سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

روضه حضرت عباس(ع) از زبان 3 تن از علمای گذشته

مرحوم قزوینی شب در عالم رویا به محضر مقدس حضرت ابالفضل(ع) مشرف شده و آقا حضرت ابالفضل (ع) خطب به ایشان فرموده بود، سید ابراهیم! آیا تو در کربلا بودی که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، مرحوم شیخ جعفر شوشتری اعلی الله مقامه می گوید: در کربلا، روز عاشورا خدا برای تشنگان چهار سقا قرار داد.

سقای اول: حضرت خاتم الانبیاء، محمدبن عبدالله و شاهد این قسم قول علی اکبر(ع) است. که عرض کرد: بابا، این جدم پیامبر(ص) است که مرا سیراب می کند.

سقای دوم:حضرت حسین (ع)بود که خودش سقای این تشنگان بود.

سقای سوم: این تشنگان، "العظیم المراس،المکین الاساس،ابوالفضل العباس(ع) بود.

سقای چهارم: چشمهای دوستان بود.

منبع: ابوالقربه،ص108

***

اصابت تیر به چشم مقدس حضرت ابالفضل(ع)

مرحوم سید محمد ابراهیم قزوینی متوفای سال1360 هجری در صحن مطهر حضرت عباس (ع) امام جماعت بود و مرحوم آقا شیخ محمد علی خراسانی متوفای سال 1383 هجری که واعظی بی نظیر بود، بعد از نماز ایشان به منبر می رفت.

یک شب مرحوم واعظ خراسانی مصیبت حضرت ابالفضل(ع) را خوانده و از اصابت تیر به چشم مبارک آن حضرت یاد کرده بود، مرحوم قزوینی که سخت متاثر شده و گریه کرده بود به ایشان گفته بود چنین مصیبت های سخت را که سند خیلی قوی هم ندارند را چرا می خوانی؟

مرحوم قزوینی شب در عالم رویا به محضر مقدس حضرت ابالفضل(ع) مشرف شده و آقا حضرت ابالفضل (ع) خطب به ایشان فرموده بود، سید ابراهیم! آیا تو در کربلا بودی که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟ پس از آنکه دو دستم از بدن جدا گردید دشمن مرا تیر باران کرد در این زمان تیری به چشمم رسید هرچه سرم را تکان دادم تیر بیرون بیاید، بیرون نیامد و عمامه از سرم افتاد، زانو ها را بالا آوردم  خم شدم که به وسیله دو زانو تیر را از چشم بیرون بکشم ، ولی دشمن با عمود آهنین به سرم زد.

منبع:چهره درخشان قمربنی هاشم(ع)ج1ص235

***

شیخ کاظم سبتی و مصیبت حضرت عباس(ع)

صاحب کتاب مقتل الحسین(ع) می نویسد: دانشمند بزرگ شیخ کاظم سبتی برای من نقل کرد که: یکی از علمای برجسته و مورد اطمینان نزد من آمد و گفت: من رسول و فرستاده حضرت قمربنی هاشم(ع) هستم و افزود: من آن حضرت را در خواب دیدم، به من فرمود: چرا شیخ کاظم سبتی مصیبت مرا نمی خواند؟ عرض کردم: من همواره می شنوم که شیخ کاظم، مصیبت شما را می خواند. فرمود: به شیخ کاظم بگو این مصیبت را بخوان و بگو هرگاه سوار کاری از پشت اسب بر زمین سقوط کند و دست هایش قطع شده باشد، چگونه و با چه سختی به زمین برخورد خواهد کرد. منبع:مقتل الحسین(ع)مقرم،ص 326
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.