به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، حسن جوهرچی خوشخنده است و خودمانی و
راحت؛ صمیمی و پرانرژی. چنان گرم دل به دلت میدهد و پاسخگوی سوالاتت
میشود که گویی سالها میشناسدت و یار غارش بودهای.
جوهرچی اصولا بازیگر
پرکاری است؛ چه در دورهای که عمده فعالیتش در سینما بود و چه حالا که
تلویزیون به خانه دومش بدل شده است. هدف گمشده، شبهای روشن، وکلای جوان،
مثل شیشه، فاصلهها، سراب، فاکتور هشت، بوی عید، جابر ابن حیان، هویت
پنهان، پیلههای پرواز، او یک فرشته بود، غریبانه، سیمای مدرسه، مشق عشق،
نسیم رویا، روزهای زندگی، در پناه تو و قاصدکها از سریالهای متعددی است
که او در 20 سال گذشته در آنها به ایفای نقش پرداخته است.
حضور و نقشآفرینی حسن جوهرچی در سریال «برابر اصل» و در نقش یک سردفتردار که این روزها از شبکه یک پخش میشود، بهانه این گفتوگو جام جم با او شد؛ بازیگری که میگوید به آنچه استحقاقش را داشته، نرسیده و جایگاهش در بازیگری باید بهتر از آنی میبود که الان هست.
اگر اجازه دهید گفتوگو را با بازیتان در سریال «برابر اصل» آغاز کنیم.
بخش عمدهای از معضلات و مشکلات مردم به عدم شناخت و آگاهی به مقررات و قوانین بازمیگردد و سریال برابر اصل دقیقا به این موضوع میپردازد. این مجموعه تلنگری است به افراد اجتماع که وارد مقولههایی که اطلاع و شناختی از آن ندارند، نشوند و خود را به دردسر نیندازند. ما ایرانیها اصولا فکر میکنیم خودمان به تنهایی میتوانیم همه کارهایمان را انجام دهیم و غافلیم که در موارد تخصصی باید از راهنمایی و مشاوره متخصصان استفاده کنیم. به عنوان مثال عموم جامعه تصور میکنند کارهایی مثل خرید و فروش ماشین خیلی ساده وابتدایی است، در حالیکه تنظیم انواع سندها و وکالتنامهها یک کار کاملا تخصصی است و همین به دردسرشان میاندازد. زمانی که اطلاعات یک فرد درباره موضوعی کافی باشد فضای عمومی جامعه هم امن میشود و فرصت کلاهبرداری را از شیادان میگیرد.
شما نقش یک سردفتردار را در این سریال بازی میکنید، نقش چه ویژگیهایی داشت که آن را پذیرفتید؟
من تا بهحال چنین نقشی را بازی نکرده بودم. سریال متن خوبی داشت، با جلالالدین دری هم رفاقت دیرینه و ارتباط خوبی داریم، همه اینها دست به هم دست داد تا وقتی پیشنهاد بازی در سریال برابر اصل را به من دادند با کمال میل آن را پذیرفتم.
حالا که سریال در حال پخش است و واکنش مخاطبان را میبینید، از حضور و بازیتان راضی هستید؟
بله، بازخوردش هم خوب بوده. این چند روز دوستان مطبوعاتی زیاد تماس میگیرند و از سریال میپرسند. به نظرم در حد و اندازه خودش به جایگاه خوبی رسیده است.
در فاصله 20 ساله سریالهای «در پناه تو» تا «برابر اصل» بر حسن جوهرچی چه گذشته است؟ آیا از مسیری که دراین مدت پیمودهاید راضی هستید؟
راضی که نه، طبیعتا هیچکس از شرایط فعلی خودش راضی نیست. خیلی از فرصتها از دست میرود، انسان تصمیمهای اشتباه میگیرد و زندگی آنطور که باید و شاید پیش نمیرود. اما درفرهنگ ما آمده که همیشه شاکر خدا باشیم. همیشه خدا را شکر میکنم که در میان مردم و همکارانم دیدگاه مثبتی نسبت به من وجود دارد و این لطف پروردگار است.
احساس میکنم در 20 سال گذشته روز به روز، کار به کار و مجموعه به مجموعه پختهتر شدهام و جدیتر فعالیت کردهام. پس از حضور در 26 کار تجربیاتی کسب کردهام و در مواجهه با جوانان سعی میکنم این تجربیات را در اختیارشان قراردهم.
آقای جوهرچی دوست ندارید نقشهای منفی را هم تجربه کنید؟
من نقش منفی زیاد بازی کردهام.
مثلا؟
در سریال «غریبانه» ساخته قاسم جعفری نقش منفی داشتم. در «فاصلهها» هم نقش یک آدم فرصتطلب را بازی میکردم. در «شکرانه» سعید سلطانی هم نقشم منفی بود. در کار سینمایی جدیدم «روزگاری عشق و خیانت» هم نقشم مثبت نیست.
اما مردم بیشتر شما را با نقشهای مثبتتان میشناسند. این طور نیست؟
این هم لطف پروردگار است.
حضور پررنگ در نقشهای مثبت، عامدانه است یا کارگردانان فقط شما را در قالب چهرههای مثبت میخواهند؟
من شخصا فقط به طینت نقشی که پیشنهاد میشود فکر میکنم و مثبت و منفی بودنش اصلا برایم مهم نیست. چیزی که برایم اهمیت دارد جنبه دراماتیک نقش، جایگاهش در قصه و سیر و روند منطقیاش در بستر داستان است. اگر من آن نقش منفی را بازی نکنم یکی دیگر بازی خواهد کرد.
بعضی از منتقدان شما معتقدند در تهمایه همه نقشهایی که بازی میکنید، محمد منصوری سریال در پناه تو دیده میشود. گویا این شخصیت بر دیگر نقشآفرینیهایتان سایه انداخته است.
یک چیز جالب برایتان بگویم؛ این سایه محمد منصوری نیست که بر من سنگینی میکند بلکه درست برعکس، سایه حسن جوهرچی است که بر او مستولی شده. من در طول تمامی این سالها تلاش کردم آن شخصیت را تکرار نکنم، سعی کردم خودم باشم. بخشی از دانش و تجربه من در محمد منصوری دیده شد و آن نقش را برجسته کرد.
محمد منصوری چقدر به شخصیت واقعی خودتان شباهت داشت؟
طبیعی است که شباهتهایی داشت. بخشی از وجودم را در نقشهایم میگذارم. البته نقش تاثیر آنچنانی در من نمیگذارد و زندگی شخصیام را تحتالشعاع قرار نمیدهد، اما شباهتهایی به خودم دارد.
پیشبینی میشد پس از سریال در پناه تو و اقبالی که دید، یک جهش بلند در بازیگری داشته باشید. در عمل اما این اتفاق نیفتاد!
میدانید، بخش عمدهای از این اتفاق بهدلیل نداشتن مشاور و راهنمای خوب بود. برای بازیگران هم نسل من مشاوری وجود نداشت کسی به ما نگفت این کار را بکنیم یا نکنیم، خودمان آزمون و خطا کردیم و گاهی این آزمون و خطا به اشتباه ختم میشود. گاهی انتخابهای اشتباهی داشتهام. مثلا بازی در فیلمی را نپذیرفتم و رفتم درکار سطح پایینی بازی کردم، در حالی که دوستی که در فیلم اول به جای من بازی کرده بود در جشنواره فیلم فجر سیمرغ گرفت. این جور انتخابها اشتباه بود. البته این را هم بگویم که هرجا لازم بوده از مردم عذرخواهی کردهام. جایی که فکر کردهام نباید در نقشی بازی میکردهام به مردم گفتهام که مرا ببخشید. خوشبختانه چندسالی است که کمتر اشتباه میکنم و مجبور به عذرخواهی نمیشوم، اما اشتباهاتی داشتهام که بر روند فعالیت حرفهایام تاثیر منفی گذاشته است.
حسن جوهرچی هر چندسال یکبار با بازی در سریالی متفاوت میدرخشد اما بعد دوباره ستارهاش رو به افول میرود. چرا؟
قصه خوب باید وجود داشته باشد تا به وسیله آن همه گروه بتوانند تواناییهای خود را نشان دهند. وقتی قصه خوب باشد کارگردان، بازیگر و همه عوامل دیده میشوند. من این شانس را داشتهام که هر چند سال یکبار در فیلم یا سریالی با یک قصه خوب بازی کنم. خدا را هم از این بابت شکر میکنم. امیدوارم این امکان نه فقط برای من که برای همه بازیگران فراهم شود تا در آثار خوب نقشآفرینی کنند.
پس از گذشت 20 سال از سریال «درپناه تو» آیا جایی که امروز ایستادهاید همان نقطه ای است که انتظارش را داشتید؟
نه، این نبود اما شما باید برای آن زمان یک حسن جوهرچی 27 ساله را در نظر بگیرید نه 47 ساله امروزی را. من انتظارم از خودم بیشتر بود. نسل ما که در اصل واسطهای بودیم میان استادان بازیگری و جوانانی که امروز در این عرصه مشغول به فعالیت هستند، گمان میکردیم جایگاه بهتری خواهیم داشت، اما شرایط تلویزیون در مقاطعی متفاوت شد، سیاستگذاریها تغییر کرد و ما هم اشتباهاتی را مرتکب شدیم. اگر قرار بود همه چیز به شکل آرمانی پیش برود شاید امروز خیلی از ما بازیگران بینالمللی بودیم اما امروز فقط چند بازیگر ایرانی داریم که در عرصه بینالمللی فعالیت میکنند، مثل همایون ارشادی. مجموعهای از عوامل باید دست به دست هم دهد تا یک بازیگر رشد کند.
شما در دهه 70 یکی از بازیگران پرکار سینما بودید، اما سالهاست که از سینما فاصله گرفتهاید. علت یا علل این دوری چیست؟
سینمای ایران اصولا تعطیل است. زنده نیست و در حال احتضار است. البته این نظر شخصی من است. آخرین باری که کار سینمایی کردم سال گذشته بود و فیلم «روزگاری عشق و خیانت» به کارگردانی داوود بیدل. قبل از آن بیشتر از ده سال هیچ فعالیتی در سینما نداشتم. به نظرم اکنون به معنای واقعی کلمه در کشور سینما نداریم؛ یک ملغمهای است که نه اقتصادش مشخص است، نه درآمدش و نه بازیگرانش. در دهههای 60 و 70 اگر سالی 70 فیلم ساخته میشد لااقل 30 تا 40 فیلم قابل توجه و مقبول بود، بهترین آثار سینمایی پس از انقلاب مانند «باشو غریبه کوچک»، «ناخدا خورشید» و «اجارهنشینها» در آن دوره ساخته شد اما در ده سال گذشته اگر بخواهی پنج فیلم خوب را در سال نام ببری نمیتوانی. سینما جذابیتی برای من ندارد. تلویزیون در مقایسه با سینما عملکرد خیلی بهتری داشته است. ما در مقطعی به تلویزیون آمدیم و در تعدادی از بهترین آثار تلویزیونی بازی کردیم که اتفاقا جریانساز هم شدند. این برایم خیلی لذتبخشتر است تا بخواهم بروم در سینما و گیتار بزنم یا هندی برقصم. عمده فیلمهای سینمای ایران اکنون پایینترین سطح را دارند و سازندگانش تماشاگر را بیسواد فرض کردهاند و دلیل خالی ماندن سالنهای سینمایی نیز همین است.
پیشنهاد خوب سینمایی در سالهای اخیر داشتهاید که نپذیرفته باشید و بعدش پشیمان شوید؟
نه، اصلا.
مدتی کار اجرا هم میکردید. دلیلش علاقه بود یا راهی برای تامین معاش و گذران زندگی؟
هنوز هم اگر پیشنهاد خوبی برای اجرا باشد، خواهم پذیرفت. من اجرای تلویزیونی را مجالی میدانم تا حسن جوهرچی واقعی با مردم رودررو صحبت کند و این برایم بسیار جذاب است.
مثل گفتوگویی که همین الان داریم با هم میکنیم، این بخش واقعی حسن جوهرچی است. اینکه در یک برنامه تلویزیونی با یک امیر ارتش یا یک ورزشکار صحبت کنم و ابعادی از شخصیتشان را که برای مردم مغفول مانده نشان دهم برایم جذاب است.
البته هر اجرایی این فرصت را به دست نمیدهد و به خود برنامه هم بستگی دارد.
نقشهایی بوده که دوست داشتید شما آنها را بازی کنید؟
بله شده اما اجازه بدهید اسم نبرم. نقشهای زیادی بوده که من دوست داشتم آنها را بازی کنم، همانطور که شاید بسیاری از نقشهای مرا هم بازیگران دیگر مایل بودهاند که بازی کنند. البته من از نقشهایی که تا به امروز بازی کردهام خیلی پشیمان و شرمنده نیستم. گاهی دلگیر شدهام، مثلا یکبار یکی از دوستانم که کارگردان بود خواست در فیلمش بازی کنم و من با وجودی که میدانستم این نقش هیچ اعتبار و امتیازی برایم ندارد پذیرفتم. مواردی هم بوده که رد کردهام.
سوال قبلیام شق دیگری هم دارد. نقشی بوده که منتظر باشید به شما پیشنهاد دهند اما تا به امروز پیشنهادش نرسیده باشد؟ مثلا یک بازیگر شاید دوست داشته باشد نقش یک سلاخ را بازی کند.
موردی باید صحبت کرد. همین سلاخ را که مثال زدی، شاید مردم مرا در قالب یک سلاخ نپذیرند اما امکان هم دارد یک چهرهپرداز و طراح لباس تیپی را برای من درست کنند که کاملا برای تماشاگر قابل قبول باشد. در این صورت چراکه نه، خیلی هم دوست دارم چنین نقشی را تجربه کنم. شخصیتهایی که دارای وجوه گوناگون انسانی باشند و این وجوه بخصوص در مقاطعی از زندگیشان در تضاد با هم قرار بگیرند، جذابتر هستند. مثلا یک پزشک که سوگند خورده به بیمارانش کمک کند اگر در موقعیت تصادف با یک عابر و فرار از سر صحنه قرار بگیرد وضعیتش با یک فرد عادی متفاوت خواهد بود و همین تفاوت است که ماجرا را بغرنج و درعین حال جذاب میکند. هر بازیگری دوست دارد نقشهای متفاوت و چند لایه را بازی کند.
در کارهایی که تا به امروز حضور داشتهاید از بازی در کنار یا مقابل کدام بازیگران بیشترین لذت را بردهاید؟
با بسیاری از بزرگان کار کردهام. با خیلیها هم کار نکردهام و آرزویش را دارم، از جمله با پرویز پرستویی بزرگ که خیلی دوست دارم موقعیتی پیش بیاید تا در فیلمی با او همبازی شوم. اما تجربه بازی در کنار بزرگانی مثل ثریا قاسمی، سعید پورصمیمی، جمشید مشایخی و محمدعلی کشاورز را داشتهام که همه تجربیات ارزشمندی برایم بوده است.
دوست ندارید صحنه تئاتر را هم تجربه کنید؟ در این زمینه سابقهای دارید؟
بله، اتفاقا آخرین کارم یک نمایشنامه خوانی بود به نام «آناکارنینا در استوا» به کارگردانی افشین اخلاقی که با همایون ارشادی، مریم بوبانی، امید زندگانی و جمعی از بازیگران جوان اجرا کردیم. اما روی صحنه رفتنم برمیگردد به 25 سال پیش. دوست دارم دوباره صحنه را تجربه کنم، حتی یکی دو بار خیز هم برداشتم، اما متاسفانه شرایطش فراهم نشد. اگر فرصتی پیش بیاید با کمال میل استقبال میکنم.
آقای جوهرچی، سالهاست به تلویزیون وفادار ماندهاید. دلایل علاقهتان به فعالیت در این رسانه چیست؟
البته تلویزیون خیلی به ما وفادار نیست (میخندد). مقوله تلویزیون بشدت جدی و تاثیرگذار است. سریالهای تلویزیونی جزو پربینندهترین آثار در سطح دنیا هستند. تلویزیون را اصولا نمیتوان دستکم گرفت. در این سالها من و دیگر همکارانم ثابت کردهایم که اگر متن، کارگردان و در مجموع عوامل یک اثر خوب باشند، میتوانیم آثار ماندگاری را خلق کنیم؛ آثاری که تاثیرات فرهنگی و اجتماعی بزرگ و عمیقی در سطح جامعه گذاشتهاند. اما اینکه چرا من در این سالها تلویزیون را ترجیح دادهام برمیگردد به انتظار مردم. فکر میکنم آحاد جامعه بیشتر انتظار دارند که در تلویزیون باشم. ضمن آن که مخاطب سینما محدود است، اما یک سریال حتی معمولی تلویزیونی ده تا 15 میلیون بیننده دارد.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
مشغول مطالعه فیلمنامه سه سریال هستم که احتمالا تا چند روز آینده یکی را انتخاب خواهم کرد.
بازیتان در سریال «کیمیا» به پایان رسید؟
بله. من و حامد بهداد بازیگر مهمان «کیمیا» بودیم و فقط دو سه روز مقابل دوربین این سریال بازی داشتیم.
و کار آماده پخش؟
همان فیلم سینمایی «روزگاری عشق و خیانت» و یکی دوتله فیلم که البته از زمان پخششان خبر ندارم.
اما مجري؟؟ نه چندان سطح بالا