به گزارش
خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران،در میان علماى مختلف اعصار كمتر عالمى به پایه جلالت قدر و عظمت مقامات معنوى قدوه عارفان صاحب نفس طاهره قدسیه جناب سید بن طاووس قدّس سرّه مىرسد كه در سنه ”664” از دنیا رفتهاند.
راه و رابطه او با ولىّ زمان حضرت صاحب الامر «ارواحنا له الفداء» بسیار خصوصى و داراى اسرار بوده است.
محدّث نورى مىگوید:
از مواضعى از كتابهاى ابن طاووس خصوصا كتاب كشف المحجّه ایشان ظاهر مىشود كه باب ملاقات وى با حضرت ولىّ عصر علیه السلام باز بوده...
سید مناجات سحرگاه امام زمان «ارواحنا فداه» را در سامرا شنید.
وى مىگوید: «شبى در سامرا در وقت سحر دعاى آن حضرت را شنیدم پس، از آن بزرگوار فرا گرفته و حفظ كردم كه آن حضرت كسانى از احیاء و اموات ذكر نموده و براى آنها دعا كرده و فرمود:
«و ابقهم یا و احیهم فى عزّنا ملكنا و سلطاننا و دولتنا»، (بار خدایا آنان را باقى بگذار و یا اینكه زنده گردان آنان را در عزت ما و ملك و سلطنت و دولت ما)، و این جریان در شب چهارشنبه سیزدهم ذى القعده سال ”638” بود.»
و بعضى در رابطه با این عبارت سیّد قدّس سرّه فرمودهاند: معلوم مىشود كه حضرت حجت علیه السّلام در وقت سحر و در نماز شب چهل مۆمن را دعا كردهاند، بعد گفتهاند: خدایا اینان را باقى بگذار یا زنده گردان براى دولت و ایام قدرت ما.
خوانندگان عزیز از اینكه سید مىفرماید كسانى از احیاء و اموات را ذكر فرمود و دعا كرد، استفاده مىشود كه آن عالم عارف نامدار، مدت مدیدى در آن حالت خلوص معنوى بوده و آهنگ روحبخش ولىّ زمان حجة بن الحسن «عجل اللّه تعالى فرجه» او را سرشار از صفا و معنویت ساخته بوده است.
«اى فرزندم محمّد! چون خبر ولادت تو در ایّام زیارت عاشورا در كربلاى معلّى به من رسید در نهم محرّم 643 به شكرانه این مسرّت و احسانى كه از خداوند به سبب ولادت تو به من مرحمت شده بود باكمال مذلّت و انكسار در پیشگاه حضرتش بر پاى خاسته و به امر خداوند، تو را بنده مولانا مهدى علیه السّلام و متعلق به او قرار دادم و مكرّر در حوادثى كه براى تو پیش آمد كرده به حضرتش پناهنده شده و به ذیل عنایتش متوسّل شدم و حضرتش را مكرّر در خواب دیدم و بر ما انعام فرموده و عهدهدار برآوردن حوائج تو شده است كه وصف آن را نتوانم نمود»
روابط عمیق و مكرّر سید، با حضرت ولىّ عصر علیه السّلام
آن بزرگوار ضمن وصایایى كه به فرزند برومند خود دارد مىفرماید:
«اى فرزندم محمّد! چون خبر ولادت تو در ایّام زیارت عاشورا در كربلاى معلّى به من رسید در نهم محرّم ”643” به شكرانه این مسرّت و احسانى كه از خداوند به سبب ولادت تو به من مرحمت شده بود باكمال مذلّت و انكسار در پیشگاه حضرتش بر پاى خاسته و به امر خداوند، تو را بنده مولانا مهدى علیه السّلام و متعلق به او قرار دادم و مكرّر در حوادثى كه براى تو پیش آمد كرده به حضرتش پناهنده شده و به ذیل عنایتش متوسّل شدم و حضرتش را مكرّر در خواب دیدم و بر ما انعام فرموده و عهدهدار برآوردن حوائج تو شده است كه وصف آن را نتوانم نمود.»
سپس مىفرماید: «پس در موالات و دوستى و وفاء به حق آن حضرت و تعلّق خاطر و توجّه قلبى به حضرتش طورى بوده باش كه خدا و رسول و آن حضرت-امام زمان-و پدران بزرگوارش خواستهاند و حوائج و خواستههاى آن حضرت را بر حوائج خود مقدّم بدار و در صدقه دادن ابتداء كن به صدقه براى آن حضرت پیش از آنكه براى خود و عزیزانت صدقه دهى و دعاى براى آن حضرت را بر دعاى خود مقدّم بدار... »
1- مستدرك الوسائل، ج 3، ص 469
2- مهج الدعوات، ص 29
3- كشف المحجة، ص 15