به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران، پایگاه تحلیلی "گلوبال ریسرچ" در مقالهای به قلم "رایان مک نامارا" مینویسد: این روزها در مباحث ضدتروریسم، واژه "قریب الوقوع"، واژهای سحرآمیز است. هرگاه که دولت آمریکا به دنبال مجوزی برای کشتن مردم است، از این واژه استفاده میکند.
*** هر زمان که دولت آمریکا برای یکی دیگر از حملات هواپیماهای بدون سرنشین خود و یا درگیری نظامی برنامهریزی میکرد، واژه «قریب الوقوع» را مورد استفاده قرار میداد
برای درک اینکه چگونه میتوان از زبان در جهت مقاصد بحثبرانگیز و حتی خونین استفاده کرد، به گوش یک زبانشناس و ذهن یک وکیل قراردادها نیاز داریم.
در این مقاله، به بررسی موارد استفاده واژه قریب الوقوع توسط دولت آمریکا پرداخته میشود که در بسیاری از موارد، از آن برای رسیدن به اهداف خود و توجیه حملاتی که قوانین بین المللی را نقض میکنند، استفاده کرده است.
در چند سال گذشته، از این واژه، بارها و بارها برای اشاره به هزاران نفری که مورد حمله برنامه هواپیماهای بدون سرنشین قرار گرفته بودند، استفاده شد و تقریبا هر زمان که دولت آمریکا برای یکی دیگر از حملات هواپیماهای بدون سرنشین خود و یا درگیری نظامی برنامهریزی میکرد، واژه «قریب الوقوع» را مورد استفاده قرار میداد.
*** گروهی که در حال طرحریزی برای یک «حمله قریب الوقوع» به غرب بود
کافیست به تکرار این واژه در آخرین دور از توجیهات دولت آمریکا برای حملات هوایی خود به عراق و سوریه توجه کنید.
«چاک هگل»، وزیر دفاع آمریکا هشدار داد که آمریکا باید خود را برای درگیریهای بیشتر با داعش آماده کند؛ چرا که این گروه، برای تمامی منافع آمریکا، تهدیدی «قریب الوقوع» به شمار میرود. دریادار «جان کربی»، سخنگوی پنتاگون نیز گفت که گروه خراسان، یکی از گروههای تروریستی وابسته به القاعده در سوریه، در فهرست اهداف مورد نظر آمریکا قرار گرفت. زیرا این گروه در حال طرحریزی برای یک «حمله قریب الوقوع» به غرب بود.
*** قتل هدفمند تنها در صورتی قابل توجیه است که صرفا برای دفاع از خود صورت گیرد
بنابراین، با توجه به تداوم استفاده از این واژه، شاید بهتر باشد نگاهی دقیقتر بیاندازیم به اینکه وقتی مقامات آمریکایی از واژه قریب الوقوع استفاده میکنند، در اصل چه هدفی را دنبال میکنند.
قریب الوقوع یعنی چه؟
طبق قوانین بین المللی، قتلهای هدفمند، در صورتی که طرف حمله کننده، برای دفاع از خود اقدام کرده باشد، قابل توجیه خواهد بود. این معیار تااندازهای قابل فهم است. اما در درک مفهوم دفاع از خود، اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد.
*** لزوم دفاع از خود، مسئلهای اضطراری است و هیچ جای درنگ و یا راه دیگری را برای انسان باقی نمیگذارد
طبق ماده 51 منشور ملل متحد، کشورهای عضو، در صورتی که حملهای مسلحانه علیه آنها رخ دهد، حق ذاتی دفاع از خود را دارند. اما بسیاری از سیاستمداران و روشنفکران، این حق دفاع از خود را محدودکننده میدانند. آنها معتقدند که این ماده، تنها در صورتی به کشورها اجازه واکنش میدهد که حملهای علیه آنها صورت گرفته باشد.
تهدید قریب الوقوع، معمولا ما را به یاد شرایط اضطراری میاندازد. به عبارت دیگر، این واژه به موقعیتی اشاره میکند که در آن، «لزوم دفاع از خود، مسئلهای اضطراری است و هیچ جای درنگ و یا راه دیگری را برای انسان باقی نمیگذارد.» این استاندارد، که به عنوان «آزمون کارولین» شناخته میّشود، سالها است که تعریفی راهنما برای جامعه بین الملل به شمار میرود.
*** تعریف واژه قریب الوقع با این منطق خاص، در بهترین حالت خود، تعریفی ضعیف و متزلزل است
اما از نظر وزارت دادگستری آمریکا که به دنبال آزادی عمل بیشتری بود، این تعبیر بسیار ملایم، مجوز اقدامات خارج از چارچوب قوانین بین المللی را به دولت آمریکا نمیداد، در نتیجه به واژه قریب الوقوع متوسل شد تا کشتار آمریکاییهایی که جزو رهبران ارشد القاعده یا یک گروه وابسته بودند را توجیه کنند. و این طور استدلال کرد که کشته شدن این شهروندان، از آنجایی که تهدیدی برای یک حمله قریب الوقوع به شمار میروند، کاملا قانونی است.
با این حال، تعریف واژه قریب الوقع با این منطق خاص، در بهترین حالت خود، تعریفی ضعیف و متزلزل است. در این حالت نیازی نیست که آمریکا شواهد روشنی مبنی بر اینکه در آینده نزدیک، حمله خاصی علیه افراد و منافع آمریکایی صورت خواهد گرفت، ارائه دهد.»
*** دیدگاه آمریکا در مورد تهدیدات قریب الوقوع، عمیقا مورد تریدید قرار گرفته است
طبق گقته «فلیپ آلستون»، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در بخش قضایی و اعدامهای خودسرانه ، این دیدگاه «عمیقا مورد تردید قرار گرفته و از نظر قوانین بین المللی فاقد حمایت و پشتیبانی است.»
در نتیجه یک راه حل ساده برای آمریکا باقی میماند. قوانین بین المللی را زیر پا گذاشته تا برای کشتن افراد، مجوز داشته باشد.
به گفته «آلستون»، در حقیقت، این دیدگاه آمریکایی از مسئله دفاع از خود، در شکلی خشن و انعطاف ناپذیر طرفداری میکند که چارچوب های قانونی به وجود آمده را نادیده گرفته و « گرایشی غیرقانونی و مختل کننده که نقض قوانین انساندوستانه را مجاز میداند، منعکس میکند.»
*** قریب الوقوع یا پیشگیرانه؟
اصل به ظاهر جدید «قریب الوقوع»، بیشتر وامدار دکترین بوش در مورد حملات پیشگیرانه است. این سیاست اخیر نشان داد که آمریکا مایل است برای دفاع از خود، دست به اقدام پیشگیرانه بزند، حتی اگر در مورد زمان و مکان حمله دشمن، تردید وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، دولت آمریکا برای پیشدستی کردن و یا جلوگیری از اقدامات خصمانه از سوی دشمنان خود، در صورت لزوم دست به اقدام پیشگیرانه خواهد زد.
به نظر میرسد که تعریف دولت اوباما از واژه «قریب الوقوع»، با تفسیر افراط آمیز دوره بوش از واژه «پیشگیرانه» اندکی متفاوت است. تفسیر آزاد آمریکا از واژه «قریب الوقوع»، مجوز کشتارهای غیرقانونی که کارشناسانی چون «الستون» در مورد آن هشدار داده بودند را داده است.
*** دکترین «قریب الوقوع»، در جهت برآوردن نیازهای مبرم سیاسی و دیپلماتیک مورد استفاده قرار میگیرد
دلایلی وجود دارد که ثابت میکنند دکترین قریب الوقوع، در جهت برآوردن نیازهای مبرم سیاسی و دیپلماتیک، مورد استفاده قرار میگیرد. در این روند، پوشالی و غیر موجه بودن دستاویزها، مستلزم آن است که دولت آمریکا، کسی یا چیزی را یک تهدید قریب الوقوع معرفی کند.
برای اثبات این حقیقت، به شواهد موجود در روابط آمریکا و پاکستان توجه کنید: در سال 2011، نیروهای ناتو به رهبری آمریکا، حملهای را راهاندازی کردند که به کشته شدن 24 سرباز پاکستانی منجر شد. بلافاصله به دنبال این جنجال دیپلماتیک، پاکستان خواستار توقف حملات هواپیماهای بدون سرنشین در قلمروی خود شد. واشنگتن تلاش کرد که با تعلیق چند ماهه عملیات هواپیماهای بدون سرنشین، تنشها را کاهش دهد.
*** ماهیت قریب الوقوع تهدیدات آمریکا
اما این سوال به وجود میآید که آمریکا چطور توانست یک عملیات اضطراری را بلافاصله متوقف کند؟
مسئله سردرگم کننده دیگر، این است که در سال قبل از ایجاد وقفه در برنامه، بیش از هر زمان دیگری حملات هواپیماهای بدون سرنشین صورت گرفت. اگر توقف در حملات هواپیماهای بدون سرنشین یک مانور سیاسی بود، پس ماهیت قریب الوقوع تهدیداتی که آمریکا توصیف میکند، میتواند و باید تردید برانگیز باشد.
البته این تنها باری نبود که دولت آمریکا برای اهداف سیاسی خود از پوشش «قریب الوقوع» استفاده کرد. در سال 2013، روزنامه «نیویورک تایمز» گزارش داد که «مقامات آمریکایی بارها سعی کردهاند که رضایت مقامات پاکستانی را برای کشتن شبهه نظامیانی که تهدید بزرگتری برای پاکستان به شمار میروند را جلب کنند.
*** دکترین «قریب الوقوع» به جنگهای بیشتری دامن میزند
پس یعنی ملاحظات سیاسی و دیپلماتیک بین المللی را آمریکاییها محاسبه میکنند. با این وجود، این سوال به وجود میآید که آیا میتوان با توجه به توجیه آمریکا در مورد برنامه کشتار هدفمند ـــ حمله به تهدیدات قریب الوقوع آمریکا ـــ از آن برای دفاع از دیگر کشورها استفاده کرد؟
با تمام اینها، بسیاری از ناظران بین المللی پیشبینی کردهاند که دکترین «قریب الوقوع» تنها به جنگ بیشتر دامن میزند.
انتهای پیام./