سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

دعایی برای "رفع گرفتاری" از امام سجاد علیه السلام

مردم نیز جمع شدند، صالح به منبر رفت و نامه ولید را برای آنها خواند، هنوز مشغول خواندن نامه بود که امام زین العابدین علیه‌السلام وارد مسجد شد.

به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛مرحوم مجلسی روایت کرده است که ولید بن عبدالملک به صالح بن عبدالله، حاکم مدینه، نوشت که؛ حسن بن الحسن علیه السلام (حسن مثنی) را - که در زندان است - به مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله ببر و پانصد تازیانه بر او بزن. صالح، حسن را به مسجد آورد.

 مردم نیز جمع شدند، صالح به منبر رفت و نامه ولید را برای آنها خواند، هنوز مشغول خواندن نامه بود که امام زین العابدین علیه‌السلام وارد مسجد شد، مردم برای او راه باز کردند، حضرت به نزد حسن مثنی رفت و به او فرمود: پسرعمو! خدا را با دعای کرب بخوان تا گشایشی برایت پیش آورد، عرض کرد: آن دعا کدام است؟ حضرت دعا را به او یاد داد و بیرون رفت.

حسن شروع کرد به خواندن دعا و چند مرتبه آن را خواند، صالح که از خواندن نامه فراغت یافت و از منبر پایین آمد گفت: من این مرد را بی‌گناه می‌بینم، زدن تازیانه را به تاخیر اندازید تا درباره او از امیرالمومنین، ولید،!! کسب تکلیف کنم، سپس نامه‌ای به خلیفه نوشت، ولید در پاسخ این نامه دستور آزادی حسن مثنی را صادر کرد.

اِذا قَلَّ الدُّعاءُ نَزَلَ البَلاءُ .(مستدرک الوسائل، ج 1، ص 36)

آنگاه که دعا (در بین مردم) کاهش یابد بلا نازل می‌شود.
                                                                     حضرت محمد صلی الله علیه و آله


منبع:

جلوه‌های تقوا، ج 3، محمدحسن حائری یزدی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
منصور
۲۰:۲۹ ۲۰ آبان ۱۳۹۳
لطف کردید
شمسه
۱۳:۴۵ ۱۹ آبان ۱۳۹۳
ولید بن عبدالملک به صالح ابن عبدالله المری، کارگزارش در مدینه، نوشت:
حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب را که در زندان است، در مسجد رسول الله پانصد تازیانه بزن.
صالح حسن را بیرون آورد و به مسجد برد و مردم هم جمع شدند.
آن‌گاه بر بالای منبر رفت تا نامه ولید را برای مردم قرائت کند و سپس دستور داد حسن را تازیانه بزنند.
در حالی که مشغول قرائت نامه بود، حضرت علی بن الحسین علیه السلام وارد مسجد شد. مردم به ایشان راه دادند و مسیر را باز کردند تا امام نزد حسن برود.
امام به حسن فرمود:
ای پسرعمو، خداوند را با « دعای کرب » بخوان تا برایت گشایشی حاصل شود.
حسن گفت:« چه دعایی است؟ »
امام دعا* را برایش خواند و فرمود:« تکرار کن.»
حسن آن دعا را چند بار ‌خواند. وقتی صالح نامه ولید را خواند و از منبر پایین آمد، گفت:
'' من این مرد را مظلوم و بی‌گناه می‌بینم. مجازاتش را به تاخیر اندازید تا بار دیگر در مورد او با امیرالمؤمنین ولید صحبت کنم.
بعدها صالح نامه‌ای به ولید نوشت و ولید نیز در جوابش نوشت: او را آزاد کن!''

آن دعا این است:

لا اله الا الله الحکیم الکریم، لا اله الا اله العلی العظیم،

لا اله الا الله ربُ السموات اسبع و رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و الحمدلله رب العالمین
محمد
۰۵:۴۶ ۱۶ آبان ۱۳۹۳
اين دعاي کرب چيه ؟
چيو بايد بخونيم؟
همين چهارتا کلمه است: اِذا قَلَّ الدُّعاءُ نَزَلَ البَلاءُ ؟
منصور
۲۰:۱۸ ۱۵ آبان ۱۳۹۳
نمیشه یه کم از دعا رو بنویسدآیاهمان دعای یا من تحل به عقد المکاره است؟
امیر ابراهیمی
۱۹:۵۵ ۱۵ آبان ۱۳۹۳
سلام.چرا دعا نوشته نشده
ناشناس
۱۴:۲۸ ۱۵ آبان ۱۳۹۳
الان دعا کو ؟