مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛دزدها پسربچه کوچکی را گروگان گرفته بودند، سروان مسعودی هم برای آن که به پسرک آسیبی نرسد از تیراندازی خودداری می کرد. امّا آن ها بی محابا به سمت سروان شلیک می کردند...
سروان فریاد زد: «راه فرار ندارین، زود باشین تسلیم بشین دزدهای بدجنس!» رئیس دزدها جواب داد: «حالا که بستیم به گلوله حساب کار دستت میاد!» و این بار حجم آتش دزدها خیلی بیشتر شد... در بین صدای رگبار دزدها، سروان صدای مادرش را می شنید که می گفت: «علی جان پسرم...».
سروان گفت: «لطفاً جلوی بقیه به من بگین سروان مسعودی مامان!» مادر دوباره گفت: «سروان مسعودی، پسرم! بیا ناهار حاضره!ماکارونی داریم ها! به اون دزدهای عزیز هم بگو برن خونه شون، باز بعدازظهر بیان بازی کنین!»
سید مصطفی صابری
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید