سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

بحران در خاورمیانه چه منافعی برای آمریکا و صهیونیسم دارد؟

حضور ائتلاف علیه داعش چیزی نیست جز نابودسازی محور مقاومت و به تبع آن نابود سازی تمامی زیرساخت‌های اساسی یک کشور مقاوم تا بتوانند هر نوع رفتاری را با این کشورها صورت دهند.

به گزارش  گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،از سال ۲۰۱۱ بحران در منطقه ی غرب  آسیا نمود دیگری پیدا کرد. بحرانی که پس از خروج آمریکا و ائتلاف حمله‌کننده به افغانستان و عراق به شدت در منطقه گسترش یافت و به زعم کارشناسان، دلایل آن زمینه‌سازی حضور مجدد کشورهای استکباری در منطقه بود. بر همین اساس این نوشتار به بررسی حوادث و اتفاقات غرب آسیا در این مقطع زمانی می‌پردازد.

الف) بیداری اسلامی

شکل گیری بیداری اسلامی در کشور تونس، که برای اولین بار برای احقاق حق خود در آزادی مناسک و مسائل دینی مسلمانان شکل گرفت و در ادامه به همه ی بدنه ی جامعه ی تونس منتقل گردید و کار را به جایی رساند که بن علی، دیکتاتور مخلوع تونس مجبور به گریختن از کشور گردید و ظرف مدت کوتاهی ملت مبارز و مسلمان تونس تواسنتند جشن پیروزی انقلاب خود را برگزار نمایند.

در همین زمان موج این بیداری به دیگر کشورهای غرب آسیا نفوذ نمود و یکی پس از دیگری، حاکمان ظالم و مستکبر وابسته را از بین برد. مصر با سرنگونی حسنی نامبارک، لیبی با سرنگونی و قتل معمر القذافی و یمن با نابودی دولت وقت خود یعنی علی عبدالله صالح وارد رویکرد جدیدی شد.

رویکردی که ترس مرتجعین منطقه به ویژه رژیم غاصب صهیونیستی را برانگیخت و آنان را وادار ساخت تا طراحی جدیدی برای مهار این بیداری اسلامی انجام دهند. در واقع انجام تغییرات در سطوح راهبردی در کشورهایی همچون مغرب، اردن، قطر، عربستان به ویژه مناطق هم‌مرز با بحرین و نیز کشور بحرین توانست مانع از به هم پیوستگی این بیداری شود. راهبردی که در مرحله ی اول به دنبال جلوگیری از آن در کشورهای همسو با منافع آمریکا و صهیونیسم بود و در گام دوم همراه با معطوف سازی افکار عمومی جهان از کشورهای در حال انقلاب به مواردی دیگر شد.

همراهی ای که در آن نابودی محور مقاومت دستور کار قرار گرفت و برای اجرایی شدنش، سوریه به عنوان بزرگ‌ترین جریان مقاومت هم مرز با رژیم صهیونیستی انتخاب گردید.

کشوری که با داشتن اقوام مختلف، جریان‌های سیاسی گوناگون و نیز معارضی همچون اخوان المسلین به عنوان یک هدف مساعد تعیین گردید. بر همین اساس جریان‌های مختلف استعماری با ورود به این عرصه به دنبال تغییر موج بیداری اسلامی بودند که آن نیز با نهادینه شدن بیداری اسلامی منجر به شکت شد.

بر همین اساس پس از انحراف افکار عمومی در منطقه و معطوف سازی آن به موضوع سوریه، تقطیع راه انقلاب مصر و نیز یمن در دستور کار سرویس‌های جاسوسی غربی و مرتجعین منطقه قرار گرفت. خلع محمد مرسی و نیز به‌کارگیری یاران عبدالله صالح در کابینه ی جدید یمن نشان از نفوذ استکبار در درون بدنه ی بعضی از جریان‌های انقلابی در منطقه بود که ادامه دهنده ی دو گام قبلی و طرح کلی مهار بیداری اسلامی است.

در همین راستا رهبری معظم انقلاب با اشاره به این موضوعات بیان فرمودند: «به نظر ما بیداری اسلامی به وجود آمده است؛ سعی شد از سوی دشمنان اسلام که این بیداری را سرکوب کنند - و یک جاهایی هم سرکوب کردند - اما بیداری اسلامی سرکوب شدنی نیست. پرچم اعتزاز به اسلام بلند شده است، برافراشته شده است؛ احساس هویت اسلامی امروز در مسلمانان، در هر نقطه‌ی عالم، نیرومند شده است و نیرومند خواهد شد.» (۱۳۹۳/۳/۶) بیانی که نشان‌دهنده‌ی اوضاع حساس منطقه و گویای مسائل پیچیده ی سیاسی حال حاضر جهان اسلام است.

ب ) تروریسم دولتی

رژیم غاصب و جهان خوار صهیونیستی که اوضاع منطقه را نامساعد می‌دید، در پاییز ۲۰۱۲ حمله ی ددمنشانه و ناجوانمردانه ای را علیه مردم مظلوم و محصور غزه آغاز کرد. حمله ای که با مقاومت هشت روزه ی ملت فلسطین، دشمن تا دندان مسلح را مجبور به عقب‌نشینی و از دست دادن اهداف حمله ی نظامی خود کرد.

 بر همین اساس شکل‌گیری بیداری اسلامی در منطقه می‌توانست حصر غزه و دیگر مناطق فلسطین را در هم شکند و بر عکس رژیم ددمنش و تا دندان مسلح صهیونیستی را محصور نماید. حصری که مقاومت به جد دنبال آن بود و برای اجرایی شدنش برنامه‌های مختلفی از جمله حمایت از گروه‌های مقاومت فلسطینی را در دستور کار خود قرار می‌داد.

لذا دولت تروریستی صهیونیستی مقابله با مقاومت را برای خود در تمامی ابعاد برنامه ریزی نمود. همکاری با تروریست‌های مختلف از جمله گروه‌های برانداز همچون ارتش آزاد، جبه النصره، جیش الاسلام و... در دستور کار قرار گرفت و بر همین اساس پایگاه‌های نظامی و لجستیکی اسرائیل به حمایت از تروریست‌های فعال در سوریه، گام‌های حمایتی فراوانی را برداشت تا با معطوف سازی افکار عمومی جهان به جنگ در سوریه، بتواند جهان را از اقدامات جنایت‌کارانه و ترورهای فراوان خود در فلسطین اشغالی دور نماید. تاکتیکی که در جنگ اخیر و نبرد رمضان به شدت دچار انفعال گردید و سبب شد موجی از انزجار عمومی در سراسر جهان علیه صهیونیست‌ها به وجود آید و راهبرد حصر غزه را نیز در هم شکند.

بر همین اساس موضوع فراموش نشدن جنایات صهیونیست‌ها نکته ی بسیار مهمی است که باید محور مقاومت و انقلاب اسلامی به آن توجه داشته باشد. موضوعی که در فرمایشات اخیر رهبر معظم انقلاب به کارگزاران حج تأکید گردید و به آن اشاره شد.

ج ) سوریه و عراق

همان‌طور که اشاره شد بحران سوریه بخشی از منحرف نمودن افکار جهان در مسئله ی بیداری اسلامی و نیز درهم شکستن محور مقاومت بود. بحرانی که در آن دست همه غرب در نابودی مردم و دولت سوریه مشاهده شد و با اعزام سلاح و نیرو از سوی آمریکا، اتحادیه ی اروپا، انگلیس، عربستان، ترکیه و بخش اعظمی از مرتجعین منطقه، در وهله ی اول منطقه گسترده ای از خاک این کشور مقاوم به دست گروه‌های تروریستی افتاده و این کشور را وارد بحران جنگ داخلی نماید.

جمهوری اسلامی ایران با مشاهده ی دو طرف درگیر در منطقه و مشاهده حضور و حمایت صهیونیست‌ها در یک سو و ملت مظلوم و تنهای سوریه در یک سو، رویکرد حمایتی و چتر دفاعی خود را برای مردم سوریه گشود. اقدامی که توانست ضمن وارد ساختن صدمات و نابودی اهداف استکبار، ملت مبارز و همیشه درصحنه‌ی سوریه را نسبت به محور مقاومت امیدوار نموده و آنان را پیروز واقعی صحنه ی نبرد به جهانیان نشان دهد. پیروزی‌ای که با انتخاب مجدد بشار اسد و کسب بالای آرای اخذ شده، قدرت نمایی دیگری علیه استکبار در منطقه بود.

پیروزی بشار اسد در انتخابات سوریه و نیز برگزاری انتخابات پارلمان عراق به صورت کاملاً امن در شرایطی که اولین انتخابات بدون حضور اشغالگران بود، خبر از شکل گیری قدرتمندانه ی مقاومت در منطقه و افزایش محبوبیت این جریان در بدنه ی اجتماعی کشورهای عراق و سوریه می‌داد.

بر همین اساس دیگر سران مرتجع منطقه ای این پیروزی را قابل تحمل نمی‌دانستند؛ لذا دستور ورد داعش به عراق صادر گردید. گروهکی که خشن‌ترین اقدامات تروریستی در سوریه را انجام داده بود، این بار با ورود به عراق و خیانت بخش عمده ای سران بعثی و فریب خورده ی ارتش عراق، توانست تا نزدیک بغداد پیش رود و بتواند شهر مهمی همچون موصل را اشغال نماید؛ که با حضور مستشاران جمهوری اسلامی ایران و فتوای مراجع شیعه مجبور به عقب نشینی و تحمل  صدمات فراوان شد که آزادی شهرهای مهمی همچون آمرلی، سد موصل، تقویت کردستان عراق و... بخشی از آن بود.

در همین ایام پس از ورود داعش به موصل و تجری از مقابله با منافع آمریکا، حمله به کردستان عراق مورد توجه سران این گروهک تروریستی قرار گرفت. با این اقدام و در خطر افتادن منافع آمریکا، دولت استکباری ایالت متحده فضا و زمان را برای حضور مجدد در منطقه و نیز پیاده سازی اهداف خود پس از صدام که با شکست مواجه گردید، مناسب دید و اقدام به راه‌اندازی ائتلاف بین‌المللی علیه داعش نمود.

ائتلافی که با مخالفت ایران همراه شد و رهبر معظم انقلاب به جد اهداف پشت پرده ی آن را افشا نمود. ایشان در سخنانی که پس از ترخیص از بیمارستان داشتند، بیاناتی را ایراد فرمودند که نکات ذیل در آن قابل احصاء است:

۱-      دست ساخته بودن داعش و گروه‌های تروریستی فعال در سوریه و عراق از سوی آمریکا، اروپا و مرتجعین منطقه.

۲-      تضعیف ملت و حکومت عراق و سوریه و وابسته سازی آن به غرب همچون پاکستان.

۳-      انجام هر نوع اقدام ددمنشانه با عنوان مبارزه با تروریست.

۴-      بازگشت به منطقه و بازسازی اهداف مطروحه ای که در فتح بغداد به دنبال آن بودند.

۵-      محصور نمودن جبهه مقاومت و جمهوری اسلامی ایران.

اما آنچه که باید به عنوان نتیجه‌گیری بیان داشت، حضور آمریکا در منطقه به ویژه پس از جنگ جهانی دوم در راستای استثمار ملت‌های منطقه و تضعیف آنان در برابر رژیم نامشروع صهیونیستی است. عملی که در اثر آن بتوان به وسیله این رژیم جنایتکار محاسبات منطقه را در اختیار خود قرار دهد.

اما انقلاب اسلامی ایران و صدور آن به منطقه توانست موجی را به وجود آورد که در چند سال گذشته با عنوان بیداری اسلامی نمایان شد. بیداری‌ای که پایه‌های استعمارگران را لرزاند و آنان را وادار ساخت تا هر اقدامی را علیه ملت‌های مظلوم منطقه اجرایی نمایند، که بحران سوریه و عراق یکی از این اقدام‌هاست.

حمایت آمریکا، انگلیس، فرانسه و دیگر کشورهای استکباری و مرتجع منطقه ای از تروریست‌های فعال در این دو کشور امری بدیهی است که افکار عمومی جهان بدان آشنا و آن را پذیرفته ‌است.

بر همین اساس حضور این ائتلاف علیه داعش چیزی نیست جز نابودسازی محور مقاومت و به تبع آن نابود سازی تمامی زیرساخت‌های اساسی یک کشور مقاوم تا بتوانند هر نوع رفتاری را با این کشورها صورت دهند. لذا همان‌طور که گزارش‌های مختلف از منطقه عراق و سوریه انعکاس می‌یابد، حملات دولت‌مردان و نظامیان آمریکایی و همراهانش چیزی جز تضعیف دولت مرکزی این دو کشور، نابود سازی پالایشگاه‌ها و ... نیست و برای آن عزم جدی دارند تا بتوانند محور مقاومت را در هم شکنند. راهبردی که به تعبیر رهبری همچون گذشته به شکست منجر خواهد شد و آنان را نزد ملت‌ها را بیشتر و بیشتر منفور می‌سازد.

برچسب ها: بحران ، خاورمیانه ، آمریکا
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.