از سوی دیگر، برخی تحلیلگران در این برهه از زمان، همگرایی در قالب اتحادیه اقتصادی اوراسیا را به نوعی ضمانت برای از بین بردن تهدیدات خارجی و داخلی برمیشمارند.
** خطر داعش، قویتر از طالبان
در پاییز سال 2014 تعدادی از گروههای افراطی اسلامی افغان اعلام کردند که قصد دارند باصطلاح «خلافت اسلامی» در خاک عراق و سوریه یعنی با «داعش» متحد شوند.
در این رابطه «الکساندر کنیازوف» تحلیلگر روس معتقد است داعش به طرز ماهرانهای از فنآوریهای رسانهای استفاده کرده تا از خود تصویری باصطلاح اسلامی در جهان ارائه دهد.
به باور این کارشناس، تصویر موجود از شبهنظامیان افغانی و ازبک در گروههای «طالبان» و «حرکت اسلامی ازبکستان» با واقعیت مطابقت کمی دارد.
به نظر کنیازف، طالبان مدتهاست دارای مدیریت مرکزی نیستند. آنها در سالهای 1994-1999 جنبش واحدی را تشکیل میدادند اما در آستانه سال 2000 به تشکیلات منطقهای تقسیم شدند و بعدها آنها به عنوان یک گروه که از بخشهای مختلف تشکیل شده، شناخته شدند.
وی معتقد است طالبان برای کشورهای آسیای مرکزی یا روسیه خطری ندارند و هیچگاه هم نداشتهاند و باید در نظر داشت که این جنبش ماهیت قومی دارد و بدین سبب در سرزمینهای شمال «آمودریا» نمیتواند از حمایت مردمی برخوردار باشد.
اما این واقعیت گروههایی را که در خاک افغانستان فعالیت دارند اما اعضای آنها افراد غیرافغانی میباشند، شامل نمیشود.
اعضای این گروهها عرب، پاکستانی، اندونزیایی، مالزیایی، بنگلادشی، چچنی، اویغوری، ازبک، تاجیک، قرقیز یا قزاق و ... هستند.
به باور این تحلیلگر روس، این گروهها از طرف ساختارهای افراطی غیرافغان از جمله پاکستان، اعراب و یا سازمانهای فراملی، مدیریت و سرمایهگذاری میشوند.
کنیازف معتقد است: این گروههای افراطی معمولا با سازمانهای اطلاعاتی پاکستان، برخی از کشورهای عربی، آمریکا و انگلیس روابط پایداری دارند ضمن آنکه از بین این گروهها بدون تردید حرکت اسلامی ازبکستان از شهرت بیشتری برخوردار است.
در ضمن، براساس پژوهشهای کارشناسان نظامی محلی، تروریستها به خاطر تودهای بودن، تفرقه و مجزا شدن، با مشکلات سیاسی روبهرو هستند. البته به این معنا نیست که میتوان خطر افراطگرایی اسلامی را از بین رفته و یا تضعیف شده حساب کرد.
در این رابطه، «آرتور مددبیکاف» یک تحلیلگر نظامی قرقیز در مصاحبه با پایگاه خبری «vesti.kg» اظهار داشت: در حال حاضر تعداد سازمانهای افراطی اسلامی زیاد بوده و مهمترین نکتهای که آنها را مشخص میکند، این است که اکثر این گروهها میخواهند رهبر باشند و دیگر گروهها به آنها ملحق شوند.
به گفته این کارشناسان، تنها در خاورنزدیک تعداد چنین گروههایی به 700 سازمان میرسد.
** دره فرعانه و «قاراتگین» نقطه هدف افراطگرایان آسیای مرکزی
با این وجود، همه چیز از آن حکایت میکند که در این سازمانهای تروریستی مشکل ایدئولوژی و آیندهنگری وجود دارد چراکه بیشتر اوقات شبهنظامیان گروههای مختلف در خاک کشور دیگر همدوش یکدیگر علیه ارتشهای دولتی یا ائتلاف بینالمللی میجنگند اما وقتی که به کشور خود برمیگردند، دوباره شروع به مبارزه با یکدیگر میکنند.
این تحلیلگر میافزاید: امروزه سخن درباره اینکه تمام شبهنظامیان از اقشار مختلف با هم متحد میشوند و علیه ساختارهای موجود در قرقیزستان دست به مبارزه میزنند، درست نمیباشد. شاید برخی از گروهها متحد هم بشوند اما به محض اینکه به اهداف سیاسی خاصی برسند، دوباره از هم جدا میشوند.
اکثر آنها دره «فرغانه» و «قاراتگین» را تنها به خاطر اینکه در آنجا به دنیا آمدند، به عنوان منطقه اولویتدار تلقی میکنند از جمله حرکت اسلامی ازبکستان، «حزبالتحریر»، «اتحاد جهاد اسلامی» و دیگر گروهها.
مددبیکاف میافزاید: با این وجود، حزبالتحریر با نظرات و روشهای حرکت اسلامی ازبکستان موافق نیست و تنها فعالیت ایدئولوژیکی را قبول دارد در حالی که حرکت اسلامی ازبکستان انجام عملیات نظامی را ترجیح میدهد.
این تحلیلگر اظهار میدارد که عدم فعالیت مشترک شبهنظامیان در خاک قرقیزستان به هیج عنوان نمیتواند دلیلی برای بیتوجهی مردم و سازمان اطلاعاتی به اقدامات این گروهها باشد.
این کارشناس تصریح کرد: در قرقیزستان و در کل آسیای مرکزی همچنان سطح بالایی از خطرات در این زمینه باقی میماند زیرا بازگشت کسانی که از قرقیزستان خارج شدهاند تا در درگیریهای عراق و سوریه شرکت کنند، برای کشور خطراتی را به همراه دارد.
اگر نزدیک به 50 درصد از این افراد به وطن برگردند، نیروی بزرگی را تشکیل میدهند چراکه آنان هم از نظر ایدئولوژیکی و هم از نگاه فیزیکی برای انجام فعالیتهای افراطگرایانه در قرقیزستان آمادگی دارند.
در ضمن، در این منطقه برخی اعضای حرکت اسلامی ازبکستان و گروه داعش حضور داشته که قصد دارند در دره فرغانه و قاراتگین خلافت تشکیل دهند.
به باور آرتور مددبیکاف، دولت قرقیزستان باید کنترل شدیدتری را بر روی افرادی که از کشور برای حضور در درگیریهای سوریه و عراق خارج میشوند، انجام دهد.
به نظر وی، سازمانهای اطلاعاتی فقط نسبت به حوادثی که اتفاق میافتد، عکسالعمل نشان میدهند و حال آنکه باید تدابیر جدیتری برای پیشگیری از فعالیتها و اقدامات مخرب این گروهها صورت گیرد.
این کارشناس اظهار داشت: مشکلات اقتصادی شرایط را برای فعالیتهای این گروهها آسانتر میکند و تروریستها در این وضعیت میتوانند از روشهای خشن خود استفاده کنند.
به نظر این تحلیلگر، مقابله نظامی با این گروهها تنها با کمک سازمان پیمان امنیت جمعی و سازمان همکاریهای شانگهای که قرقیزستان در آنها عضویت دارد، امکانپذیر است.
اما در این رابطه مشکل آن است که سازمان پیمان امنیت جمعی تنها در مقابل حملات خارجی از کشورهای عضو دفاع میکند و در منشور این سازمان بندهایی در مورد خطرات داخلی از جمله تشدید فعالیت افراطگرایان بویژه طرفداران گروه داعش و حرکت اسلامی ازبکستان گنجانده نشده است.
به باور این تحلیلگر، پیوستن قرقیزستان به اتحادیه اقتصادی اوراسیا در بلندمدت به رشد اقتصادی این کشور کمک میکند که این مسئله موجب کماثر شدن تبلیغات افراطگرایان خواهد شد.