به گزارش
خبرنگار دانشگاه باشگاه خبرنگاران؛ سید عبدالعلی قوام استاد دانشگاه در روابط بینالملل در همایش دیپلماسی هستهای که صبح امروز در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، اظهار داشت: موضوع هستهای ایران را به لحاظ نظری باید در یک فضای گستردهتر مطرح کرد و برای بررسی لایههای زیرین آن باید از نظریهها و فرانظریهها بهره گرفت.
وی افزود: تحت این شرایط از یک طرف نباید خود را دچار محدودیتهای تبیینی پوزیتیویستی کرد و از سوی دیگر نباید در ورطه بیکران پست پوزیتیویست بیفتیم و در نتیجه از تحلیل باقی مسائل باز بمانیم، ضمن اینکه ضروری است به لایههای گوناگون هستیشناسی که سطوح علمی و تجربی است توجه کرده و میبایست مکانیزمهای غیر قابل مشاهده و زیرین اجتماع یعنی سطح واقعی را نیز در نظر بگیریم.
این استاد روابط بین الملل بیان کرد: اصولا پیچیدگی اشکال اجتماعی در نظام بین الملل به صورتی است که راه را بر تحلیلگرایی و ساده انگاری کارکردی میبندد.
قوام تصریح کرد: در زمینه دیپلماسی هستهای ایران، باید تعاملاتی میان گروه ۱+۵ با یکدیگر را در رابطه با ساختار سرمایه داری و وابستگی متقابل مورد بررسی قرار داد و همچنین حساسیتها و آسیب پذیریها را در نظر داشت. در حقیقت تحت این شرایط است که کارگزاران قدرت، همسو با شرایط ساختاری سرمایه داری عمل کرده است و رویکرد ایدئولوژیک کارگزار ایرانی نیز زمینه لازم را برای شکل گیری توافقات هستهای در چارچوب آژانس و شورای امنیت به همراه داشته است.
این کارشناس روابط بین الملل اظهار کرد: با وجود اینکه بازیگران منطقه و جهان از زیرساختها و تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی ایران، برداشتهای بعضا ناهمگون داشتهاند، لکن در چارچوب سرمایهداری جهانی و وابستگی متقابل، یک نوع اجماع و توافق کلی را ملاحظه کردیم که انعکاس آن را در تصویب قطعنامههای شورای امنیت و سایر قطعنامهها علیه جمهوری اسلامی ایران مشاهده کردیم.
وی در ادامه بیان کرد: باید اشاره کنیم که یکی از چالشهای جمهوری اسلامی ایران و نظام بین الملل، برخوردهای نرماتیو و انتقادی نسبت به جامعه و وضع موجود در منطقه و جهان است که این به موضوع شناسایی مربوط است. دولتها با شناسایی یکدیگر این را القا میکنند که آنها یکدیگر را تهدیدی برای هم تلقی نمیکنند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: یک گفتمان جمهوری اسلامی ایران در منطق مسئولیت، سیاستهای ضد هژمونی، وحدت و همبستگی اسلامی، استقلال و در ارتباط با خودکفایی در فناوریها از جمله فناوری هستهای و به لحاظ نظری و عملی غرب به ویژه آمریکا را در تقابل با خود میبیند. آنچه که این تقابل را شدت میبخشد، نوع برداشت و تلقی افراد از یکدیگر است. به عبارت دیگر دگرگونی در جنبههای بین الاذهانی میتواند عوامل امنیتزدا و تهدیدآمیز را به عوامل امنیتزا در مقیاس جهانی تبدیل کند و یک دیپلماسی کارآمد و موثر میتواند با ایجاد تغییر و دگرگونی به یک سیکل تراژیک از تحولات و سوتفاهمها خاتمه دهد.
انتهای پیام/