طعنه رئیس جمهور پیروز سرپوشی بود برای قانون شکنیها و بهانهای برای نیروی بیش اندازه مردمانی که خیال میکردند کلاه گشادی سرشان رفته. زمان گذشت و گذشت تا به عاشورای حسینی رسیدیم ؛ میشد این سرپوش کذایی را آنقدر به شکل توهمی بزرگش کرد که حتی تا اهانتها به امام (ره) و رهبری هم از آن استفاده کرد اما چه بهانهای میتوانست سرپوشی بر بیاحترامی و اهانت به بزرگترین حماسه تاریخ شود؟! مردان خداجوی و اهانت به حسین (ع) ؟!
تا آن زمان هر کس دلش پاکتر و منطقش قویتر بود با تحلیل وقایع هوشیار میشد اما از آن پس به بعد را تنها منطقی به تیزی عاشورا و تلنگری به بزرگی مظلومیت حسین (ع) میتوانست دلهای مسموم را نوش دارو باشد.
88 که گذشت تازه فهمیدیم چه بلایی سر خودمان آوردیم، غبارها نشست و فهمیدیم که گرد و غبار این فتنه اول به چشمهای ما رفته بود و ما را کر و کور و بیمنطق کرده بود. ما عدالت را به تمسخر گرفته بودیم در حالی که شعار های زیبایی میدادیم!
یک عادت خوب
یکی از عادتهای خوب اعتراف به اشتباه است؛ نه عادت کردم مثل افرادی که در فتنه 88 مهر سکوت بر لب زدند و بعدها که آبها از آسیاب افتاد خود را عاشق نظام و ولایت نشان دادند باشم و نه اینکه مدعی شوم از ابتدا در مسیر درست بودم.
که اولی پررویی میخواهد و دومی سعادت! لکن ما جز دسته افرادی بودیم که در 88 به موسوی رأی داد و تا عاشورا هم به پای هدفهای پوچ و کذایی جنبش سبز میایستاد و دفاع نظری میکرد؛ اما خدارو هزاران مرتبه سپاس که عاشورای حسین (ع) نجاتمان داد؛ ما رهایی یافتگان حسینیم که میایستیم و اشتباه خود را جبران میکنیم .
ویروس و واکسن
فتنه حواسمان را تیزتر کرد و شعاع دیدمان را وسیعتر تا بفهمیم که حق را نه با اشخاص بلکه با جان میسنجند و میزان این ترازو ایمان وجودمان است و فتنه که همانند ویروسی در ما نفوذ کرد و با درمان حسینی از پا درآمد روحمان را در برابر هجومهای دیگر مقاوم کرد و چه زیبا سخنی از جان بر آمد که ما بیمهایم؛ با این تعبیر که «فتنه 88 کشور را واکسینه کرده است».