به گزارش
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران ، بوی خوش نسیم بهشتی بوستان عرش خدا شقایقها و لالههای رضوانی را مسرور و مدهوش خود کرده است.
ندایی آسمانی گوشها را مینوازد زمزمههای بهشتی که بوستان شقایقها و لالههای رضوانی و یاسهای زهرا (س) را فرا گرفته و یک صدا میگوید بیا بیا ... .
گویی هر کدام از شقایقها، لالههای رضوان و یاسهای زهرا (س) حال و هوای عجیبی دارند و دیگر تاب و توان برای آنها و وصال پرودگار و بوستان عرش خدا باقی نمانده است.
امروز روز موعود و وعدهی الهی است، روزی است که خورشید منا و عرش خدا وعدهاش را به اهالی بوستان شقایق و لالههای رضوانی داده است... .
برای سیراب شدن از آب رضوان باید از آب فرات گذشت و برای سکونت در بوستان عرش خدا باید با قطرههای پاک خونشان بوستان عرش خدا را آبیاری میکنند.
امروز مسافران بوستان عرش خدا یکی پس از دیگری آمادهی وصال پروردگار و صعود در عرش خدا میشوند.
خورشید تابان منا و عرش خدا نظارهگر و شاهد آسمانی و جنتی شدن گلهای یاس زهرا (س)، شقایقها و لالههای رضوانی است.
امروز روز عاشورا و ظهر عاشوراست یاران همه رفتند.
حضرت اباعبدالله (ع) تنها و بیکس در سرزمین بلا با نگاهی به خیمهها و با بانوان بوستان شقایقها و لالههای رضوانی وداع میکند.
او میگوید لحظه وصال پروردگار و آسمانی و جنتی شدن خورشید منا و عرش خدا و شاه کرب و بلا را رسیده است.
آری امروز روز بزرگداشت حضرت اباعبدالله حسین (ع) روز عاشورا است.
سلام و درود بر حضرت اباعبدالله سید شهدا امام حسین (ع)... .
* آنچه باید در باره روز دهم و عاشورا بدانیم روز عاشورا امام حسین (ع) با مشاهده شهادت روی خاک افتادن 72 تن از یاران خود به خیمه و اهل حرم رو کرد و فریاد زد: ای سکینه (س)، ای فاطمه (س)، ای امالکلثوم علیکم منیالسلام بانوان حرم شیون کردند امام آنها را دعوت به سکوت و خاموشی کرد سپس امام سجاد (ع) را خواستند، علوم و صف و علم جعفر را به ایشان تسلیم کرد.
آنگاه به حضرت زینب (س) فرمودند: خردسالم را به من بده تا با او وداع کنم، امام طفل 6 ماههاش را گرفت و صورتش را نزدیک او برد تا وی را ببوسد، حرمله بن کامل اسدی تیری انداخت و به گلوی کودک رسید امام طفل را به دست خواهرش زینب (س) داد و دو دست خود را زیر گلوی بچه گرفت، همینکه از خون پر شد آن خونها را به سوی آسمان پاشید با این کار امام (ع) آسمان را هم به شهادت وا داشت، قبری کند و حضرت علیاصغر (ع) را دفن کرد، سپس برای وداع با اهل بیت خود، به بانوان رو کرد.
حضرت سکینه فریادکنان نزد امام (ع) آمد، حضرت ابا عبدالله (ع)، حضرت سکینه (س) را به سینه خود چسباند و اشکهایش را پاک کرد و فرمود: سکینه (س) جان بدان بعد از مرگ من گریه تو بسیار است تا زمنی که جان در تن من است دلم را از روی حسرت به اشک خود مسوزان سپس امام حسین (ع) عازم میدان شد و مبارزه طلبید هر کس در برابر امام (ع) میآمد به خاک هلاکت میافتاد تا اینکه تعداد بسیاری از آنان را کشت.
عمرسعد وقتی صحنه را این چنین دید فریاد برآورد وای بر شما آیا میدانید با چه کسی میجنگید او فرزند علی (ع) است که شجاعان عرب را به خاک نیستی میانداخت.
بخدا روح پدرش علی (ع) در کالبد اوست، پس دسته جمعی به روی حضرت سیدالشهدا (ع) حمله کردند امام با وجود اینکه تشنه، غریب، مصیبت دیده، خسته و گرسنه بود باز کسی حریف آن حضرت (ع) نبود.
امام حسین (ع) در حملات خود نقطهای را انتخاب کردهبود که نزدیک خیمهها باشد به دلیل اینکه تا جان دارد کسی معترض خیمهها نشود.
حضرت اباعبدالله (ع) با هر حملهای که میکرد عده بسیاری از سپاه دشمن فرار میکرد ایشان زیاد از خیمهها دور نمیشود.
امام (ع) به اصل خیمهها فرمودند که تا زندهاند کسی از خیمه رها نشود.
سپاه دشمن دوباره امام (ع) را گروهی محاصره کردند و بین امام (ع) و خیمهها فاصله انداختند و تعدادی از دشمنان به طرف خیمهها رفتند.
امام (ع) تا این صحنه با مشاهده کرد بانگ سرداد وای بر شما این پیروان آل ابیسفیان اگر دین ندارید از روز معاد بترسید و در دنیای خود آزادمرد باشید شمر رو به حضرت سید شهدا (ع) کرد و گفت: ای پسر فاطمه (س) چه میگویی؟
حضرت (ع) فرمود: من با شما جنگ دارم پس بانوان چه گناهی دارند؟
تا من زندهام نگذارید که سرکشانی شما به اهل و عیال من تعرض کنند.
شمر فریاد زد ای لشکر از خیمهها دور شوید و طرف خودش بروید.
امام (ع) مانند شیری خشمناک بر آنان حمله کرد و آنها را به خاک انداخت تا سرانجام به خاطر تشنگی بسیار رو به سوی شریعه فرات گذاشت عمر سعد به حضرت (ع) یورش برد که نگذارد دست امام (ع) به آب برسد، ایشان صفوف دشمن را شکافت و خودش را به آب رساند اسب امام (ع) هم سخت تشنه بود و سر در آب گذاشت و آب نوشید.
حضرت اباعبدالله (ع) فرمود: ای اسب تو تشنهای و من نیز تشنهام سوگند به خدا که من آب نمیآشامم تا اینکه تو آب بیاشامی حیوان زبان بسته حرف امام (ع) را درک کرد و سر از آب بیرون آورد و آب نیاشامید حضرت (ع) مشتی آب برای حیوان برداشت تا از آن بیاشامد.
ناگه سواری فریاد زد یا اباعبدالله (ع) تو آب میآشامی حال آنکه لشگر بر سراپرده و خیمههای تو میروند و هتک حرمت تو را دارند.
امام (ع) تا این سخن را شنید آب را ریخت و به لشکر حمله کرد و خود را به خیمهها رساند، امام معلوم شد که کسی معترض خیمهها نشده و فریبی در کار بوده است و هدفشان این بود که امام (ع) آب ننوشد زیرا فکر میکردند اگر امام (ع) تشنگیاش برطرف شود دیگر حریف او نخواهند شد.
امام (ع) با اهل بیت خود (ع) وداع کرد پس از پیکاری طولانی با سپاه دشمن سرانجام حضرت اباعبدالله (ع) به شهادت رسید.
پس از شهادت امام حسین (ع) سپاه دشمن به خیمهها حملهور شدند و اهل بیت (ع) را به اسارت گرفتند.
سلام و درود خدا بر امام حسین (ع) سلام و درود خدا بر حضرت زینب (س)، سلام و درود خدا بر امام سجاد (ع) و سلام درود خدا بر شهدا و اسرای کربلا ... . گزارشی از زهره کلهر
انتهای پیام/