سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

وبلاگ شب/

سجده باشکوه یک رزمنده

صبح عملیات برای گشت‌زنی رفته بودم، آتش دشمن بالا گرفته بود. یکی از رزمندگان که مرا دید، ‏گفت‎:‎‏ «برادر، بیا اینجا به جای من پست بده، چون من نماز نخوانده‌ام» ‏من هم قبول کردم‎، نمازش خیلی طول کشید.

 به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ پروانگی نوشت: عملیات رمضان در تابستان بود؛ مرداد سال 61 هوا بسیار گرم بود، در آن موقع ‏به خوزستان می‌گفتند خرما پزان چون سریع خرما آن موقع می‌رسید و باید گفت ‏خرما حرارت زیادی می‌خواهد، الان هم همینطور است‎.

باد خاک خیلی زیاد بود به طوری که تا یک متری را نمی‌توانستی ببینی، نوع ‏خاک رَملی بود یعنی از ماسه بود، مثلاً اگر کسی کنار خاکریزخوابش می‌برد در ‏زیر خاک‌ها می‌ماند‎.

من خودم یادم هست که یک بار بسیار خسته بودم و خاک هم در آن موقع زیاد ‏بود و به همین علت من سرم را در جعبه مهمات که کنارم بود بردم و خوابیدم‎.

نیم ساعتی گذشت و من از خواب بلند شدم و دیدم زیر ماسه‌ها مانده‌ام، با زحمت ‏خودم را تکان دادم و از زیر ماسه‌ها بیرون کشیدم‎...

صبح عملیات من برای گشت زنی رفته بودم تا وضعیتشان را رصد کنم، ‏بمباران‌ها زیاد بود و آتش دشمن بالا گرفته بود. یکی از رزمندگان که مرا دید، ‏گفت‎:‎‏ «برادر، برادر، بیا اینجا به جای من پست بده، چون من نماز نخوانده‌ام.» ‏

من هم که دیدم کم کم آفتاب در حال طلوع کردن است، قبول کردم‎.

نمازش خیلی طول کشید، چند باری نگاه کردم و او را در حال سجده می‌دیدم، ‏در دلم با خودم می‌گفتم مگر نماز صبح چه مقدار طول می‌کشد که طولش داده؟‎

هوا که روشن شده بود و من هم کار داشتم و باید به نگهبانی‌های دیگر سر ‏می‌زد‌م‌؛ رفتم و او را تکان دادم و گفتم: «برادر من دیرم شده، بیا سرِ پستت».‏

که ناگهان دیدم او به زمین افتاد و در حالت سجده شهید شده است. متوجه شدم که ‏در آن آتش و خمپاره‌ها یکی از ترکش‌ها به او اصابت کرده است و او شهید شده ‏است. بر سینه‌اش نگاه کردم؛ نوشته بود «غلامحسین ساجدی‌فر».‏‎

بعد از عملیات با چند نفر از همرزمان شهید به خانه‌اش رفتم و ضمن عرض ‏تبریک و تسلیت، کمی درباره او حرف زدیم‎.

وقتی من برای خانواده‌شان داستان کربلا و واقعه‌های آن را تعریف کردم، به ‏خانواده آن شهید گفتم؛ غلامحسین ساجدی فر، هم غلامِ حسین (علیه السلام) بود ‏وهم در سجده باشکوه به شهادت رسید‎.‎‏ برای شادی روحشان صلواتی بفرستیم‎.
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
جواد حافظی
۰۶:۳۹ ۱۸ آبان ۱۳۹۳
خوشا آنان که با عزت ز گیتی بساط خویش برچیدند ورفتند.