سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

هرشب یک "داستان کوتاه": يا على ! مى دانى اين زنبور چه مى گويد؟

آقا رسول اكرم (ص ) فرمودند:اين زنبور امروز ما را مهمانى كرده و مى گويد: يك مقدار عسل در فلان محل گذاشته ام ، آقا اميرالمؤ منين (ع ) را بفرستيد، تا آن را از آن محل بياورد.

 به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران، یک روز آقا رئيس اسلام ، خاتم الانبياء، محمّد مصطفى (ص )، با آقا اميرالمؤ منين على (ع )، در ميان نخلستانها نشسته بودند. كه يك وقت سر و كله زنبورِ عسلى ظاهر شد، و شروع كرد، دور پيغمبر اكرم (ص ) چرخيدن .

پيغمبر (ص ) فرمود:
يا على ! مى دانى اين زنبور چه مى گويد.

حضرت على (ع ) فرمود: خير.
آقا رسول اكرم (ص ) فرمودند:اين زنبور امروز ما را مهمانى كرده و مى گويد: يك مقدار عسل در فلان محل گذاشته ام ، آقا اميرالمؤ منين (ع ) را بفرستيد، تا آن را از آن محل بياورد.

آقا اميرالمؤ منين على (ع ) بلند شدند و آن عسل را از آن محل آوردند.
حضرت رسول خدا(ص ) فرمود:اى زنبور، غذاى شما كه از شكوفه گل تلخ است . به چه علّتى آن شكوفه به عسل شيرين تبديل مى شود؟

زنبور گفت : يا رسول اللّه ، شيرينى اين عسل ، از بركت ذكر وجود مقدّس ‍ شما، و (آل ) شماست ، چون هر وقت ، مقدارى از شكوفه استفاده مى كنيم ، همان لحظه به ما الهام مى شود كه سه بار بر شما صلوات بفرستيم .

وقتى كه مى گوئيم : اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد به بركت صلوات بر شما، عسل ما شيرين مى شود.

داستانهايى از صلوات بر محمد و آل محمد (ص ): ص 21
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.