سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

جلالی در جمع دانشجویان

هیچگاه ساکت فتنه نبوده‌ایم/خسارتی که سال 88 به انقلاب وارد شد غیرقابل جبران است

کاظم جلالی رئیس فراکسیون رهروان ولایت در مجلس، در جلسه شورای عمومی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل حاضر شد و به سوالات دانشجویان پاسخ داد.

به گزارش حوزه دانشگاه باشگاه خبرنگاران، متن صحبتها و پاسخهای کاظم جلالی به سوالات دانشجویان را در زیر می‌خوانید:

ضمن تبریک عید قربانی که گذشت، عید ولایت و امامت غدیر را تبریک می گویم. این که شما برادران وخواهران بخشی از زمان خوب زندگی خودتان را به فعالیت های اجتماعی و صیانت از ارزش های انقلاب اسلامی خصوصاً در سنگر دانشگاه، می گذرانید باید تشکر کرد و برای رویکردی که برای شما عزیزان وجود دارد، باید تبریک گفت.

با توجه به شرایطی که در آن قرار داریم و سمت انتخابات می رویم مقداری در مورد شرایط آینده با هم صحبت کنیم. سال آینده رنگ و بوی ثبت نام در انتخابات است و قاعدتاً باید در آبان ماه ثبت نام برای مجلس باشد. لذا طبیعی است که زمستان داغی را در مورد تعاملات مجلس داشته باشیم. یک بخشی شهرهای بزرگ و یک بخشی شهرهای کوچک است و باید اینها را از یکدیگر تفکیک کنیم. در شهرهای بزرگ تجربه نشان داده است که لیست ها کارساز است اما در شهرهای کوچک لیست اثرِ زیادی ندارد، من 4 دوره است که نماینده شهرستان هستم و در دولت های مختلف آمده ام، مردم در شهرهای کوچک شناختشان روی اشخاص است و شاید رأی شان از شهرهای بزرگی مانند تهران دقیق تر باشد.

با انتخابات ریاست جمهوری تحولات در کشور شکل گرفته است و این که چه ائتلاف‌هایی شکل خواهد گرفت، سه جریان اصلی در انتخابات مجلس حضور خواهند داشت، یک جریان کلی به نام اصولگرایی خواهد داشت و در اصولگرایی نیز باید نسخ شناسی و کالبد شکافی شود. جریان دیگری به نام اصلاح طلبی وجود دارد که این دو جریان به شکل سنتی تا کنون در انتخابات مختلف حضور پیدا کرده اند، از انتخابات ریاست جمهوری گذشته یک رویکرد جدیدی هم ایجاد شده است، نمی خواهم بگویم این رویکرد جدید معنایش این است که اساساً عقبه تشکیلاتی سنگین است، نه! شاید عقبه اصولگرایی و اصلاح طلبی در داخل کشور جا افتاده است اما آن چیزی هم که به عنوان اعتدال شکل گرفته است این هم می تواند یک جریان دیگری برای انتخابات باشد.

این که این ها چگونه با هم خواهد بودبه عوامل متعدد بر می گردد، یکی این که اصوگرایی چه کار خواهد کرد، شما می دانید در داخل اصولگرایی بحث های فراوان است، وحدت اصولگرایی و در کنار هم بودن و به شکل انتزاعی مباحث مطرح می شود که به شکل تئوریک مباحث درستی است اما به لحاظ عملی نشد و اصولگرایی نتوانسته است در یک روندی وحدت خودش را نشان دهد، مثلاً در انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز شما دیدید که اگرچه سازو کاری برای وحدت ایجاد شد اما تقریباً ساز و کار وحدت ایجاد نکرد و کاندیدهای شاخص اصولگرا همه در صحنه ماندند، با این که می دانستند ماندن شان می تواند سمتی رود که هیچ کدام پیروز نشوند ولی همه ماندند لذا باید ساز و کار اندیشید.

آن چیزی که من می فهمم این است که در داخل اصولگرایی یکسری تنگ نظرانه هایی وجود دارد که باید تکلیف شان مشخص شود آن ها فقط خودشان را اصولگرا می دانند و هرکسی نقدی کرد دیگر اصولگرا نیست و از دایره اصولگرایی دور می شود، به نظر می رسد نگاه خوبی نیست، البته معمولاً این گونه بوده است که هر زمان قدرت رابدست گرفت سعی کرد در گروه محدودی متمرکز شود و هرزمانی هم که قدرت دستش نبود، مقداری تسامحش بیشتر شد. این باید روشن شود در طول سالیان گذشته خسارت های زیادی از تنگ نظری دایره اصولگرایی دیده ایم، خودش خسارت دید و این که اصولگرایی درگیر با خودش شود و بحث پالایش کردن و رسیدن به اصولگرایی ناب! اصولگرایی ناب هم فقط ماییم و این روند را به جایی می رساند که بقیه حذف می شوند این باید علاج شود یا برخی از نگاه های تندروانه که در اصولگرایی وجود دارد، باید در یک جایی مشخص شود.

مثلاً می گوییم می خواهیم وحدت پیدا کنیم، چهار سال پیش که قرار این نبود، خدا ان شاءالله حضرت آیت الله مهدوی کنی را شفاعت کند، ایشان با آن سن و کهولت و مشکلات، محوریت را به دست گرفتند و باید دید چه کسانی در مقابل این شخص وحدت را بر هم زدند؟ مگر ایشان ساز و کار را درست نکرد؟ در جلسات قرار بود 8+7 تشکیل شود که شد 6+7 حضور داشتند، 7 نفر عبارت بود از سه نفری که با آقای احمدی نژاد صحبت کرده بودند (قبل از این که آن 11 روز خانه نشینی انجام شود)، آقای احمدی نژاد قرار بود اصولگرایی را به وحدت برساند لذا با مرحوم عسگر اولادی و آقای حداد عادل و آقای ولایتی با هم صحبت کردند. بعد که دیگر خانه نشینی انجام شد، قرار شد جریان اصولگرایی با محوریت آقای مهدوی کنی پیش رود، آیت الله مهدوی کنی این سه نفر را حفظ کردند و 4 نفر دیگر را نیز که دو نفر از جامعه مدرسین و دو نفر از جامعه روحانیت، 7 نفر شدند. از این طرف هم قرار بود دو نفر از جبهه پیروان خط امام و رهبری بیایند، دو نفر جمعیت ایثارگران و رهپویان و دو نفر هم آقای قالیباف و لاریجانی نماینده بفرستند و دو نفر هم جبهه پایداری بفرستد. جبهه پایداری در آن ائتلاف شرکت نکرد آقایون می گفتند مراد شما چه وحدتی است؟ فلسفی، نظری؟ شخص آیت الله مهدوی کنی در آن دوره ناراحت شدند و در جلسه گفتند ما می فهمیم وحدت یعنی چی!

تجربه موفقی در آن مجلس نشد و این هم از ریاست جمهوری! چرا موفق نیست؟ مگرما نمی فهمیم وحدت ضرورت دارد چرا به نتیجه نمی رسیم؟ چون خوب آسیب شناسی نمی کنیم و هرکدام می خواهیم محوریت در دست خودمان باشد و هرکدام هم میخواهیم سهم بیشتری داشته باشیم و به دیگران نیز سهم ندهیم، شاید اگر آسیب شناسی شود به بسیاری دلایل دیگری هم برسیم، مبنایش هم این نیست که فقط یک نفر اشتباه می کند، نه! نمیخواهم غیر منصفانه بگویم. این یک موردی است که باید دید اصولگرایی می خواهد چیکار کند، آسیب شناسی کند؟ خلأ هم دارد و بالاخره شخصی مانند آیت الله مهدوی کنی که همه نسبت به ایشان اجماع داشتند در بین ما نیستند و در بیمارستان هست.

بحث اصلاح طلبی نیز در کنار این وجود دارد، بالاخره در جریان اصلاحات نیز کار به راحتی نیست و آنها هم دچار اختلاف نظرها هستند و در اصلاح طلبان هم باز جریانات و رگه های تندرو وجود دارد که آنها هم شعارها و عملکردهایشان امروز کاملاً مشخص است و بخشی از آنها هم هستند که متعادل تر حرکت می کنند.

بحث آخر؛ بحث دولت و جریان اعتدال است که دولت می خواهد چیکار کند؟، آیا پشتِ اعتدال میخواهد جریان شکل بگیرد و البته این به عملکرد یک سال آخر دولت، بسیار مرتبط است و اگر دولت بتواند بخشی از مشکلات را حل کند و اقبال عمومی سمت دولت باشد، قاعدتاً دولت می تواند از جریان اعتدال استفاده کند، اگر موفقیت هایش زیاد نباشد خصوصاً در دو حوزه تورم و رکود توفیقات دولت زیاد نباشد که همین دو حوزه به عوامل بسیاری در صحنه داخلی و بین المللی بر می گردد، آن زمان دولت و جریان اعتدال شاید با مشکلات بیشتری مواجه شوند. لذا خلاصه کلام این است که این سه جریان از اکنون شکل می گیرد و رایزنی ها شروع می شود باید دید این ها در چه قالبی شکل می گیرد و به چه سمتی پیش خواهد رفت که شاکله تعامل این سه جریان نتیجه مجلس شورای اسلامی در دوره دهم می شود.

در ادامه دانشجویان سوالاتی را از جلالی پرسیدند و وی به این پرسشها پاسخ داد:

یک سوالی که در ابتدای مجلس برای من مطرح بود این بود که مجلس قبلی جریانی که شما نیز در آن حضور دارید در فراکن ما اصولگرایان حضور داشتند و در داخل مجلس یک فراکسیونی به عنوان رهروان تشکیل شد که گرچه در مجلس قبلی و در مجلس جدید یک فراکسیون به اسم رهروان تشکیل شد، گرچه در مجلس قبلی فراکسیون اصولگرایان اکثریت بود به واسطه این نقل مکان از فراکسیون اصولگرایان به فراکسیون رهروان، در مجلس امروز اصولگرایان در اقلیت قرار دارند و در فراکسیون رهروان همانطور که خود اطلاع دارید عده ای از اصلاح طلبان حضور دارند. ممکن است این شائبه برای ما به وجود آید که بالاخره مجموعه ای که خود را عضو اصولگرایان می داند چگونه می تواند در مجلس با اصلاح طلبان پیوند بخورد و فراکسیون رهروان را تشکیل دهد و آن طرف اصولگرایان در حداقل قرار گیرند در صورتی که زمانی اصولگرایان توانسته بودند اکثریت مجلس را در دست گیرند؟

بله، اصولگرایی که به اسم نیست. همین جریانی که شکل گرفته است جریان فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت می باشد. چند اتفاق است که برای آن شواهد تاریخی زیادی وجود دارد که به صورت خلاصه عرض می کنم. اصلا چرا چنین فراکسیونی به وجود آمد؟ یک سری علت هایی وجود دارد که به آنها نمی پردازم. یک سری اختلاف نظرهایی که وجود دارد. اگر ما می گوییم اصولگرایی در عمل هم باید اصولگرا باشیم. اصولگرایی فحش نمی دهد و تند حرف نمی زند. اصولگرایی بی منطق حرف نمی زند. اصولگرایی یعنی منطق قرآن. اصولگرایی یعنی عمل کردن مثل ائمه. یعنی خوش اخلاقی، درست بودن. یعنی زندگی شخصی و اجتماعیت در دو فاز نباشد. از هیچ چیزی برای خودمان کاسبی ایجاد نکنیم. ما می گوییم همدیگر را حذف و خراب نکنیم. مثلا روز 22 بهمن رئیس مجلس را با مهر بزنیم آیا اصولگرایی است؟ اگر اصولگرایی است باید تعطیلش کنیم. مثلا وقتی خواستند سفارت انگلیس را بگیرند ما گفتیم این کار را نکنید. آن وقت ما شدیم غیر اصولگرا. شما دیدین بعدها حضرت آقا در میان جمع شما دانشجویان گفت این کار از اول کار خطایی بود. آن موقع که رفتند گفتند ما می خواهیم لانه جاسوسی دوم را ایجاد کنیم. قبل از هر حرکتی باید از شرایط بین المللی دریافتی داشته باشیم. از ابزارهای غلط استفاده نکنیم.

ما قطعا یک سری اختلاف نظر داریم. اتفاقی که در مجلس افتاد چه بود؟ مگر ما به دنبال وحدت اصولگرایی نبودیم؟ دوستان آمدند و در جلسات 8 +7 که شده بود 6 + 7 کل مجلس را به گروگان هیئت رئیسه گرفته بودند. یعنی اگر می خواهیم کاظم جلالی رئیس مجلس شود جریان را جوری بچینیم که در انتها کاظم جلالی رئیس شود. موقعی که 8 + 7 لیستش را داد جریان اصولگرایی رای آورد. ولی بسیاری از کسانی که رای آوردند در لیست 8 + 7 نبودند. وقتی به مجلس آمدند گفتند ما با این ها نمی توانیم جمع شویم. برای اینکه اینها از اصولگرایان حمایت کردند و ما را حذف کردند. آمدند گفتند ما باید فراکسیون اصولگرایان را تشکیل دهیم. فراکسیون اصولگرایان می شود همه نماینده های مجلس به جز اصلاح طلبانی که تابلودار باشند. گفتند قبول نداریم. 7، 8 نفر اصلاح طلبان تابلودار که هیچ، اقلیت های دینی هم هیچ. گفتیم اقلیت های دینی چرا اصولگرا نباشند؟! آقایی داریم به نام «بسپوریا» نماینده آشوری ها در مجلس، من شاید چندین ماموریت با ایشان خارج از کشور بودم. این نماینده اینقدر در دفاع از انقلاب و نظام کارآیی دارد که ما کارآیی نداریم. چرا ما باید حرف بزنیم؟ ما شیعه ایم، مسلمانیم، ولی ایشان می آید چطور دفاع می کند از نظام جمهوری اسلامی. خوب ما بگوییم اصول گرایی چیست؟ خودخواهی های ما؟! گفتیم اینها رو نمی شه حذف کرد. گفتیم دیگه چه کسانی؟ گفتند ما 35 تا 40 نفر فتنه گر در مجلس داریم. گفتیم ما دیگه این را نمی پذیریم. کسی که از فیلتر شورای نگهبان گذشت از نظر ما دیگه فتنه گر نیست. فتنه حوزه تخصصی شورای نگهبان است. یعنی اگر شورای نگهبان اجازه داد فتنه گری وارد مجلس بشود باید بروید با شورای نگهبان محاجه کنید. شما نمی توانید به نماینده مردم که رای آورده بگویید فتنه گر. اینجا بود که ما اختلاف نظر پیدا کردیم. ما چندین جلسه گذاشتیم بنده بودم از آن طرف هم آقای زارعی و آقای زاکانی بودند. بعضی از جلسات هم در دفتر آقای ابوترابی برگزار می شد.

حالا فلسفه چی بود؟ فلسفه این بود که رأی لاریجانی در فراکسیون کم بشود. اونجا هر کسی را که احساس می کردند که به لاریجانی بعدا رای می دهد در لیست اصولگرایان قرار نگیرد یا در حداقل قرار بگیرد. مثلا کسی مثل بنده را نمی توانستند حذف کنند هم عضو 8+7 بودم هم تو شاهرود بعد از 4 دوره بیش از 60 درصد رای آوردم. هیچ وقت هم نیاز نداشتم کسی تابلو پشت سرم بگیرد.

در مجلسی وارد شدیم که یک عده ای آمدند که می گویند ما اصلا مکانیزم 8+7 را قبول نداریم. این را به آقای زاکانی گفتم که اینها با شما حرف دارند می گویند اینها ما را حذفمان کرده بودند، حالا شدیم اصولگرا؟ چطور دیروز که لیست را می بستید اصولگرا نبودیم؟ امروز که رای آوردیم شدیم اصولگرا؟ ما با اون مباحث سر و کار داشتیم.  بر این اساس بود  که فراکسیون رهروان ولایت شکل گرفت. فراکسیون آیا مواضع غیراصولگرایانه داشته؟ حالا اشکال داره شما حتی اگر کسانی رنگ و لعاب اصلاح طلبی هم دارند ولی اصلاح طلبی شون اصلاح طلبی مبتنی بر ارزش های دینی است. مثلا آقای پزشکیان فردی فوق العاده ارزشی است. زندگی اش را من مطمئنم از خیلی از اصولگرایان اصولگرایانه تر است. چطوری ما بگوئیم نه تو نیستی؟! حالا این یکی از اون نگاه های جاهلی نیست؟ ما برای همین انقلاب نکردیم که اینطوری همدیگر را نگاه نکنیم؟ لذا این فراکسیون شکل گرفت. اگر این فراکسیون مواضعی داشته که با اصولگرایی اصیل نه اون اصولگرایی کاسبکارانه که اینجا سفره من است. اینجا توبره من است. ما اون رو قبول نداریم. اگر با اصولگرایی اصیل که خط امام و رهبری است منافات داشته بیایید بگوئید اگر نداشته که بدانید اینها تقوای اینطوری پشت سرش است. اگر ما حضور نداشتیم بعضی در مجلس می گفتند ما فراکسیون مستقل تشکیل می دهیم و در اصولگرایان هم نمی آییم. من به عقیده دوستان انسان منعطفی هستم چرا که می خواهم وحدت ایجاد شود. ولی گاهی عملکرد به گونه ای می شود که وحدت امکان پذیر نیست.

نظر شما راجع به افرادی که راجع به آنها صحبت کردید و می خواستید آنها را وارد فراکسیون اصولگرایان کنید اما در مساله استیضاح وزیر علوم با توجه به عملکرد غیرقابل دفاع وی رای به عدم استیضاح ایشان دادند چیست؟

در مجلس کسی، کسی را جذب نمی کند. در مجلس مهم این است که در راستای اهدافی که حرکت می کنید بتوانید یک عقل دسته جمعی را شکل دهید. بحث من جذب و دفع نیست. در بحث وزیر علوم اختلاف نظر بود. بین فراکسیون اصولگرایان و رهروان ولایت ما نتوانستیم به جمع بندی برسیم. به همین دلیل اعلام نظر فراکسیونی نکردیم. بخشی از اصولگرایان سفت و سخت بودند که این کار را کار درستی نمی دانستند. می گفتند اگر قرار است اتفاق خاصی پس از آن روی ندهد بهتر است هزینه نکنیم.

نه، به حرف کسانی که ورق پاره دستشان می گیرند خیلی نگاه نکنید. این ها بحث های شخصی است. هر کسی بر اساس اجتهاد خودش عمل می کند. مردم وقتی به ما رای دادند یعنی ما را آدم عاقل و بالغ می دانند. پس آنچه را که می فهمیم در جهت مصلحت نظام و اسلام عمل بکنیم.

اگر ما به جنگ نرم معتقدیم و عرصه دانشجویی را مقابله با این جنگ نرم تعریف کردیم، اگر در زمان های بزنگاهی مانند استیضاح وزیر علوم دوستان به درد ما و انقلابمان نخورند پس چه زمانی می خواهند به کمک نظام بیایند؟ در چنین زمان هایی باید تضارب آراها رو شود و جای وحدت نیست.

این فهم شماست. و نباید تصور شود که دریافت شما قطعی و درست است. مگر آقای ابوترابی اصولگرا نیست. یعنی هر چه که شما می فهمید را اگر مجلس عمل کرد می شود اصولگرا و در غیر این صورت می شود غیراصولگرا! اینجا همان جاست که مشکل داریم. چرا باید فکر کنیم از دیگری بهتر می فهمیم. همان موقع که سفارت انگلیس را گرفتند عده ای تصور کردند شاخ غول را شکستند. ببینید با پیامک هایی که روز 22 بهمن برای آقای لاریجانی ساختند و همان روز جمع شد می گفتند قلب حضرت زهرا را شاد کردند. این فهم آنهاست که قلب حضرت زهرا شاد شد. شاید نماینده در یک جا اشتباه کند. می گویند مرجع تقلید اگر همه راه های اجتهادی را رفت و در راهش خطا کرد باز هم مصاب است.

طی فرمایشات مقام معظم رهبری در دوره های قبلی این بود که ما در حال پیشرفت علمی هستیم اما در یک سال اخیر چندین بار در فرمایشاتشان فرمودند مواظب باشید دانشگاه سیاسی نشود و دست نیروهای ضد انقلاب نیفتد. کسانی که در مجلس حرف از رهبری می زنند جایی که رهبری به صراحت می فرماید دانشگاه در حال خروج از فضای علمی است جور دیگری عمل می کنند.

من از رای دفاع نمی کنم. فرمایش شما فرمایش کاملا درستی است. اتفاقا مقام معظم رهبری فرمودند دانشگاه باید سیاسی باشد. اما راست است که نباید دانشگاه باشگاه جریانیت سیاسی شود. امام هم در گذشته فرمودند سلامت آینده ما وابسته به سلامت دانشگاه ماست. منظور من این بود که شما نمی توانید بگویید در مجلس همه باید اینگونه رای دهند. مجلس محل تضارب آراست. مقام معظم رهبری هم تاکید کردند که ما باید مجلس زنده ای داشته باشیم. اکثریت نمایندگان اگر نظر صریح مقام معظم رهبری را بدانند به آن عمل می کنند. نمونه اش وزیر آقای سید شمس الدین حسینی عزیز که وزیر اقتصاد بودند، زمانی که سر مساله سه هزار میلیارد استیضاح می شدند وقتی فهمیده شد باید به گونه ای دیگر عمل شود خود آقای دکتر لاریجانی آمدند به عنوان مدافع ایشان صحبت کردند. از این نمونه زیاد داریم. البته مشی آقا، مشی ورود و دخالت در امور قوا نیست مگر جایی که احساس کنند مصلحتی وجود دارد یا ضرری متوجه کشور می شود.

یکی از مطالباتی که جریان دانشجویی از سال 81-80 داشت و نزدیک بود به نتایج خوبی برسد و باز هم از بحث اصلی منحرف شد مساله دانشگاه آزاد بود. قطعا به خاطر دارید که جریان دانشجویی چقدر سعی کرد که دانشگاه آزاد از باند بسته آقای جاسبی خارج شود و بقیه هم حق انتظار نظر داشته باشند.  فکر کنم برای اولین بار در تاریخ نظام جمهوری اسلامی تحقیق و تفحص دانشگاه آزاد آن هم داخل یک کمیسیون که بعید می دانستند در مجلس رای بیاورد.

نه! این هم از آن حرف های سایت هاست. تحقیق و تفحص را که کمیسیون نمی تواند انجام دهد. آن تحقیق و تفحص در همین مجلس تصویب شد. چون شما چهره های علمی هستید و آینده سازید یاد بگیرید دقیق صحبت کنید. اگر در کشور 5 نفر را پیدا کنید که پایه گذار بسیج دانشجویی باشند، یکی از آنها بنده هستم.

إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولـئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً. ما اگر قیامت ترس نباشیم اصولگرا نیستیم. هرکسی راحت حرف زد بدانیم اصولگرا نیست، انسانی که راحت توهین می زنند و دروغ می گویند، راحت می نویسند اصولگرا نیستند.

برای تحقیق و تفحص یک نماینده می تواند پیشنهاد دهد، اول داخل کمیسیون می رود و در آن جا رأی گیری می شود کمیسیون یا رد می کند یا تصویب. بعد سخگنوی کمیسیون در داخل صحن مجلس گزارش می دهد که نظر ما لازم نیست و یا خیلی لازم است. اگر گفت لازم است بلافاصله رأی گیری می شود، اگر گفت لازم نیست یکی از طراحان تحقیق و تفحص ده دقیقه فرصت صحبت دارد و مجلس نظر می دهد. برای مثال در مجلس ششم من و آقای حاجی بابایی یک تحقیقی تحت عنوان مدیران پروازی. در کمیسیون اجتماعی مجلس رفت و در صحن صحبت شد و خوشبختانه رأی آورد. الان مسئول تحقیق و تفحص می گوید توپ در آن زمین آنها است، هرچیزی را که آنها تصویب کنند می شود.

مراحل تحقیق و تفحص اینگونه است که بعد از این که گزارش آماده شد گزارش به کمیسیون مربوطه می رود و بعد از آن کمیسیون گزارش را تصویب می کند، عین گزارش کمیسیون مصوب در مجلس قرائت می شود پس دیگر در آن حاشیه پردازی نکنیم. مجلس آن را تصویب کرد. آقایانی هم که می گویند بسیار حرف بوده است، جناب آقای زاکانی یکی از افرادی است که سردمدار مبارزه با دانشگاه آزاد از نوع آقای جاسبی بوده است، الان نیز تحقیق و تفحص در دستان خودشان است.

من با همین مخالفم و خیال می کنیم همه چیز تریبون است، افراد پشت تریبون 5 دقیقه حرف می زنند و خودشان را خالی می کنند و 24 ساعت بعد از آن به جواهرده می آیند و استراحت می کنند، چه فایده ای دارد؟ بدی هایمان این است که رسانه های ما در جمهوری اسلامی به ضد خودش تبدیل شده است همه افراد را کارنامه هایشان را با تریبون ها می سنجیم، این عقب ماندگی ما است.

شما می دانید که سال دیگر نزاع کشور روی آب ایجاد می شود؟ مناطق ما سال آینده روی آب دعوا خواهند کرد، هنوز ما چه بحث هایی می کنیم.

بنده 4 سال در مجلس هستم و فقط یک سوال از وزیر پرسیدم افتخار میکنم چون وقت نظام را نگرفته ام!

بنده 4 سال در مجلس هستم و فکر میکنم فقط یک سوال از وزیر پرسیدم افتخار میکنم چون وقت نظام را نگرفته ام چون فایده ندارد، یک موردی در مجلس به نام تذکرات اجرایی داریم فقط به این درد میخورد که وقت مجلس را می گیری و بنده می گویم هیچ فایده ای ندارد و این هم باید عوض شود. مشکل ما همین است که باید حرف زد برای مثال نماز جمعه تریبون است و باید حرف زد اما همه جا نماز جمعه نیست و باید کار کرد و اصلاح کرد.

من رئیس مرکز پژوهش ها نیز هستم. از من باید بپرسید اصلی ترین مسائل چیست که مغفول واقع می شود؟ ما به کدام سمت می رویم، درفرهنگ، سیاست خارجه، سیاست خارجه کجا هستیم؟ از همین آقایون تریبونی یک سوال کنید که شما هرروز حرف می زنید چند طرح برای اصلاح وضعیت اداری کشور دارید؟ ما انقلاب اسلامی کرده ایم اما سیستم ادارات ما مانند همان زمان شاه است، چیکار کرده ایم؟ چند طرح اقتصادی داریم؟ وضع اقتصاد چگونه است؟ من اتفاقاً نماینده شهرستانی هستم و هیچ کس مثل این نماینده ها کف خیابان نیست، من گاهی با قصاب های شاهرود جلسه داشته ام و گفته اند آقای جلالی ما هیچ چیز دور ریز دیگر نداریم، همه چیز را به مشتری می دهیم و برخی گریه می کنند که چرا چربی های دور ریختنی را به مشتری می دهیم؟

چند وقت پیش با یک نماینده صحبت می کردم گفتم منطقه آزاد اروند که رسماً اعلام شده است که اتفاقاتی آن جا رخ می دهد باعث عذاب مردم آن جاست، استاندار آن جا به سلیقه خودش یک اقدامی انجام میدهد اما مسئله آن جا حل نشد و من با نماینده مجلس صحبت کردم و از طریق دانشگاه یک تیم تهیه شده که می تواند این مسئله را به صورت علمی تحلیل کند و گزارش به مجلس و جامعه و دولت ارائه دهد.

ما نفهمیدیم فراکسیون چی است؟ فراکسیونی که شما تشکیل دادید هدفش چی است و میخواهد چیکار کند، قرار است به یک هدفی برسند اما ما هیچ حرکتی نمی بینیم.

سوال دیگرم این است که هدف فراکسیونی که میخواهد تشکیل شود چیست؟ اصولگرایان وقتی میخواهند تجمیع کنند باید چیکار کنیم؟  اگر در اصولگرایی انتخاب اصلح نیست، آقای باهنر، لاریجانی، مطهری افراد چهره هستند آیا نیاز است بازهم همه آقایون داخل مجلس بیایند؟ چون که ما هدفمان در انقلاب مشخص شدن شخص نیست هدفمان این است که به اسلام متصل هستیم. اما این دو نوع نگاه که دو نفر از سمت آقای لاریجانی، دو نفر از سمت آقای فلان و مجمع دیگر بیایند، به نظرم اصولگرایی نیست، یعنی نهایتش می شود افرادی که در اوایل انقلاب خانه شان پایین ترین منطقه تهران بوده است، الان در مناطق بالا هستند، این اصولگرایی می شود؟                    

دو تا نکته شما اشاره کردید که هدف فراکسیون در مجلس این است که یک گروهی جمعی تلاش می کنند نظراتشان را به یکدیگر نزدیک کنند، یک زمانی آقای ناطق نوری رئیس مجلس بود و ما هم آن زمان هنوز وارد مجلس نشده بودیم و یک موضوعی را به وی گفتیم و وی حرف جالبی زد و گفت در مجلس می گویند شب اول قبر ما همه باید خودمان جواب دهیم و تو و فرد دیگری که جایِ ما نمی آید، فراکسیون حزب نیست و یک گروه منضبط نظامی و تشکیلاتی نیست، مثلاً در مجلس شاید ده ها فراکسیون باشد و در مجلس چون کار بر اساس رأی است شاید گاهی جابه جایی یک رأی تصمیم عوض شود، شما تلاش می کنید رایزنی کنید عوض کنید منظور از فراکسیون همین است.

نکته دیگر که شما اشاره کردید درست است و ما قرار نیست که عشیره ای و قبیله ای عمل کنیم و قرار است اصولگرایی عمل کنیم واجب نیست مانند قبل عمل شود ولی اساساً همین مهم است، چگونه اصولگرایی می تواند به وحدت برسد. دفعه قبل گفتند وحدت به این است که تشکل های مختلف نمایندگانشان دورهم جمع شوند و لیست درست کنند و این کار را کردند و الان می خواهد لیست دهد یا خیر! اگر یک مکانیزم وحدت درست نشود، صد لیست در می آید و یک شکست دیگری می شود پس حتماً باید ساز و کاری درست کنیم شایدبه قول شما سازو کار خوبی نباشد.

می خواستیم در مورد چگونگی وحدت اصولگرایان صحبت کنید که نشد، اما ما فکر می کنیم برای وحدت اصولگرایان اولین اتفاقی که باید بیفتد گوش کردن است، متأسفم که شما اجازه انتقاد به سوال ها را ندارید، اگر در کشور هر مسئله ای وجود دارد در مملکت اسلامی زندگی می کنیم و اگر در سران حکومتی و بین مردم فساد ریشه دهد، قطعاً برکت از بین می رود و مشکل آب پیدا خواهیم کرد، اگر این مسائل حل شود مشکل آب نیز حل خواهد شد و نیازی نیست ما درباره معضل آب صحبت کنیم، ما می گوییم چرا فساد ها در مراتب مختلف پیگیری نمی شود؟

من فکر می کردم بحث هایمان خودمانی است اما مطلب دوم این که فرمایش شما درست است این که ما بیشتر حرف میزنیم و گوش نمی دهیم، اما اختلاف نظر ها می تواند وجود داشته باشد، اصلاً چه کسی باید در کشور فساد را بررسی کند؟ آن مرجع واقعاً مجلس نیست و قوه قضائیه مسئول است و مجلس فقط تحقیق و تفحص می کند و اثر حقوقی بیشتر از این ندارد، آن وقت مجلس رأی گیری می کند که تحقیق و تفحص را به دستگاه قضا بفرستد یا خیر! البته دستگاه قضا اگر احساس کند در جایی تخلف اتفاق می افتد وارد می شود. سازمان بازرسی کل کشور، دیوان عدالت اداری، دستگاه قضائی همه این ها برای همین است. فرض کنید مجلس کاملاً تحقیق و تفحص کرده و کاملاً تشخیص داده دانشگاه آزاد فساد دارد، این پرونده از این که در افکار عمومی خوانده می شود درست است اما دقیقاً باید به دستگاه قضا رود و دوباره از ابتدا بررسی شود و اگر دستگاه قضا به خلاف تفحص مجلس برسد حکم را دستگاه قضا صادر می کند.

آقای دکتر کسی که فحاشی و هتاکی می کند نمی گوییم اصولگرا نیست اما درجه اصولگرایی خدشه وارد می شود یقیناً افرادی که علم ساکت فتنه را چماق کردند و بر سر نیروهای انقلاب زدند حتماً در درجه اصولگرایی شان باید شک کرد، از طرفی اگر کاسب فتنه هم بخواهد چماق شود نمی شود اما مقام معظم رهبری از سال 88 از آخرین دیداری که با دولت داشتند می گویند فتنه، فتنه ،فتنه. این را هز عقل سلیم سیاسی می پذیرد که هنوز کلام تلخ فتنه در گفتار ایشان و 5 سال گذشته است. اگر رهبری هم صحبت نمی کردند حتماً مضمون بود و منتظر صحبت ایشان نبودیم. مقایسه ای کنیم وزنی که ایشان به فتنه می دهند و وزنی که به هتاکی و اقدام برخی از اصولگرایان و حتی اصولگراها نماها می دهند، در این بین ما از شما شاهد هستیم که سران فتنه قم، از مردم و رهبری عذر خواهی کنند؟ آیا شده است که بگویید موسوی و کروبی نیز از مردم عذر خواهی کنند؟ یا در مورد رفع حصر فرموده بودید دو طرف آرام باشند که رئیس جمهور کار را انجام دهد، دو طرف که یک طرف نظام و انقلاب و رهبری و طرف دیگر اسرائیل و آمریکا، نه حتی موسوی و کروبی، عرضم این نبود که برخوردی وجود دارد این که شبهه ای پیش می آید بین این دو موضع چیست؟

اولاً مواضع ما در سال 88 دیگر نباید برگردیم چون روشن بود، تلاش هایی که ما انجام دادیم فکر میکنم پنهان و پوشیده نیست اما در مورد ساکت فتنه و کاسب فتنه درست می گویید نباید شکاف ایجاد کنیم اما وقتی این عبارت ها را خلق می کنند در مقابل هم خلق می شود و من تأیید نمی کنم که کار درستی است.

آن زمانی که با من مصاحبه کرده بودند، حتی آن روزنامه نگاری هم که آمده بود با من بحث می کرد، یک هفته قبل از مصاحبه روزنامه اعتماد، آن جمله من را زدند و خبرنگاران مصاحبه کردند و من گفته بودم که خسارتی که در سال 88 به ما وارد کردند خسارت بسیار بالایی است و این گونه نیست که بشود راحت از آن گذشت.

خسارتی که در سال 88 به انقلاب وارد شد غیر قابل جبران است و این که مقام معظم رهبری با دردمندی آن را می گویند برای این است که کاملاً خسارت را دیده اند، بردی که از جهت مشارکت مردم داشتیم. من یادم است که در کشورهای دنیا اصلاً برند ایران بالا رفته است و کار به جایی رسید که بازنده شدیم.

من یادم افتاد که در سال 88 یک جلسه در الجزایر داشتیم و در آن جا یک بیانیه نوشته بودند که ما انتخابات ایران را به ملت ایران تبریک می گوییم و از مردم ایران می خواهیم که وحدت خودشان را حفظ کنند، آقای دکتر لاریجانی آنجا بودند و من در کمیته نگارش بودم و گفتند بگویید یعنی چی که به ما تبریک می گویند انتخابات که تبریک ندارد و نتیجه  انتخابات باید تبریک گفته شود. دوم این که چه می گویند که ملت ایران وحدتش را حفظ کند؟ ملت ایران وحدتش را حفظ می کند بیگانگان نباید دخالت کنند. من به جلسه رفتم و کشور های دیگر نیز نشسته بودند و گفتم از برادران الجزایری تشکر می کنیم که این بیانیه را نوشته اند اما ما خواهش می کنیم که نتیجه انتخابات را تبریک بگویید. دوم این که ملت ایران وحدت دارد بیگانگان در کشور ما دخالت می کنند. در آنجا خانمی به نام «زینب» بود که نماینده مجلس مصر بود، پیرزنی بود که مرده است، در آنجا گفت نه ما نمی توانیم این کار را انجام دهیم و انتخابات که نتیجه اش معلوم نیست که تبریک بگوییم. چون آن زمانی بود که حضرت آقا، پنج روز تمدید کرده بودند که شورای نگهبان نظرش را بدهد. من با زبان خوب گفتم درست است که معلوم نیست اما شما ساز و کارهای قانون اساسی ما را  که نمی توانید نقض کنید هر چیزی بر اساس قانون اساسی ما نتیجه انتخابات شد آن تبریک دارد. گفتم ما کشوری هستیم که هر 4 سال یکبار رئیس جمهورمان عوض می شود و این شانس را نداریم که در یک کشوری زندگی کنیم که 30 سال رئیس جمهور همان یک فرد باشد، من بچه بودم آقای حسنی مبارک رئیس جمهور بود و الان من یک پیرمردی شدم هنوز هم ایشان رئیس جمهور است. باز هم خانم زینب حرف زد اما من گفتم شما ایمن نور نامزد حزب الغد را که می شناسی؟ ایشان نماینده مجلس بود و در مقابل آقای مبارک گفت من احمدی نژاد مصر هستم، یک میلیون رأی آورد.

گفتم من عضو کمیته حقوق بشر هستم. آن شخص به کمیته حقوق بشر آمد و عکس هایی آورد که بر بدن این شخص میخ کوبیدیم شما چه می گویید؟

آن چنان من در آن جلسه داغ کردم و تند حرف میزدم که یادم می آید که احمد ناطق نوری که در آن زمان نماینده بود، در سالن را باز کرد و دید من داد میزنم، در را بست رفت و گفت چی شده که عصبانی شده ای؟ یک زمانی بود که به آقای لاریجانی ساکت فتنه می گفتند، ما هیچ زمان ساکت فتنه نبودیم و ایشان هم نبود آقای اصغر محمدی به من زنگ زد گفت سر انتخابات کلی فعالیت داشتی چگونه بی انصافانه این حرف را درباره تو می زنند؟ می خواهم بگویم مواضع ما روشن است و خسارت های زیادی به کشور وارد شده است و همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند فتنه خط قرمز نظام است اما درجلسه اصولگرایان ما واقعاً موضعی نداریم و اگر به یک ساز و کار رسیده شود این آرزوی بزرگ ما است، اگر اصولگرایی به گونه ای وحدت کرد که صندوق های رأی پر از آرایی شد که اکثریت باز در دست اصولگرایان بود نتیچه بسیار خوب و مبارک برای کشور می شود.

یک مطلبی راجع به 8+7 شما فرمودید که برخی آن را قبول نکردند، این است که برای انتخابات ریاست جمهوری آیت الله مهدوی کنی مکانیزم 1+2 را تعریف کردند، که آقای قالیباف و آقای حداد عادل و آقای ولایتی اضلاع این ائتلاف بودند و قرار بر این شد نظر سنجی شود و آقای قالیباف بیشترین رأی را داشت اما غیر از  آقای حداد عادل که کنار کشیدند آقای دکتر ولایتی به این نتیجه تن ندادند و تا آخر نیز باقی ماندند و باعث شدند بخشی از سبد رأی اصولگرایان در آن قضیه شکسته شود، چه تضمینی وجود دارد که این بار این گونه نشود؟

من هم تأیید می کنم و حرف ما همین است که اولین شرط اصولگرایی این است که ما به تعهداتی که می دهیم پای بند باشیم پس تا کنون ملتزم نبودیم، دومین نکته این است که کدام بخش اصولگرایی چه در 8+7 و چه در انتخابات ریاست جمهوری به جز آقای ولایتی دیگر کدام بخش اصولگرایی بود که با بقیه اصولگرایان کار نکرد؟

انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.