعی از مرگ مغزی نداشتم و منظور حرف‌های او را نمی‌فهمیدم. از پشت شیشه بخوبی می‌توانستم نفس کشیدن پسرم را ببینم و نمی‌توانستم قبول کنم که اردلان هیچ وقت چشمانش را باز نخواهد کرد. یک روز به اربعین حسینی مانده بود و مسئول تیم پیوند اعضای بیمارستان به همراه پسر دایی‌ام من را به اتاقی بردند و مرگ مغزی را برای من تشریح کردند. آنجا بود که متوجه شدم اعضای بدن پسرم به چند بیمار نیازمند زندگی دوباره‌ای خواهد داد. آنها گفتند که زندگی چند بیمار در شیراز به گرفتن یک عضو مهم مربوط است و اگر این اعضا به آنها پیوند زده نشود، باید با زندگی وداع کنند.

 صدای نوحه از یکی از تکیه‌های اطراف بیمارستان به گوش می‌رسید. مداح درباره حضرت علی اکبر(ع) می‌خواند. در آن لحظات دلم با کربلا گره خورد. افتخار ما این است که از سادات هستیم. پسر دایی‌ام از من خواست تا اردلان را به علی اکبر امام حسین(ع) ببخشم. او می‌گفت امام حسین(ع) پسرش را در راه دین فدا کرد و تو هم به پیروی از این امام(ع) پسرت را برای نجات جان چند انسان دیگر فدا کن. دلم لرزید. از مسئول بخش پیوند خواستم تا فرم رضایتنامه را بیاورد. اعضای بدن اردلان را به نام علی اکبر امام حسین(ع) به بیماران نیازمند بخشیدم. می‌دانم که قلب، کلیه‌ها، پانکراس و کبد او خانواده 5 بیمار نیازمند را از سال‌ها تحمل درد و رنج نجات خواهد داد. شب اربعین پیکر پسرم را به بیمارستان نمازی شیراز منتقل کردند و لحظه وداع از او خواستم در آن دنیا ما را نزد حضرت علی اکبر(ع) شفاعت کند./ایران
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.