سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

رصد رسانه های کاغذی؛

روحانی و ظریف در صفحه یک!

روحانی دیروز در جمع مردم گرگان گفت : «فرهنگ اعتدال» فرهنگ توسعه، فرهنگ دوستی و برادری و اتحاد و فرهنگ تعامل با جهان به عنوان مسیر و راهی است که اسلام برای ما تعیین کرده و مردم عزیز و بزرگوار ما پای پرچم وحدت و اتحاد و تعامل ایستاده‌اند.


به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،سخنان دیروز رییس جمهور در جمع مردم گرگان  و صحبتهای وزیر امور خارجه  در گزارش مذاکرات ،‌ اصلی ترین تیترهای  امروز رسانه های کاغذی بودند .
روحانی گفت :  " اعتماد مردم بزگترین سرمایه دولت است " ،‌" به وعده های انتخاباتی خود وفادارم" ،‌ " زمان افراط و امنیتی بودن به سر آمده "  و از فرهنگ اعتدال و تعامل با مجلس و احترام به قانون گفت ،‌ هر کدام از روزنامه ها بخشی از سر فصلهای سخنرانی رییس جمهور را تیتر کردند. .

محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان  نیز در همایش دیپلماسی هسته‌ای در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی طی سخنانی گفت: همه به این نتیجه رسیدند راه برخورد با ملت ایران منطق و تعامل است.

وی با اشاره به موضوع هسته‌ای ایران و اینکه یکی از مهم‌ترین موضوعات بین‌المللی پس از جنگ سرد است، عنوان کرد: موضوعی است که در مقاطع مختلف، شش وزیر خارجه کشورهای عمده جهان را به یک شهر آورده که در مقابل نمایندگان ملت بزرگ ایران ‌مذاکره کنند و در بسیاری از این مقاطع شاید برای اولین بار در تاریخ اخیر، سه مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا همزمان در واشنگتن نیستند و به جای آن در مذاکره هستند.

وی ادامه داد: اگر تاریخ روابط خارجی آمریکا را نگاه کنید، شاید کمتر سراغ داشته باشید وزیر خارجه، قائم مقام و معاون سیاسی وزیر خارجه همزمان در واشنگتن نباشند، این نشانگر اهمیت نقش جمهوری اسلامی ایران در صحنه بین‌المللی و اهمیت این مذاکرات در روابط بین‌الملل به ویژه در روابطی که کشورهای عمده جهانی را به خود مشغول کرده است. ..

افزایش قیمت نان نیز همچنان مورد توجه رسانه های دو جناح است.



«جراحي بدون آخ خسروتاج در دو پرده!»


روزنامه جوان در ستون طنز امروز خود نوشته است : يك محاسبه ساده اولاد آدم نشان مي‌دهد كه با توجه به اعلام تقريبي مسئولان دولتي مبني بر اينكه 10 ميليون نفر نبايد يارانه نقدي دريافت كنند، حذف اين تعداد از فهرست يارانه‌بگيران بالغ بر 5500 ميليارد تومان صرفه‌جويي براي دولت در يك سال به دنبال دارد. به عبارت ديگر اگر كل يارانه غيرمستقيم پرداختي براي نان را 10هزار ميليارد تومان در نظر بگيريم، بيش از نيمي از اين مبلغ تنها با حذف بخشي از افرادي كه نيازي به دريافت يارانه ندارند، تأمين خواهد شد. در اين صورت حتي با فرض اينكه امكان تأمين 4500 ميليارد تومان ديگر فراهم نباشد، نيازي به افزايش 30 درصدي قيمت نان نخواهد بود و مي‌توان 15درصد افزايش را اعمال كرد. به اين ترتيب درصورتي كه دولت شجاعت و قاطعيت لازم را براي اجراي عدالت به خرج دهد، مي‌تواند علاوه بر اينكه شيوه نادرست و غيرعادلانه فعلي را در توزيع يارانه تصحيح كند، جلوي فشار بيشتر بر طبقه ضعيف جامعه را نيز بگيرد.

اما كو گوش شنوا؟ نمي‌گذارند همين اندك 30 درصدي اعمال شده را نقد كنيم، رفته‌اند سراغ بقيه اش. نان را هم جزء كالاهاي لوكس دارند مي‌كنند. آن هم با جراحي! جراحي بدون خونريزي و درد. ما نبايد آخ هم بگوييم تا يك وقت حواس جراح محترم يا محترمه پرت نشود... آخر خسرو تاج گفته كل صنعت نان به همراه ذي‌نفعان از شرايط موجود ناراضي هستند. حتماً هم رفته تحقيق كرده آن هم نه از نانوايي فرانسوي در خانه خود! خسرو تاج گفته اين صنعت نياز به يك جراحي اساسي دارد تا شرايط رقابتي ايجاد كنيم و در اين شرايط نان مورد نظر مردم باكيفيت آردهاي مشخصي توليد مي‌شود. البته كارخانجات آرد هم بايد اين آمادگي را داشته باشند كه بتوانند گندم مورد نياز افراد خاص نانوايي‌ها را تأمين كنند.

اين افراد خاص آقاي خسروتاج اولاد آدم را كشته‌اند. برادر شما كه شعارتان اين است كه در ساختار صنعت نان اجازه هيچ‌گونه آزاد‌سازي نمي‌دهيد، پس معني افزايش قيمت نان دو قسمتي يعني چه؟ اينكه مي‌گوييد قسمت دوم طرح اجازه دادن به نانوايي‌هايي است كه علاقه‌مندند تا با قيمت تمام شده آرد يا گندمي كه يارانه‌اي نباشد را تأمين كرده و در اين چارچوب نان توليد كنند و بفروشند يعني چه؟ اين آزاد‌سازي نيست؟كاريكاتور است؟

اينكه مي‌گوييد محصول توليد شده به اين شيوه از قيمت گذاري معاف است و اين آزاد‌سازي باعث مي‌شود نانوايي‌ها در مسير كيفيت نان و خواست مشتري حركت كنند، آزادسازي نيست. آزادسازي بدون آزاد‌سازي است! مگر روي پيشاني اولاد آدم چه نوشته است؟

جناب دبير سرويس، جناي سردبير، جناب مدير مسئول، من نمي‌خواهم حق كسي را بخورم، ما نخبگان طنازي داريم كه با بودن من در اين ستون در حق ايشان اجحاف مي‌شود. قربان دستتان، طنزگويي را پيشكش مي‌كنم به... فردا نياييد بگوييد كه اولاد آدم نگفت. طنز واقعي اين است كه آنها زورشان مي‌آيد يارانه اغنيا را قطع كنند و فكر مي‌كنند آراي انتخابات بعدي را از دست مي‌دهند و محبوبيتشان كاسته مي‌شود اما غافلند از اينكه آن مردمي كه رأي مي‌دهند، سفره‌هايشان هيچ وقت پر نبوده!
.






«نگاهي به تاثيرات ناشي از افزايش قيمت نان»


ابتکار  در این باره نوشت : افزايش قيمت نان، نگراني‌هايي را در ميان خانوارهاي ايراني در مورد کاهش مصرف نان ايجاد کرده است. نان در سبد غذايي اقشار آسيب پذير، سهم بيشتري نسبت به دهک‌هاي مرفه دارد و کيفيت زندگي آن‌ها نسبت به مصرف کالاهايي همچون گوشت و مرغ و برنج يا حتي ميوه‌ها، به شدت کاهش يافته و آن‌ها در شرايطي به سر مي‌برند که ديگر به کيفيت کالاي مصرفي چندان توجهي نداشته و در برخي از موارد، تنها به بودن اين کالا در سبد مصرفي خود توجه دارند، نه به کيفيتي که يک کالا در اين سبد به خود اختصاص مي‌دهد.

نکته حائز اهميت در اين ميان اين است که برخي از اقلامي که مي‌تواند به لحاظ ارزش غذايي در سبد مصرفي خانوارها جايگزين يکديگر شود نيز تفاوت قيمت را به نحوي تجربه مي‌کند که قابليت جايگزيني ندارد و گاها به حذف آن اقلام در سبد خانوار مي‌انجامد؛بنابراين، اگر چه افزايش 30 درصدي نان، براي دهک‌هاي بالا کوچک‌ترين اثري ندارد ولي براي مردماني که در دهک‌هاي پايين روزگار مي‌گذرانند،اين افزايشمي‌تواندتاثيرات منفي زيادي داشته باشد.

سرانه مصرف ساليانه نان مردم ايران 160 کيلو گرم در مقايسه با سرانه 25 يلوگرم در جهان است. اين آمار به اين معني است که ايرانيان 6 برابر مردم نقاط ديگر نان استفاده مي‌کنند.اين که مصرف نان در کشور اين‌چنين بالا است به اين معني نيست که ايرانيان علاقه زيادي به نان دارند. بلکه امکان جايگزيني نان با برنج يا غذاي دريايي يا... فعلاً نيست!

در نتيجه تأکيد ويژه بر روي نان، از آن جهت است که اين محصول کاملاً خاص، برخلاق اقلامي مانند روغن، شکر، نخود، لباس، بليت هواپيما و... ابعاد گسترده و عميق فرهنگي، اجتماعي و سياسي دارد و تنها در اقتصاد خلاصه نمي‌شود.

قيمت‌هاي فعلي نان براي خيلي از مردم به خصوص مناطق محروم کشور بالا است و در حال حاضر پديده نان خيراتي در جنوب تهران رواج پيدا کرده است. فقر برخي از خانواده‌هاي ساکن در جنوب پايتخت و عدم توانايي آنان حتي در خريد نان باعث شده است برخي خيرين ماهانه مبلغي به منظور خيرات نان در بين فقرا به نانوايي‌ها اختصاص دهند و اکثر نانوايان با اين گونه افراد نيکوکار در ارتباط هستند.

با افزايش قيمت نان احتمال دارد اين سيکل افزايش قيمت براي ساير کالاهاادامه داشته باشد.افزايش ناگهاني ايجاد شوک رواني مي‌کند؛ بنابراين، افزايش اندک ساليانه رويکردي مدبرانه‌تري بود. اميد است دولت از افزايش قيمت‌هاي اين‌ چنيني دوري کند، زيرا در کشور ما روش شوک‌درماني در اکثر مواقع نتيجه عکس داده است.

افزايش قيمت نان، اتفاقي است که افتاده است و مخالفت با آن نمي‌تواند دردي را درمان کند؛اما حداقل خواسته‌اي که مردم دارند اين است که کيفيت پخت آن نيز بهبود يابد.افزايش کيفيت نان تنها مربوط به يک حوزه نيست بلکه کيفي سازي از مزرعه و توليد گندم آغاز و تا مرحله توليد و پخت نان ادامه مي‌يابد،ازاين‌رو علاوه بر نظارت بر روند اجراي مطلوب توليد نان، بايد بخش‌هاي پژوهشي کشور نيز در اين زمينه راهکارهاي مناسب را ارائه دهند.به دليل کيفيت پايين پخت بسياري از توليد کنندگان و نيز الگوي مصرف مردم که متاسفانه به هر دليلي درست مصرف نمي‌کنند. ضايعات نان در ايران بالاست. ميانگين دور ريز و ضايعات نان کشور حدود 20 تا30 درصد برآورد شده است. اکنون حدود 80 تا90 درصد نان توليدي کشور به صورت دستي و سنتي توليد مي‌شود که از لحاظ بهداشت، سلامت مصرف ‌کننده و همچنين ضايعات دور ريز با مشکل مواجه است. لذا توجه به کيفيت و همچنين جلوگيري از کمفروشي برخي از نانوايان، مي‌تواند مخالفت مردم با اين افزايش قيمت را کمرنگ تر کند.

از طرف ديگر نانوايان قشر زحمت کشي هستند که بايد به نسبت سرمايه‌گذاري و سختي کار در مقايسه با ديگر مشاغل آزاد از درآمد معقولي برخوردار باشند. نانوائي‌ها با گران شدن گاز و آب و برق متحمل هزينه بالايي براي توليد شده‌اند و بايد اين رشد قيمتي برايشان محقق مي‌شد؛ بنابراين دولت بايد راهکارهايي را دنبال کند که اين افزايش قيمتي که متوجه مصرف ‌کنندگان است، به گونه‌اي جبران شود که به صورت پرداخت يارانه يا ساير روش‌هاي حمايتي انجام شود تا فشار کمتري بر قشر کم‌درآمد جامعه وارد شود.

کاهش جهانی قیمت نفت هم یکی از موضوعاتی است که روزنامه های مختلف به آن پرداختند .

«جنايت نفتي سعودي»

جوان  در این باره نوشت : با كاهش قيمت نفت كه نوعي جنايت كشورهاي عربي عضو اوپك است يكي از بزرگترين انتقالات تاريخي ثروت از شرق به غرب رخ خواهد داد. به نحوي كه فقط از محل كاهش قيمت بنزين، غربي‌ها 230ميليارد دلار سود و پس‌انداز خواهند كرد و در عوض درآمد كشورهاي عضو اوپك 590ميليارد دلار كاهش مي‌يابد.

با كاهش بهاي نفت طي يك هفته گذشته، مشكلات اقتصادي كشورهاي نفتي به ويژه كشورهاي ايران، ونزوئلا و روسيه تشديد شد و چالش‌هاي بزرگي را براي اين كشورها به وجود آورده است؛ چالش‌هايي كه مسبب امريكايي ـ عربي دارند.

 با كاهش قيمت نفت به كمترين ميزان – 68 دلار- طي پنج سال گذشته كسري بودجه، كاهش ارزش پول ملي، گران شدن واردات، رشد تورم و. . . تنها بخشي از خطراتي است كه كشورهاي نفتي را وارد شرايط سخت كرده است. دولت ونزوئلا اعلام كرده است تحمل روند كاهشي بهاي نفت برايش ممكن نيست و اوپك بايد نشست اضطراري برگزار كند. آنها اما بيكار ننشسته‌اند و در نخستين اقدام خود براي عبور از اين بحران، كاهش حقوق كاركنان دولت را در دستور كار قرار داده‌اند و در جبهه‌اي ديگر، پيگير سر و سامان دادن به وضعيتي هستند كه دهه 70 ميلادي، حكومت ونزوئلا را تغيير داد.

روسيه اما وضعيتي وخيم‌تر دارد؛ اين كشور ارزش پول خود را سقوط كرده مي‌بيند؛ ارزش روبل روسيه در هفته جاري ركورد زد و به كمترين ميزان در تاريخ اين كشور رسيد. روبل روسيه در سه سال گذشته روند قابل‌قبولي را از نظر ثبات ارزشي پيموده است اما با اعمال تحريم‌هاي غرب عليه اين كشور و همچنين كاهش شديد قيمت جهاني نفت، هم اكنون ارزش روبل به شدت كاهش يافته است. ارزش دلار امريكا نسبت به روبل از ابتداي سال جاري ميلادي تا كنون 50‌درصد افزايش داشته است؛ ارزش اين واحد پولي تنها طي روز گذشته 5.27 درصد در برابر دلار كاهش يافته است.

در ايران نيز وضعيت تقريباً به همين شكل است و ارزش ريال با نوسان همراه شد، وضعيت كشوري كه بيش از 80 درصد اقتصادش چه به صورت مستقيم و چه به شكل غير مستقيم درگير نفت است، چندان قابل پيش‌بيني نيست. گرچه ايران تجربه قيمت نفت تك‌رقمي را در تجارب خود دارد اما وضعيت امروز تفاوت‌هاي بسياري با دهه پيش دارد. اما اين مشكل براي ايران زماني جدي‌تر مي‌شود كه كاهش قيمت نفت مبادلات ايران و روسيه را با شوك منفي همراه كرد؛ معاون وزير صنعت، معدن و تجارت روز گذشته اعلام كرد كاهش ۴۰‌درصدي ارزش پول ملي روسيه طي ماه‌هاي اخير صادرات را با مشكل روبه‌رو كرده است.

مجتبي خسروتاج با اشاره به اينكه كاهش ارزش پول ملي روسيه صادرات را با مشكل روبه‌رو كرده است، خاطر نشان كرد: تراز تجاري روسيه سالانه ۲۰۰ ميليارد دلار مثبت بوده كه از مجموع ۵۰۰ ميليارد دلار تجارت اين كشور ۳۰۰ ميليارد دلار مربوط به نفت و گاز است.

خسروتاج با تأكيد بر اينكه خروج سرمايه از روسيه در حال اتفاق است و در پي كاهش قيمت نفت مشكلات روسيه تشديد شده است، ‌افزود: جلسات متعددي در روسيه در رابطه با تجارت ايران و روسيه در راستاي ارتباطات بانكي توسط مينز بانك برگزار شده است.

مشكل فعلي ايران با روسيه بر سر مبادلات تجاري دقيقاً همان چالشي است كه كشورمان با هندوستان دارد؛ ارزش روپيه هند نيز نسبت به دلار كاهش پيدا كرده است و در اين شرايط هند بر اين اصرار دارد كه بدهي نفتي خود را با روپيه يا كالاهاي هندي بپردازد كه مورد قبول واقع نشده است. كاهش قيمت نفت و به تبع آن كاهش ارزش پول‌هاي ملي ايران و روسيه و برخي ديگر از كشورها، آسمان را «ابري» كرده است و مشخص نيست برنامه دولت براي ادامه راه چيست. رسانه‌هاي خارجي در گزارش‌هاي خود افزايش قيمت نان را نخستين اقدام دولت ايران براي كسب درآمد عنوان مي‌كنند.

نفت ايران در تحريم به سر مي‌برد و ديگر خبري از توليد حداكثري نيست، سهم كشور در بازارهاي جهاني نفت به كشورهاي ديگر رسيده است، قيمت نفت دستكاري شده است، امريكا و اعراب به دنبال حذف ايران از جهان نفت هستند، از بين توليد‌كنندگان و مصرف‌كنندگان فقط توليد‌كنندگان متضرر شده‌اند، كشور در چند جهت تحريم شده و تنش‌هاي منطقه‌اي به اوج خود رسيده است. متحدان امروزي همان متحدهاي آن دوران نيستند و مصلحت‌انديشي براي كسب منافع بيشتر «سايز» زمين بازي را مشخص مي‌كند.

با اين وجود رئيس صندوق بين‌المللي پول كه صندوقي كاملاً امريكايي است، روزه سكوت خود را در زمينه كاهش قيمت نفت شكسته و گفته است: «كاهش قيمت نفت در كل براي اقتصاد جهاني عاملي مثبت تلقي مي‌شود، هرچند كه ممكن است به برخي كشورهاي صادر‌كننده آسيب بزند.‌»

كريستين لاگارد اضافه كرده است كه كاهش قيمت نفت به برخي صادر‌كنندگان، به خصوص روسيه، ايران، ونزوئلا و نيجريه به سختي لطمه مي‌زند و اقتصاد آنها را آسيب‌پذير مي‌كند.

روزنامه واشنگتن پست هم در اين باره نوشت؛ كاهش قيمت نفت صدها ميليارد دلار را از جيب صادركنندگان و شركت‌هاي نفتي خارج و به جيب اقتصادهاي بيمار اروپا و ژاپن و در آغاز فصل خريد به جيب مصرف‌كنندگان امريكايي سرازير مي‌كند. نتيجه اين فرآيند احتمالاً يكي از بزرگ‌ترين انتقال‌هاي ثروت در تاريخ خواهد بود و در همه موضوعات از گفت‌وگوهاي هسته‌اي ايران گرفته تا سياست‌هاي بانك مركزي امريكا در زمينه نوسازي اقتصاد اين كشور تغييراتي ايجاد خواهد كرد.

در هر روز مالكان خودرو در امريكا در مقايسه با آنچه در ژوئن براي سوخت پرداخت مي‌كردند، 630ميليون دلار پس‌انداز مي‌كنند و اگر قيمت‌ها براي يك سال در همين سطح باقي بماند، 230 ميليارد دلار پول باد آورده نصيب آنها خواهد شد. بخش زيادي از اين پول به سمت اقتصاد سرازير مي‌شود زيرا احتمالاً خانواده‌هاي كم‌درآمد كه با كمبود بودجه مواجهند از پولي كه صرف خريد سوخت نشده است، براي خريد مواد غذايي، پوشاك و ديگر كالاهاي اساسي استفاده مي‌كنند. مدير اجرايي شركت دلتا اير لاينز اخيراً در يك مصاحبه با سي بي‌ اس گفت: به ازاي كاهش هر پني از قيمت سوخت هواپيما، اين شركت 40 ميليون دلار سود مي‌كند.

با توجه به قيمت‌هاي كنوني درآمد سالانه اعضاي اوپك تا 590 ميليارد دلار كاهش مي‌يابد و در مقابل اين پول درون مرزهاي بزرگ‌ترين وارد‌كنندگان نفت جهان و در رأس آنها امريكا، چين و ژاپن باقي خواهد ماند.

به گفته اندرو كنينگهام، اقتصاددان ارشد كپيتال اكونوميكز، در نتيجه كاهش قيمت نفت اندازه اقتصاد جهاني بين 0.5 تا 1 درصد بزرگ‌تر خواهد شد. پيش‌بيني مي‌شود روسيه شاهد افزايش تورمي تا بيش از 8 درصد باشد و در اين شرايط به فكر گران كردن گاز خود براي اروپايي‌هاست.

با همه سود‌دهي كاهش قيمت نفت براي غربي‌ها و صنعتي‌ها وضعيت براي كشورهاي توليد كننده نفت مناسب نيست. ايران براي تحقق بودجه خود به نفت 136 دلاري نيازمند است؛ اين وضعيت نيز براي كشورهاي ديگر كمي متفاوت است به طوري كه امارات به نفت 90 دلاري، الجزاير به نفت 119 دلاري، آنگولا به نفت 94 دلاري، اكوادور به نفت 132 دلاري، عراق به نفت 116‌دلاري، كويت به نفت 59 دلاري، نيجريه به نفت 124دلاري، قطر به نفت 58 دلاري و ونزوئلا به نفت 117 دلاري نيازمند هستند؛ روسيه نيز به نفت 100دلاري احتياج دارد اما چهار كشور حوزه خليج فارس با هماهنگي كامل با امريكا و البته همراهي كشورهاي صنعتي سعي دارند امتيازات فراواني را از ايران و روسيه اخذ كنند. گفتني است ميزان وابستگي كشورهاي روسيه، ونزوئلا و ايران به نفت 90، 94 و 80 درصد است كه همين موضوع اين كشورها را در رأس كشورهاي بازنده كاهش قيمت نفت قرار داده است.

« نعمتِ سقوط بهاي نفت!»

در مقابل  روزنامه  اطلاعات  نگاه مثبتی به  این موضوع دارد و می نویسد : قرار نيست نقدي اقتصادي يا سياسي درباره سقوط قيمت نفت بنويسم، جمله اي كه عنوان محك امروز شده است، الهام گرفته از گفته تلفني يك خواننده ستون محك است كه گفت: «خدا را شكر كه قيمت نفت سقوط كرد.»

براي شكرگزاري خود دلايلي داشت از جمله:

1 ـ همه مفت‌خواران كه تا دولتي پولدار مي‌شود، چنگ مي‌اندازند و مفت درآمدهاي كلان نفتي را غارت مي‌كنند، حالا اندكي از «دولت بي‌پول» فاصله مي‌گيرند. ترديد نداشته باشيد كه سقوط قيمت نفت، ضريب فساد مالي را نيز پائين مي‌آورد!

2 ـ اين‌همه سر و صداهاي سياسي عليه وزارت نفت و شخص وزير آن، مي‌خوابد. چون وزير نفت بي‌پول ديگر به درد تهاجم سياسي نمي‌خورد!

3 ـ شكر ديگر اين‌كه‌، تجربه تلخ فروش نفت، با قيمت‌هاي بالاتر از صد دلار، همانگونه كه در هشت سال گذشته بود و درآمد نفتي دولت احمدي‌نژاد را چندين و چندبرابر همه درآمدهاي نفتي در همه دولت‌هاي گذشته معرفي ‌كردند، تكرار نمي‌گردد!

نفت كه به بشكه‌اي 68 دلار رسيده است، جوابگوي زندگي روزانه مردم مي‌گردد و ديگر كمتر اسمي از صندوق ذخيره‌ ارزي به ميان مي‌آيد!

4 ـ دولت و مجلس به هم نزديك‌تر مي‌‌شوند. دولت كه سقف درآمدش محدود مي‌‌شود، مجلس هم سطح درخواست‌هاي خود را در تنظيم بودجه‌ براي عمران بهتر محاسبه مي‌كند. سقوط قيمت نفت براي بعضي‌ها در دولت و مجلس هديه‌ايست كه شعارزدگي را رها كنند و مانند مردم «عقل معيشتي» پيدا كنند. مردم هم از دولت و مجلس همين انتظار را دارند كه در اين شرايط، بلند پروازي‌ها را رها كنند و تعادل هزينه‌ها و درآمدها را در تنظيم بودجه جديد فراهم آورند.

5 ـ همزمان با اخبار سقوط قيمت نفت، دولت و مجلس به فكر افتاده‌اند تا در سيستم مالياتي بازنگري و آن را «بهينه‌سازي» كنند. اگرچه تا اينجا ما مردم خيري از بهينه‌سازي‌ها نديده‌ايم. من كه كارمند هستم و حقوق‌بگير ثابت، قبل از دريافت حقوق ماهانه، كسر ماليات را «اتوماتيك‌وار» مي‌پردازم، حتماً منظور نظر اين بهينه‌سازي مالياتي نيستم. لابد دريافت ماليات بهينه‌ از كساني است كه يك خودرو خارجي را به بيش‌از يك ميليارد تومان خريد و فروش مي‌كنند و يا زمين و آپارتمان و ويلا را به متري چندين و چند ميليون تومان معامله مي‌كنند و يا ... به هرحال سقوط قيمت نفت اگر موجب بهينه‌سازي مالياتي به اين معنا ‌گردد، خدا را بايد شكر كرد.

6 ـ اين حرف‌ها هم كه سعوديها و آمريكايي‌ها دست به دست هم دادند تا قيمت نفت را پائين بياورند، خوراك سياسي بدي نيست اما اگر هم چنين باشد، حداقل زنگ هشداري را براي ما به صدا درآورده‌اند كه كمي هم به فسادهاي مالي خانه خراب كن داخلي بپردازيم كه وزير كشور دولت همين چند روز پيش گزارش داد «... گردش مالي مواد مخدر در كشور سالي 3 ميليارد دلار، معادل 10 هزار ميليارد تومان است كه اساس اقتصاد كشور را به لرزه درآورده است. نمي‌توان باور داشت كه اين حجم (3 ميليارد دلار) گردش مالي بصورت ساده و بدون ارتباطات پيچيده در كشور انجام مي‌گيرد و همه اعضاي نهادهاي امنيتي، انتظامي تا دستگاه قضايي، تا دولت و مجلس از چنين مافياي بزرگي ‌ بي‌خبرند!» در همين گزارش يك نمونه از فساد را وزير كشور به اطلاع عموم رساند و گفت «... به عنوان مثال، فردي 35 ساله كه فقط 5 كلاس سواد دارد، ظرف دو سال، دو هزار ميليارد تومان در حسابش واريز شده و حتي به اسم مردگان حساب باز كرده است.» در كنار چنين گزارشي هر روز خبري از فساد مالي كلان در سيستم بانكي داده مي‌شود و بدهكاري بعضي‌ از بانك‌ها به بانك مركزي را فاجعه بار مي‌دانند!

7ـ اين سقوط قيمت نفت را از «الطاف خفيه» الهي بدانيم تا مبارزه با فسادهاي مالي سازمان يافته را كه در چرخه ثروت ملي مي‌چرخد، قاطع و جدي بگيريم.












































برچسب ها: ظریف ، گرگان ، رسانه
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.