به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،دیروز رییس جمهور درباره پرونده اسید پاشی گفت : نباید در این باره به صداهای مشکوک توجه کرد، روحانی تاکید کرد تا دستگیر عاملان اسیدپاشی لحظه ای آرام نخواهیم نشت .
رییس مجلس نیز گفت : سیاسیکردن جنایت اسیدپاشی، فرصتطلبی و نامردی سیاسی است و اگر اشکالی به طرح امر به معروف هست مطرح کنند تا طبق ایین نامه بررسی شود.
رییس دستگاه قضا هم تاکید کرد : نسبت دادن اسیدپاشی به امر به معروف و نهی از منکر ظلم فاحش به نظام است.
هر یک از روزنامه ها بخشهایی از صحبتهای رییس این سه قوه را به صفحه یک آوردند.
«سردار سلیمانی با عملیات عاشورا ائتلاف ضدداعش را تحقیر کرد»
در عین حال
کیهان تیتر یک خود را به آزادسازی شهر استراتژیک «جرف الصخر» عراق و نقش سردار سلیمانی در این باره اختصاص داد و نوشت :در حالی که علیرغم هیاهوی بسیار آمریکا درباره ائتلاف ضد داعش، این ائتلاف تاکنون کاری علیه تروریستها انجام نداده، سردار سلیمانی با هدایت نیروهای در صحنه عراق موفق به آزادسازی شهر استراتژیک جرف الصخر از اشغال تکفیریهای ضدداعش شد.
نیروهای ارتش عراق با حمایت نیروهای مردمی و عشایر در یکی از بارزترین و بزرگترین عملیات نظامی خود توانست بطور کامل بر شهر «جرف الصخر» و اطراف آن تسلط یابد و پرچم گروهک تروریستی داعش را از ساختمانهای شهر پایین کشد.
در عملیات «عاشورا» که منجر به آزادسازی دروازه بغداد، نجف و کربلا شد، ۴۰ نفر از نیروهای آموزشدیده داعش و بیش از ۲۰۰ عنصر میدانی این گروهک تکفیری تروریستی به هلاکت رسیدند و ۲۳۰ کارت نیروهای نفوذی آنها کشف و لیست رابطهای داعش برای ۱۳۶ بمبگذاری نیز افشا شد.
برای اجرای عملیات جرفالصخر چهار ماه کار شناسایی منطقه و از 18 شعبان که نخستین گروه مقاومت در منطقه مستقر شد تا قبل از اجرای عملیات کار شناسایی و کسب اطلاعات به طول انجامید.
عملیات جرف الصخر از کلید خوردن میدانی تا پیروزی کامل چیزی حدود قبل از نماز صبح روز جمعه تا قبل از نماز ظهر به طول انجامید.
در هفتههای اخیر، دولت آمریکا تلاش گستردهای را سازماندهی کرد تا بتواند آنچه را که ائتلاف جهانی علیه داعش مینامد، شکل دهد. ائتلافی که به دلیل موضع گیریها و اقدامات گذشته مقامات غربی و آمریکایی در حمایت از گروههای تروریستی در سوریه، افغانستان و عراق، نه تنها برای جهانیان قابل تردید، بلکه غیرقابل باور است.
برگزاری دیرهنگام ائتلاف نمایشی علیه داعش به منظور چاره اندیشی در مقابل گسترش افراطی گری و تروریسم در منطقه، در حالی است که تاکنون نه تنها این ائتلاف کمکی به مردم عراق و سوریه نداشته، بلکه محمولههای حاوی سلاح را نیز برای گروهکهای تروریستی در منطقه ارسال کرده و در اقدامی بیسابقه، به جای انهدام مواضع داعش، مرکز استقرار نیروهای ارتش عراق در صلاحالدین را بمباران کرد که بر اثر این بمباران، 75 سرباز ارتش عراق که قرار بود با داعشیها بجنگند، شهید شدند.این آمار غیراز آمار دهها غیرنظامی کشته شدهای است که در جریان بمباران هوایی جنگندههای عضو ائتلاف بهاصطلاح ضدداعش است، غیرنظامیانی که زنان و کودکان نیز جزو آنها هستند.
اما یکی از موضوعاتی که هم مورد توجه رسانه های اصولگرا و هم روزنامه های اصلاح طلب قرار دارد ، پاسخ به این پرسش است که آیا وزیر پیشنهادی علوم رای می آورد؟ « آيا وزیر پیشنهادی علوم رأی میآورد؟»
سیاست روز ضمن انعکاس نظرات برخی نمایندگان در این باره نوشت : ...
اگرچه در
نگاه نخست به دلیل آنکه دکتر نیلی از هر نوع نقش قطعی و احتمالی در حوادث
پس از سال ۸۸ مبرا است از شانس بالایی برای کسب رای اعتماد و تصدی وزارت
علوم برخوردار است اما در نگاه مجلس ترديدهايي براي انتخاب او وجود دارد.
در نگاه عمیقتر نیلی هم حواشی دارد که عدم کسب رای اعتماد از شورای عالی
انقلاب فرهنگی برای تصدی دانشگاه تهران است.
چند ماه پس از آغاز کار
دولت حسن روحانی، فرهاد رهبر از ریاست دانشگاه تهران برکنار شد و پس از
حواشی فراوان از سوی شورای تعیین رئیس دانشگاه تهران، پنج تن به عنوان
کاندیداهای ریاست دانشگاه تهران انتخاب شدند.
که از میان محمدحسین
امید، سیدحسین حسینی، کمرهای، محمد رحیمیان و محمود نیلیاحمدآبادی رضا
فرجیدانا، در ۱۹ خرداد ۱۳۹۳ نیلیاحمدآبادی را به عنوان سرپرست دانشگاه
تهران منصوب کرد. فرجیدانا هم روز بعد اعلام کرد که نیلی به عنوان رئیس
دانشگاه تهران به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی خواهد شد. هر چند شورای
عالی انقلاب فرهنگی از این پیشنهاد استقبال نکرد.
اکنون عدم کسب رای اعتماد از شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از سوالات جدی نمایندگان از وزیر پیشنهادی علوم است.
...طبق
آيیننامه داخلی مجلس نمایندگان حداکثر ۱۰ روز فرصت دارند تا صلاحیت وزیر
پیشنهادی را بررسی و در صحن علنی در باره وی تصمیمگیری کنند.
البته
قبل از آنکه صلاحیت نیلی در صحن مجلس بررسی شود وی در کمیسیونهای تخصصی و
فراکسیونهای سیاسی مجلس حاضر ميشود و درخصوص برنامههاي خود توضیح
ميدهد.
فراکسیون اصولگرایان مجلس که با ریاست غلامعلی حداد عادل اداره
ميشود، یکی از فراکسسیونهای مهم مجلس است. بنا به گفته مسئولین این
فراکسیون، این فراکسیون تصمیم دارد تا نشستی با نیلی داشته باشد تا موضوع
صلاحیت وی را بررسی کند. یکی دیگر از فراکسیونهای مهم مجلس فراکسیون
اصولگرایان رهروان ولایت است كه اين فراكسيون نيز نشستي را با حضور علي
لاريجاني برگزار كرد.
قرار است تا صلاحیت نیلی بصورت اجمالی در این
جلسه مورد بررسی واقع شود تا این فراکسیون بعدا با حضور خود نیلی درباره
رای اعتماد یا عدم اعتماد به وی تصمیمگیری کند.
البته نیلی بعد از
معرفی به مجلس و اعلام وصول نامه مذکور در صحن علنی، ميتواند در
کمیسیونهای تخصصی مجلس از جمله کمیسیون آموزش و تحقیقات حضور یافته و
برنامههاي خود را برای جلب رای اعتماد آنان تشریح کند.
در هر حال باید
منتظر بود و دید که نیلی از یک هفته فرصت خود چگونه بهرهبرداری خواهد کرد
و آیا وی ميتواند با کسب آرای نمایندگان بر کرسی وزارت علوم تکیه بزند یا
خیر؟
«هوای بهارستان سرد است »در عین حال روزنامه اصلاح طلب
آفتاب یزد نیز با انتخاب تیتری بد بینانه همین سوال را مطرح کرد و نوشت : هوای بهارستان برای دولتی ها سرد است چرا که طبق روال همیشگی عده ای از نمایندگان اصولگرا برابر معرفی نیلی به عنوام وزیر پیشنهادی علوم ، ساز مخالفت سر دادند ، اینان که فکر می کردند بعد از استیضاح فرجی دانا ،روحانی طبق و نظر و سلیقه ایشان عمل می کند بعد از معرفی نیلی جا خوردند ...
«طلسم صندلی طبقه چهاردهم وزارت علوم میشکند؟»
روزنامه اعتماد هم نوشت : صندلی وزیر علوم در طبقه چهاردهم وزارتخانه طلسم شده است. به کسی وفا
نمیکند و از سوی دیگر این مجلس قابل پیشبینی نیست. رفتارها و تصمیمها
ناگهانی است و تجربه همین رفتارها موجب میشود شرایط آینده بسیاری از
موضوعات روشن نباشد. از نتیجه استیضاحها و سؤالات گرفته تا رأی اعتماد به
وزرایی که معرفی میشوند.
این غیرقابل پیش بینی بودن در تصمیمگیری
در مورد طرحها و لوایح هم دیده میشود. لایحهای که بسیاری تصور میکنند
مطمئنا رأی میآورد رد میشود و طرحی که تصور مطرح شدنش نمیرود یک به یک
مادههایش تصویب میشود. شرایط در مورد جدیدترین وزیر پیشنهادی علوم به
مجلس هم همین شکل است. دو روز مانده به برگزاری جلسه رأی اعتماد مشخص نیست
که محمود نیلی دولت آبادی چقدر شانس صعود به ساختمان شهرک غرب را دارد.
وزارتخانه
علوم شاید طلسم شدهترین وزارتخانه دولت روحانی باشد. در طول یک سال سه
وزیر برای تصدی آن معرفی شدهاند و شمار سرپرستهای آن نیز بالا بوده است.
نامه معرفی وزیر پیشنهادی علوم روز گذشته در صحن علنی مجلس اعلام وصول و
اعلام شد که جلسه رأی اعتماد به این وزیر پیشنهادی روز چهارشنبه برگزار
میشود، همان لحظه تک و توک نمایندهای بودند که فریادهای مخالفت آمیز
زدند تا نشان دهند آنچنان دل خوشی از این وزیر هم ندارند.
پرونده هسته ای همچنان از زوایای مختلف مورد بررسی رسانه هاست .
توافق هستهای به «راه سوم» ختم میشود؟
روزنامه جوان در گزارشی تحلیلی از در انتخاب بین «توافق جامع» و «شکست مذاکرات» تلاش کرده به این پرسش پاسخ دهد که توافق هستهای به «راه سوم» ختم میشود و در این باره نوشته است :
شمارش معکوس تمام شدن مهلت توافق هستهای ایران و ۱+ ۵ چند هفتهای است که
شروع شده ولی احتمالا این معکوس شماری با انتشار خبرهایی مانند خبر دیروز
لس آنجلس تایمز درباره شروع مذاکرات برای دومین تمدید توافق ژنو با برجستگی
بیشتری بیان خواهد شد.
شمارش معکوس تمام شدن مهلت توافق هستهای
ایران و ۱+ ۵ چند هفتهای است که شروع شده، ولی احتمالا این معکوس شماری با
انتشار خبرهایی مانند خبر دیروز لس آنجلس تایمز درباره شروع مذاکرات برای
دومین تمدید توافق ژنو با برجستگی بیشتری بیان خواهد شد. مقامهای ایرانی و
امریکایی تأیید میکنند که اصلیترین موضوعات اختلافی مذاکرات هستهای
همچنان لاینحل مانده ولی اصرار دارند که بذر بدبینی به مذاکرات نپاشند.
تازهترین
موضعگیری در این مورد، مربوط به وندی شرمن، سرپرست تیم مذاکرهکننده
امریکایی است که گفته نمیخواهد چیزی بگوید که مذاکرات هستهای تضعیف شود
ولی تأکید کرده که در صورت بینتیجه ماندن مذاکرات، ایران مسئول این
بینتیجه ماندن خواهد بود؛ موضعگیریای که در تهران با واکنش عباس عراقچی
روبهرو شد: «همگان قضاوت خواهند کرد که چنانچه فرصت موجود از دست برود
کدام طرف مقصر بوده است». تحت چنین شرایطی، برخی کارشناسان و ناظرانی که
از نزدیک مذاکرات هستهای ایران و ۱+ ۵ را دنبال میکنند، میگویند طرفین
میتوانند به جای اصرار برای دستیابی به توافق جامع (Comprehensive
Agreement)، مذاکرات را بر یک راه حل میانه یا سوم برای دستیابی به یک
«توافق بخشی» (Partial Agreement) یا میانبرد متمرکز کنند.
توافق بخشی یا میان مدت را اولین بار گری سیمور، مشاور سابق
دولت امریکا و مدیر اجرایی مرکز علوم و امور بینالمللی مدرسه کندی در
دانشگاه هاروارد امریکا، در هفتههای بعد از توافق هستهای آذر ماه ۱۳۹۲
بین ایران و ۱+ ۵ مطرح کرد و گفت که ممکن است لازم باشد ایران و ۱+ ۵ به
جای تلاش برای دستیابی به توافق جامع هستهای، چند توافق موقت یا بخشی امضا
کنند. سیمور گفته بود: «نتیجهای که بیش از همه برای این مذاکرات شش ماهه
قابل تصور است، یک توافقنامه موقت دیگر است». شش ماه از توافق ژنو گذشت و
همانطور که سیمور پیش بینی کرده بود، ایران و ۱+ ۵، توافق ژنو را برای یک
دوره دیگر تجدید کردند. حالا در شرایطی که ایران و ۱+ ۵ فقط ۲۸ روز تا
اتمام مهلت ژنو وقت دارند، کارشناسان و ناظران بیشتری البته تحت شرایطی
مشخص، روی تمرکز تلاش برای یک توافق میان مدت بخشی، به جای توافق جامع
تأکید میکنند.
آنها توصیه میکنند در شرایطی که دو طرف بعد از
حدود ۱۱ ماه مذاکره، همچنان بر سر مسائل کلیدی مانند نحوه برداشتن
تحریمها، سطح و ظرفیت غنیسازی و برخی مسائل دیگر اختلاف دارند، به جای
اعلان شکست مذاکرات، تمدید دوباره توافق ژنو (شش ماه) یا اصرار بر توافق
جامع بلند مدت، میتوان بر یک توافق میان مدت (مثلاً دو یا سه ساله) متمرکز
شد. چنین توافقی، بر سر مسائلی متمرکز خواهدشد که طرفین حساسیت کمتری بر
آنها دارند یا اینکه تا همین حالا بر سر آنها به توافق نسبی دست پیدا
کردهاند (مانند وضعیت آب سنگین اراک) و مسائل حساسیت برانگیز، به توافق
جامع (Comprehensive Agreement) یا مذاکرات وضعیت نهایی (Final Status)
موکول خواهد شد.
نوذر شفیعی نماینده مجلس و عبدالله گنجی، مدیر
روزنانه جوان از جمله کارشناسانی هستند که این روزنامه نظرات آنها را در
مورد توافق بخشی مورد توجه قرار داده است.
نوذر شفیعی، دیگر استاد
دانشگاه و عضو کمیسیون ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نظری تقریبا
متفاوت دارد و معتقد است که اگر برای هر دو طرف مسجل شود که اختلافات در
حدی است که نمیتوان برای آنها راه حلی پیدا کرد، میتوان به راه حل سوم
یا همان توافق بخشی (Partial Agreement) به عنوان یک گزینه فکر کرد: «اگر
به راه حل جامع نرسیم، میتوان توافق بخشی را به عنوان یک راه حل میانه
بررسی و تصور کرد که دستاوردها از توافق بخشی میتواند در حدی باشد که
بتوان به راه حل رسید». نوذر شفیعی البته ویژگیها و محتوای چنین توافقی
را بسیار مهم میداند و تأکید میکند که چنین توافقی در صورتی میتواند به
عنوان یک گزینه، مطرح باشد که طرفین واقعا به دنبال راه حل باشند: «نه
اینکه خود این توافق معضلاتی به دنبال داشته باشد یا اینکه خود به معضلی
جدید تبدیل شود». او میگوید در صورتی که توافق بخشی دارای سه ویژگی اصلی
باشد، دستگاه سیاست خارجی میتواند آن را به عنوان یک گزینه بررسی کند:
«اول اینکه غنیسازی حق مسلم در نظر گرفته شود. دوم اینکه تحریمها برای
مدت زمان محدود تعلیق و بلافاصله در چارچوب دکترین ماشه (مکانیسم ماشه) لغو
شود و سوم اینکه به دغدغهها و نگرانیهای واقعی (نه بیمورد) غرب نیز
بپردازد».
عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه جوان، مفید بودن
گزینه توافق بخشی را مشروط به محتوای آن میداند و تأکید میکند محتوای
چنین توافقی است که مشخص میکند مطابق با منافع ملی ایران است یا نه. گنجی
معتقد است که تجربه دولت یازدهم در توافق ژنو، تجربه مناسبی نبود، زیرا بین
دادهها و ستاندههای توافق ژنو توازن وجود نداشت: «امتیازاتی که ما به
غرب دادیم با امتیازهایی که دریافت کردیم، هموزن نبود. کل چیزی که آنها
دادند، آزاد شدن مبلغ مشخصی از داراییهایی خود ایران بود».
مدیرمسئول
روزنامه جوان میگوید که با توافق بخشی به عنوان جایگزینی برای شکست
مذاکرات موافق است: «گزینه میانی را بهتر از شکست میدانم». ولی در عین
حال تأکید دارد اینکه چنین توافقی بر اساس منافع ملی ایران باشد یا نباشد،
تا حد زیادی به محتوای آن بستگی دارد. عبدالله گنجی میگوید: «اینکه طرف
غربی حاضر باشد که لغو و نه تعلیق تحریمهای بانکی و نفتی ایران را در چنین
توافقی بگنجاند یا نه، معیاری کلیدی در سودمند بودن این توافق برای ایران
است». ارزیابی کلی مدیر مسئول روزنامه جوان این است که گزینه اولویت دار
تیم هستهای، دستیابی به توافق جامع است ولی در صورتی که امر بین شکست
مذاکرات و توافق میانی باشد، دستیابی به توافق میانی اولویت دارد. نکته
مهمی که عبدالله گنجی به درستی آن را برجسته میکند، این است که اگر ایران و
۱+ ۵ تصمیم بگیرند که توافق بخشی را به صورت واقعی روی میز بررسی کنند،
چنین تصمیمی مستلزم آن است که آنها از توافق ژنو و معیارهای آن عبور کنند
زیرا به گفته اودر توافق ژنو «توافق همه یا هیچ» است در حالی که توافق
جدید، بر چنین مبنایی استوار نخواهد بود. «فرصت طلایی مذاکرات بعد از یازده سال!»
ابتکار اما نگاهی مثبت به آینده مذاکرات هستهای دارد و نوشته
است: یازده سال گذشت و حالا کمتر از یک ماه به پایان فرصت طلایی حل مناقشه
هستهای باقی مانده است. ضرورت درک این فرصت که سایه افراطیون داخلی و
خارجی بر آن سنگینی میکند در عوامل مختلفی نهفته است که بعد از یازده سال
در کنار هم جمع شدهاند تا برای همیشه حق هستهای ایران را با مشروعیت
جهانی حفظ کند. مسأله هستهای ایران بعد از یک دهه کشمکش و هزینه در
برههای از زمان قرار گرفته که حتی مخالفان سرسخت این حق که روزی پرونده
هستهای ایران را به شورای امنیت سازمان ملل بردند؛ با تحرکی فزاینده به
دنبال دست یابی به توافق نهایی در موعد مقرر یعنی پایان مهلت توافق موقت
ژنو هستند.
هرچند این شش کشور هنوز تلاش میکنند تا در صورت امکان
به اندازه یک سانتریفیوژ هم که شده از حق مردم ایران بکاهند ولی وجود عوامل
مختلف و طولانی شدن این مناقشه که هزینههایی را برای این کشورها نیز به
بارآورده است موجب شده که همگان از ضرورت درک چند هفته باقی مانده سخن
بگویند و با ابراز خوش بینی از توافق نهایی خبر بدهند. چنان که بعد از
یازده سال کشمکش سیاسی، وزیر امور خارجه آمریکا در تحرکات دیپلماتیک اخیر
خود (از چانه زنی با همتای روس خود گرفته تا کنفرانسهای خبری) از درک این
ضرورت سخن گفته است. هرچند آنها سعی دارند تا مسئولیت به توافق نرسیدن را
به دوش ایران بگذارند ولی دستگاه سیاست خارجه آمریکا و همچنین اوباما رئیس
جمهوراین کشور در هفتههای اخیر به طرق مختلف از «فرصت طلایی» مذاکره سخن
گفته و خواستار توجه به این موضوع شدهاند.
البته این ابراز
خوشبینی جان کری ناشی از شرایط فراهم شده برای آمریکاست که اوباما را در
پیچی سیاسی قرار داده است تا با متوسل شدن به حل پرونده سنگین هستهای
ایران بخشی از مشکلات سیاسی خود را حل کند و به این ترتیب امتیازی برای
استحکام بخشیدن به جایگاه دموکراتها در انتخابات میان دورهای کنگره
آمریکا فراهم کند.
« در اين توافق، برد با ايران است»روزنامه
جمهوری اسلامی هم در این باره می نویسد : ....
این درست است كه تا قبل از امضاء متن توافقنامه توسط كلیه اعضاء گروه مذاكره كننده 1+5 امكان هر تغییری در تصمیم وجود دارد، ولی آنچه اكنون قابل توجه و مورد استناد است اینست كه اختلافنظرها به نزدیك صفر رسیده و به همین دلیل است كه برخلاف آنچه رسانه ملی وانمود میكند تمام طرفهای مذاكره بیش از هر زمان دیگری به امضاء توافقنامه تا موعد چهارم آذر ماه آینده خوشبین هستند. براساس توافقات، نظر جمهوری اسلامی ایران در مورد تحریمها، سانتریفیوژها، غنیسازی و تأسیسات هستهای تأمین شده و همانطور كه حتی بعضی از سران جناح اصولگرا نیز گفتهاند در توافق حاصل شده، برد با ایران است. با اینحال، قطعاً مخالفان این توافق در ایران و آمریكا و همینطور سران رژیم صهیونیستی در فرصت باقیمانده بیكار نخواهند نشست و برای شكستن این توافق، هر كاری كه از دستشان برآید انجام خواهند داد. تكلیف رژیم صهیونیستی و مخالفان آمریكائی توافق هستهای روشن است، ولی مخالفان داخلی توافق هستهای كشورمان باید به این واقعیت توجه كنند كه موقعیت كنونی برای حل و فصل این موضوع را نباید از دست داد، زیرا اولاً این توافق در چارچوب منافع ملی و رعایت خطوط قرمز ترسیم شده صورت میگیرد و همانطور كه مسئولان مذاكره كننده و شخص رئیسجمهور روحانی بارها تأكید كردهاند ذرهای از حقوق ملت ایران عقبنشینی نخواهد شد، و ثانیاً رسیدن به توافقی كه حقوق ملت را در برداشته باشد و براساس آن موضوع هستهای به حل و فصل نهائی برسد اكنون خواسته عموم ملت ایران است. به همین دلیل، همه باید برای موفقیت گروه مذاكره كننده ایرانی تلاش كنند و از اقدامات و تبلیغاتی كه مشكلات و موانعی در این راه پدید آورد خودداری نمایند.
تردیدهای بعضی افراد در مورد حسن نیت طرف آمریكائی هم در عین حال كه ذاتاً تردیدی ممدوح و قابل تحسین است، قابل پاسخگوئی نیز هست. این افراد، كه چه بسا با دلسوزی و نگرانی برای منافع ملی این تردید را ابراز میدارند، باید به این واقعیت توجه كنند كه دولتمردان آمریكائی در شرایط كنونی چارهای غیر از رهانیدن خود از ماجرای هستهای ایران، كه خود آن را خلق كردهاند، ندارند. آنها بیش از سه دهه با جمهوری اسلامی ایران زورآزمائی كردهاند و در تمام آوردگاهها با شكست مواجه شدهاند و اكنون با جمعبندی همین شكست هاست كه خود را ناچار به پایان دادن به این كارزار میبینند. اینكه در همین حال، بعضی از عناصر مسئول در گروه مذاكره كننده آمریكائی سخنان ناصوابی میگویند نیز قابل درك است. این سخنان آنها برای خودشان و حزبشان مصرف داخلی دارد و تا زمانی كه به محتوای توافقات لطمهای وارد نكند نباید مایه نگرانی ما باشد. نمایندگان كشور ما قطعاً هیچ توافقی را كه خارج از چارچوب منافع ملی و حقوق ملت باشد امضا نخواهند كرد. بنابر این، راه را برای رسیدن به چنین توافقی باز بگذاریم و البته با وحدت و همدلی و هوشیاری و هوشمندی آماده مدیریت هرچه بهتر كشور در صورت عدم سرگرفتن توافق یا هر اتفاق دیگری نیز باشیم.
تلاشهای اصلاح طلبان برای رسیدن به صندلی های بهارستان هم از موضوعاتی است که هم دولتی ها و هم اصولگرایان به آن پرداخته اند .«تحرکات انتخاباتی اصلاحطلبان»
روزنامه دولتی ایران در این باره نوشت : خبرنگار روزنامه ایران کسب اطلاع کرد گروههای اصلاحطلب برای
بررسی چگونگی حضور این جناح در انتخابات سال آینده یک کمیته مشترک تشکیل
دادهاند. این کمیته مأموریت دارد نخستین بررسیها درباره وضعیت عمومی
کشور، چگونگی حضور اصلاحطلبان در انتخابات و نوع فعالیتهای انتخاباتی را
تعیین کند.
پیش از این هم سید محمد خاتمی طی سخنانی گفته بود که
اصلاحطلبان در انتخابات حضور پیدا خواهند کرد. وی تمایل دارد که مجلس
آینده یک مجلس معتدل باشد. انتخابات مجلس دهم اواخر سال آینده برگزار خواهد
شد و مجلس فعلی ششم خرداد ماه سال ۹۵ به کار خود پایان میدهد. از آنجا که
تشکیلات سیاسی اصلاحطلبان نیاز به بازبینی و چینش دوباره دارد، رهبران
این جریان تصمیم گرفتهاند یک سال آینده را به بازسازی تشکیلاتی خود اختصاص
بدهند.
«مطمئنم با محوریت هاشمی، خاتمی و روحانی به صحنه میآییم»
خراسان هم این موضوع را مورد توجه قرار داده و می نویسد : سعید لیلاز «تاریخ خواندهای» که «اقتصاددان» است شاید
همین اقتصاددان بودن او ست که جایش را در شورای مرکزی حزبی باز کرده است
که پیش از همه احزاب به رویکردهای تکنوکرات محور و نگا ههای اقتصادی شهره
است. لیلاز که از حدود ۶ ماه قبل به عضویت شورای مرکزی حزب کارگزاران
درآمده در تحلیل خود از آینده همگرایی اصلاح طلبان به صراحت معتقد است:
«اصلاح طلبان با حداکثر انسجام درونی خود به صحنه انتخابات خواهند آمد و
محور این انسجام هم آقای هاشمی رفسنجانی، آقای خاتمی و آقای روحانی خواهند
بود. ائتلاف و همراهی کامل این ۳ نفر را مطمئن هستم» به شدت از عملکرد دولت
دفاع میکند: «در حال حاضر براساس عملکرد دولت آقای روحانی میتوانم به
شما بگویم که الان به همان شرایط اگر انتخابات ۹۲ را تکرار کنیم، به جای
۲۰میلیون نفر ۳۰میلیون نفر به آقای روحانی رأی خواهند داد». اما میگوید:
«باید دو سال دیگر به دولت فرصت داد».
مسأله هستهای و اقتصاد را
دو پارامتر تأثیرگذار در انتخابات مجلس آینده برمیشمارد و البته نگرانی
خود از برخورد احتمالی شورای نگهبان با کاندیدای اصلاح طلبان را به وضوح
بیان میکند. در جای جای سخنانش نگاه ویژه او به هاشمی رفسنجانی که خیلیها
او را پدر خوانده حزب کارگزاران میدانند مشهود است و انتخابات ۹۲ را هم
بر همین مبنا تحلیل میکند: «اتفاقی که در بهار ۹۲ رخ داد این بود که مردم
هم از چپ افراطی و راست افراطی به مرکز سیر کردند، دلیل قدرت دولت آقای
روحانی این است که در مرکز ایستاده است جایی که آقای هاشمی رفسنجانی
ایستاده بود» تصریح میکند که «من در یک کلام بگویم ما همه تغییر کردهایم
اصلاح طلبان، اصلاح طلبان سابق نیستند و رفتارهایی که بعضا در سالهای ۷۶
تا ۸۴ دیده میشد دیده نمیشود و هم آقای ناطق نوری تغییر کرده هم آقای
هاشمی رفسنجانی تغییر کرده است» اما انتقادش از طیف تندروی اصلاح طلبان را
هم پنهان نمیکند و از واژه «رادیکال چپ» استفاده میکند.
در توضیح
بیشتر درباره رادیکال چپ میگوید: «برخیها تصور میکردند که میتوانند با
کنار گذاشتن جریانهای استخوان دار در نظام جمهوری اسلامی ایران به تنهایی
کار خود را پیش ببرند آنها تصور میکردند رأی به اصلاحات به معنای تمام
شدن کار است. مثلا در مجلس ششم، انتخابات سال ۸۴ یا در انتخابات شوراهای
اول و دوم... اما هم اکنون در جایی ایستادهایم که اصلاح طلبان متوجه شدند
که بعضا با برخی رفتارهای رادیکالی که در گذشته داشتهاند قادر به پیش برد
مسائل نیستند». این اقتصاددان نیم نگاهی نیز به احتمال شکست مذاکرات
هستهای دارد «مذاکرات هستهای هم اگر به نتیجه نرسد من یقین دارم که ملت
ایران موضع دولت را درک خواهند کرد. چرا که این دولت نه بنای مصالحه
غیرشرافتمندانه با غرب را دارد نه ملت ایران اجازه میدهد».
اما
وقتی میپرسم: شما بحث اقتصاد و مذاکرات هستهای را به موضوع انتخابات گره
زدید؟ میافزاید: «اگر توافقی هم انجام نشود آسمان به زمین نمیآید چنان که
در یک سال گذشته ما بدون حذف تحریمها از رکود خارج شدیم و جالب است شما
بدانید نرخ تورم موادغذایی که در تابستان سال ۹۲، ۵۵درصد بود در تابستان
امسال به کمتر از ۵درصد رسیده است. به نظر دولت یک ونیم تا دو سال دیگر
زمان لازم دارد».