سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

من آرزو هستم اهل "شین آباد"!

اطرافیانم با دیدن من وحشت کرده و هم سن و سالانم با دیدن چهره ام از من دوری می جویند شاید فکر می کنند که من با آنها فرق دارم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگارانمن آرزو طاهرآبادی هستم اهل روستای شین آباد شهرستان مرزی پیرانشهر که شاید اگر این اتفاق ناگوار برایم نمی افتاد هرگز کسی مرا نمی شناخت و نمی دید.

این حادثه شاید زندگی و سرنوشت من را عوض کرد ولی باعث شد تا چهره من برای اطرافیان و دیگران یک درس عبرت و سرمشق باشد.

خداوند به من تمام زیبایی هایی که یک انسان می تواند داشته باشد را داده بود ولی مانند یک کابوس این آرزوها در چند دقیقه از بین رفتند.

ای کاش می توانستم توصیف کنم که با هربار جلوی آیینه رفتن چه احساسی به من دست می دهد، ای کاش می توانستم لحظه ای که در آن جهنم سوزان در یک چشم برهم زدن اتفاق افتاد را بازگو کنم.

هر روز جلوی آیینه به خودم می گویم خداوندا کی می شود من از این کابوس بیدار شوم و باز به زندگی عادیم بازگردم.

صدها و هزاران بار به ساریا و سیران فکر می کنم، درست است که غم دوریشان ما را عذاب می دهد و با ناراحتی و غم اسمشان را برزبان می آوریم، اما آنها در آسمان با فرشتگان همنشین شده اند اما من و دوستانم هنوز در یک کابوس وحشتناک بال و پر می زنیم.

وقتی هنوز در دام آن مرگ روحی نیفتاده بودم آرزوهای کوچکی داشتم اما حالا آرزوهایی به اندازه زخم های دلم دارم ولی نمی دانم چه خواهد شد.

اطرافیانم با دیدن من وحشت کرده و هم سن و سالانم با دیدن چهره ام از من دوری می جویند شاید فکر می کنند که من با آنها فرق دارم.

در خلوت خودم با خدا دردل می کنم، می گویم خداوندا ما را یاری کن که تحمل کنیم، خداوندا ما را از این کابوس که خواب از چشم هایم گرفته بیدارم کن و دوباره ما را به زندگی عادی بازگردان، خداوندا به ما قدرت بده تا تحمل کنیم.

از پدر و مادر فداکارم که هر عذابی که من کشیدم، بی خوابی هایم و دردهایم را با من شریک شدند ممنونم و امیدوارم روزی زخم های درونم و زخم های چهره ام خوب شوند.

این جملات درددل یکی از دختران دانش آموز مدرسه انقلاب اسلامی روستای شین آباد پیرانشهر است که در حادثه آتش سوزی 15 آذر سال 91 دچار سوختگی شد در فاجعه دلخراشی که نه تنها تک تک ایرانیان بلکه شمار زیادی از جهانیان را متاثر ساخت.

آرزو در این درد دل خود که در جمع شماری از مسوولان از جمله نماینده پیرانشهر، فرماندار و جمعی از دوستانش و والدین آنها خواند به ما تلنگری دیگر زد که باید به هوش باشیم، زیرا اگر دیروز این حادثه در شین آباد به وقوع پیوست مشابه آن در کمین هزاران روستای شین آباد دیگر در اقصی نقاط ایران باشد.

روز 15 آذر 1391، یک کلاس درس مدرسه ابتدایی دخترانه روستای شین آباد از توابع شهرستان مرزی پیرانشهر دچار آتش سوزی شد و از 37 نفر دانش آموزان آن 28 نفر دچار سوختگی شدند که از این تعداد دو دانش آموز جان خود را از دست دادند.

این حادثه زمانی روی داد که بخاری نفتی این کلاس دچار آتش سوزی شد و سرایدار مدرسه که قصد خاموش کردن آتش داشت، در حال منتقل کردن بخاری به بیرون از کلاس بود که در این موقع بخاری منفجر شد و آتش به تمام سطح کلاس سرایت کرد.

شهرستان مرزی پیرانشهر با 125 هزار نفر جمعیت در 145 کیلومتری مرکز استان و در جوار کشور عراق واقع شده است.
منبع: ایرنا
برچسب ها: آرزو ، اهل ، شین آباد
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.