به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، نگارش تاریخ، مورخ را با شیوههای تاریخنگاری و علم تاریخ مواجه میکند. ویل دورانت، تاریخنویس و محقق شهیر آمریکایی، تاریخنگاری را علم نمیداند و معتقد است تاریخنگاری یک صنعت، هنر و یک فلسفه است.
صنعت به دلیل استخراج حقایق، هنر به سبب ایجاد نظمی با معنی در درون آشفتگی مطالب و فلسفه به خاطر روشنگری و جستجوی چشمانداز آینده1. با این حال دکتر زرینکوب معتقد است هرگاه مورخ با پرسشهایی همچون در مسیر خویش چگونه و از کجا قدم بردارد و هدفی که در پیش دارد چیست؟ برای خود مطرح کرد و پاسخی برای آنها یافت، تاریخ به طور خود آگاه در مرحله علم قدم نهاده است.2 شیوههای نگارش عموما به سه دسته کلی در تمام ادوار تقسیم میشود و از آنها با عنوان تاریخ روایی یا نقلی، تاریخ ترکیبی و تاریخ تحلیلی یاد میکنند.
در مرحله بعد، منابع تاریخی و شیوههای نگارش تاریخ، مورخ را با دشواریهای تاریخنویسی مواجه میکند. او باید اسناد را جمع کند، صدق و کذب خبرها را بررسی کند، آنچه را واقعیت تاریخ نام دارد از میان آن به دست آورد، واقعیتها را با رشته علیت بپیوندد و از آنها حقیقت تاریخی بسازد.3 «اطلاع ما از گذشته پیوسته ناقص و ناصحیح است. شواهد چند گونه و مورخان متعصب و مغرض آن را تیره و مبهم ساختهاند و شاید پایبندی به دین و میهنپرستی آن را مسخ کرده باشد.
حتی مورخی که میپندارد به دور از هر گونه تعصبی مینگارد در انتخاب مطالب، تمایلات پنهان خود را آشکار میکند. از سوی دیگر، سرعت دگرگونیها استنباط آینده از گذشته را بیش از هر چیزی دچار مخاطره میسازد.»4 اینها مسائلی است که همواره ذهن هر مورخ، محقق و خواننده تاریخ را به خود مشغول داشته و هر سه این افراد را در مظان شک و تردید قرار میدهد.
نکته دیگری که در بحث تاریخنگاری مطرح و مهم است، تحولات تاریخی است. با نگاهی دقیق به تاریخ، میتوان براحتی ارتباط مستقیم تحولات جامعه را با مباحث تاریخنگاری دریافت. تحولات تاریخی باعث تغییر تفکرات تاریخی میشود و تفکر تاریخی است که تاریخ را به نگارش درمیآورد.
تاریخنگاری نوین در ایران
دوران قاجار را میتوان بنا به دلایلی نقطه عطفی در تاریخنگاری ایران محسوب کرد. رویارویی ایران با جهان غرب و ورود صنعت چاپ به ایران از مهمترین عوامل این تحولات بودند. این دوره از لحاظ گوناگونی منابع غنی و پرمایه است. از این رو شیوههای مختلف تاریخنگاری در این عصر دیده میشود. خاطرهنویسی و روزنامهنگاری دو منبع مهم و شیوههای جدید تاریخنویسی در این دوران هستند. مورخان این عصر بیشتر شاهزادگان قجر و قشر تحصیلکرده جامعه هستند. با این تفاوت که گروهی، چه در حوزه وقایعنگاری و چه در حوزه خاطرهنگاری و حتی روزنامهنویسی، در جهت حکومت و گروهی علیه حکومت بودند.
اما آنچه باعث شد عدهای به انتقاد شدید دولت و حکومت بپردازند در رویارویی ایران با غرب ریشه داشت و آن تحول فکری در مفهوم تاریخ بود. این تحول به پدید آمدن شیوه نوینی در زمینه تاریخنگاری منجر شد. تاریخ در این مفهوم شرح احوال کامیابیها و ناکامیهای شاهان نبود؛ بلکه تاریخ جریانی قلمداد شد که بیوقفه به سمت جلو در حرکت است و در این سیر تکاملی به جلو، گاهی دچار ضعف و عقبماندگی میشود و گاهی به پیشرفت و شکوفایی میرسد، اما صعود یا سقوط در تاریخ معلول یکسری عوامل معرفی میشود.
فریدون آدمیت (از محققان و مورخان تاریخ عصر قاجار و مشروطه) در این باره مینویسد: «تاریخ جریانی است در توالی حوادث، حوادثی که نه در خلأ وقوع مییابد و نه اسرارآمیز است؛ بلکه قانون منطقی ترتب معلول حاکم بر سلسله حوادث است. هر حادثه تاریخی حادثه دیگری را به دنبال دارد. تنها از این نگاه است که قضیه و واقعه میتواند محتوم و پرهیزناپذیر باشد وگرنه هیچ واقعهای اجتنابناپذیر نیست.»5 به واسطه حوادث و تحولات عصر قاجار تاریخنگاری ایران به سمت تاریخنگاری انقلابی سوق داده شد و تا انقلاب دوم ایران در سال 57 ادامه یافت.
میتوان عامل اصلی آن را سانسور در مطبوعات و وقایع دانست. ناصرالدین شاه قاجار از شاهان اهل قلم و مطالعه آن دوران بود. او که حتی در زمینه سفرنامهنویسی و ثبت دیدهها و شنیدههای خود در دیار فرنگ جزو مورخان زمان خود محسوب میشود،6 عامل مهم سانسور بود. مطبوعات اجازه نداشتند درباره سیاست چیزی بنویسند. بسیاری از روزنامههای سیاسی مانند «قانون» که از خارج میرسیدند، از آنجا که افکار عمومی را بر ضددولت برمیانگیختند، ممنوعالورود بودند.7
پیش از این درباره خاطرهنگاری اشارهای داشتیم، خاطرات این دوره بیشتر شامل فعالیتهای سیاسی روزانه دولتمردان است. آنها آنچه را میدیدند روایت میکردند. «شرح زندگانی من» اثر عبدالله مستوفی و «خاطرات سیاسی امین الدوله» از این قبیل تاریخنگاری هستند.8
اما بیشترین تحول در عرصه تاریخنگاری را روزنامهنگاری ایجاد کرد. در دوره انقلاب مشروطه قضایای سیاسی درجه اول اهمیت را احراز کردند. اهل قلم و بیان در روش و گفتار و نگارش خود درصدد برآمدند مطالبی را به زبان ساده بیان کنند که همه افراد مملکت قادر به درک آن باشند.9 همچنین در عصر مشروطه تاریخنگاری احمد کسروی عصر جدیدی را در این زمینه گشود. او در تاریخ خود کوشید از دخل و تصرف واقعیات بپرهیزد و موضع جنبش جدید ایران را باز شناسد و پیدایش روح جمعی ایرانیان را در این دوران بازگو کند. او در معنی کردن درست حکومت مردم بر مردم و زنده کردن نام مجاهدان و فدائیان و شهدای مشروطیت و گردآوردن کارهای آنان سعی بسیار کرد.10
دراین عصر گروه دیگری وارد قلمرو تاریخنگاری شدند. این گروه جمع کثیری از روحانیون بودند که سعی در تحلیل مشروطه یا مشروطه مشروعه داشتند. حاج شیخ هادی نجمآبادی از جمله این افراد است. او لبه تیز انتقادهای خود را متوجه سران کشور داشت. او در کتاب «تحریر العقلاء» به رد بابیگری میپردازد و با بسیاری از علمای عصر خود برای سقوط حکومت استبداد قاجار همصدا شد.11
سانسور ویژگی بارز تاریخنگاری عصر پهلوی بود.12 در دوران رضا شاه به علت سانسور مطبوعات ذکری از وقایع مهم نیست و در دوران محمدرضاشاه نیز سانسور چنان پررنگ شده بود که مطبوعات زبان به اعتراض گشودند. پهلویها به دلیل ماهیت سلطنتیشان در مقابل فرهیختگان موضع گرفتند و مانع از ظهور تواریخ معتبر و اصیل شدند. تملق اوج گرفت و آنچه از تاریخنگاری این دوره باقی مانده مشتی چاپلوسی در عملکرد تاریخی آنهاست. به این جهت تالیف تاریخ این دوره به خارج از کشور انتقال یافت و به این علت در استفاده منابع و مطبوعات این عصر باید کمال دقت لحاظ شود.13
با این حال سنتهای تاریخنگاری این عصر را میتوان در منابع پهلوی همچون «گاهنامهها، مجموعه نطقها و پیامهای شاهنشاه»،14 منابع دیپلماتهای خارجی مانند «غرور و سقوط» آنتونی پارسونز و «ماموریت در ایران» نوشته سولیوان و آثار مخالفان دانست.
پانوشتها:
1 ـ دورانت، ویل، درسهای تاریخ، تهران، ققنوس، 1378، ص 13.
2 ـ زرینکوب، تاریخ در ترازو، پیشین، صص 9 ـ 138.
3 ـ همان، صص 111 ـ 110.
4 ـ دورانت، همان، ص 12.
5 ـ اشپولر،همان،ص 240.
6 ـ برای اطلاعات بیشتر ر.ک به: ناصرالدین شاه قاجار، سفر فرنگستان، تهران، مجتمع قرآنی شیعه علی(ع) (مقشع)، 1379.
7 ـ مشکور، محمدجواد، تاریخ ایرانزمین، اشراقی، 1381، ص 358.
8 ـ اشپولر، همان، صص 207 ـ 206.
9 ـ مشکور، همان، ص 385.
10 ـ اشپولر، همان، ص 236.
11 ـ ر.ک به حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، امیرکبیر، 1364.
12 ـ مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج 7، تهران، انتشارات علمی، بیجا، ص 9.
13 ـ اشپولر، همان، ص
14 ـ سنت گاهشماری یا تقویم تاریخ را میتوان از دیگر ویژگیهای عصر پهلوی دانست (ر.ک به مجموعه نطقهای، پیامها، مصاحبهها و بیانات شاهنشاه آریامهر در 11جلد از ابتدا تا پایان اسفند 2536 یا گاهنامه پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی، فهرست روز به روز وقایع سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی ایران از 3 اسفند 2479 تا 2535، بیجا، نشریه کتابخانه پهلوی، بیتا.